گفتگوی صبا با بازیگران نمایش «فریز مکبث فریز»
کابوس قدرتی که مکبث را رها نخواهد کرد
در این شماره از روزنامه با بازیگران نمایش«فریز مکبث فریز» به کارگردانی آرش دادگر به گفتگو پرداخته ایم.
نمایش فریز مکبث فریز به نویسندگی شهرام احمدزاده و کارگردانی آرش دادگر از ۲۳ مرداد اجراهایش را در سالن استاد سمندریان ایرانشهر آغاز کرده است. بازیگرانی مانند حسام منظور، فرید قبادی و صدف اسپهبدی و … در این نمایش با آرش دادگر همکاری کردهاند. خبرنگار صبا با دو بازیگر این نمایش و فرزین محدث بازیگر پر سابقه تئاتر که مهمان افتخاری نمایش بوده گفتگویی داشته که در ادامه میخوانید.
فرزین محدث:میزانسنها خطکشی شده و ریاضیوار بود
فریز مکبث فریز را چگونه دیدید؟
معتقدم که فریز مکبث فریز یک نگاه متفاوت و دیگرگونه به نمایشنامه مکبث دارد و شهرام احمدزاده سعی کرده تا زیر متنهایی که در نمایشنامه مکبث پنهان است و باید با خلاقیت به سراغ آنها رفت را در متن خود عیان کند و تمام روابط را نشان دهد. در کارگردانی آرش دادگر نور و میزانسنهای خطکشی شده، آن ایستایی و فضای ذهنی که مکبث و لیدی مکبث در آن دخیلاند، همه را به شکل جزئی و ریاضیوار طراحی کرده است و بازیگران در یک فضای جسمانی روانی باید در این فضا قرار بگیرند یعنی بازیگر اگر در دومینویی قرار بگیرد باید هر شب آنرا همانگونه که هست بازی کند چرا که اگر خللی ایجاد شود تمام دومینو بهم میریزد به همین دلیل به شدت از نظر کارگردانی و بازیگری به گونهای است که اگر دو شب پشت هم اجرا را ببینید هیچ تغییری در آن یافت نمیکنید چرا که میزانسنها خطکشی شده و ریاضیوار است و میتوان نمودار آنرا ترسیم کرد. تمام بازیگران به جد در این فضا درخشان و عالی و در اختیار ایده متن و کارگردان بازی میکنند. حتی بازیگرانی که نقشهای کوتاه را بر عهده دارند تاثیرگذار و درست بازی میکنند که اگر این بازی دقیق و درست آنها نباشد حسام منظور به عنوان مکبث و صدف اسپهبدی به عنوان لیدی مکبث دیده نخواهند نشد. آنها مانند یک تیم فوتبال پاسهای درستی به یکدیگر میدهند تا فوروارد بتواند گل بزند و اگر این پاس دقیق نباشد گلی زده نخواهد شد. کل مجموعه بازیگران مثل یک تن واحد هستند و در آخر بعنوان کسانی که در عرصه تئاتر فعالیت میکنیم باید بیاموزیم که ما رقیب یکدیگر نیستیم بلکه همکار هستیم و تلاش میکنیم تا فرهنگ و هنر و تئاتر این مملکت پیشرفت کند. اگر از نمایشی لذت میبریم باید از آن نمایش بگوییم و به بازیگرانش بگوییم که درخشان بازی میکنند برای اینکه ما در فضای فرهنگی و هنری این مملکت در کنار هم حرکت میکنیم و رقیب هم نیستیم اگر نقدی هم میکنیم باید در راستای این باشد که با هم پیشرفت کنیم نه اینکه بازدارنده باشد.
فرید قبادی:تئاتر مولد بازیگر است
آیا الزاما هر نقش باید برای بازیگرش چالش برانگیز باشد؟
چالش برانگیز بودن نقش یکی از جذابیتهای کار بازیگری است. وقتی این چالش وجود ندارد بازیگر در یک مسیر خطی پیش میرود. این به این معنی نیست که نقش بدون چالش آسان است یا اینکه چیزی برای رسیدن به آن نقش وجود ندارد، اما نقشهای چالش برانگیز همواره موقعیتی را برای بازیگر ایجاد میکند که خودش را بیشتر محک بزند. البته همه بازیگران هم الزاما طالب نقشهای چالش برانگیز نیستند. بعضی از بازیگران از نقشهای چالشی و سخت پرهیز میکنند. اما بازیگران تئاتر و آنها که ریشه تئاتری دارند، سرشان درد میکند برای نقشهای چالشی و طبیعتا من هم نقشهای چالشی را دوست دارم، چون دارای پیچیدگیهایی هستند و ترکیب موقعیتهای مختلف یک ذوق و مهارتی نیاز دارد که به دست آوردنش سخت است و وقتی به دست میآورید شعف خاصی به بازیگر، کارگردان و در آخر به تماشاگر انتقال مییابد.
آیا در آثار دیگری با آقای دادگر همکاری داشتهاید و همکاری در این اثر چه تجربه جدیدی برای شما داشت؟
بله من در نمایش کالون و قیام کاستلیون سالها پیش در سه دوره اجرایی در سالهای مختلف با آقای دادگر همکاری داشتم و سالهاست که ایشان را میشناسم. رویکرد آرش دادگر نسبت به این متن در قیاس با کارهای قبلی، رویکرد متفاوتی بود. به نظر میرسد که این اجرا به لحاظ تکنیک در ادامه اجراهای قبلی آرش دادگر است، ولی تفاوتهای ساختاری و نگاه مدرنتری در این نمایش وجود دارد. در ابتدا، پیش از آنکه در تمرینات حضور داشته باشم، تصورم همان مکانیزم اجرایی قبلی ایشان بود، ولی همان جلسه اول دیدم که مدل تمرینات و نگاه آرش دادگر به شیوه اجرایی این کار متفاوت است. او متناسب با شیوه اجرای هر نمایش، تمرینات آماده سازی، فضا سازی، حس و بدن را طراحی میکند. در طول تمرینات که بیشتر با نگاه اجرایی آرش دادگر، مانند: فریز و ریورس شدنها، شکست زمان و بازیهای رفت و برگشتی زمان روبرو میشدم، جذابیت این تجربه بیشتر می شد.
وقتی نقشی را می پذیرید اگر حس کنید که پررنگتر شدن نقش به کار کمک خواهد کرد آیا ابراز میکنید. یا در سکوت مطابق نظر کارگردان پیش میروید؟
قطعا ابراز میکنم، چون معتقدم این یکی از وظایف بازیگر است. کارگردان یک اثر باید به تمام کاراکترها فکر کند و برای کل کار طراحی داشته باشد. به موسیقی، نور، صحنه و همه اینها در کنار مشکلات اجرا -که اصلا نباید دغدغه کارگردان می بود- فکر کند، اما بازیگر فقط باید روی نقش خودش متمرکز باشد. طبیعتا وجوه مختلفی از آن را درک میکند که شاید کارگردان به آن وجوه مراجعه نکرده باشد. بیان پیشنهادات مرتبط با نقش کمک فکری بازیگر به کارگردان است. اما بازیگر نباید کارگردان را – مستقیم یا غیر مستقیم – ملزم کند که پیشنهاداتش باید در نقش لحاظ شود و به اثر بیاید، نه من به عنوان بازیگر موظف به ارائه این پیشنهادات هستم تا کارگردان ببیند و بشنود و بر اساس طراحی کلی اجرا تصمیم بگیرد که این وجه را در کار دخیل کند یا خیر. اصولا بازیگری برای کارگردان جذاب است که آوردهای داشته باشد. بازیگری که فقط هر آنچه در متن آمده و کارگردان می گوید را اعمال میکند، بازیگر بدی نیست. عروسک خیلی خوبی است. اما بازیگر به شکل مستقل هویت دارد و صاحب تفکر، اندیشه و خلاقیت است، که باید ارائه دهد. کارگردان، پیشنهادات ارائه شده توسط بازیگر را می شنود، اگر پیشنهاد منطقی و در راستای تم و موضوع نمایش باشد قطعا می پذیرد. بازیگر مولف کسی است که آوردهای با خود به تمرینات دارد. من این بخش ماجرا را بسیار دوست دارم کما اینکه در تمرینات این اثر هم معتقد بودم که بنکو باید بسط و گسترش بیشتری مییافت و جاهای بیشتری بخصوص در کابوسها و رویاهای مکبث دخیل میبود. اما نمایش مکبث را می توان از زوایای مختلف دید و آن زاویه ای که من از آن نگاه می کنم یعنی از نگاه بنکو، الزاما منطبق با ذهنیت کارگردان نیست. و قرار نیست ذهنیت من به روی صحنه برود.
یک گلایهای کنم از بعضی همکارانم. بزرگان و اساتید ما که همیشه الگوی ما هستند به ما آموختند که در تئاتر ما همه با هم یک گروه هستیم، یکی هستیم. در تمرینات وقتی صحنه ای را می گرفتیم، بلافاصله از باقی بازیگران راجع به بازی خودمان نظرخواهی میکردیم و اگر کسی نظری نداشت یا صحنه را ندیده بود دلخور میشدیم که: چرا حواست به من نیست. لطفا ببین و نظر بده. همه به هم کمک میکردیم که به بهترین شکل کارمان را روی صحنه ببریم. اما این روزها یک رویه ناپسندی که از سینما و کارهای تصویری به تئاتر راه پیدا کرده و بین بازیگران رایج شده که نباید به کار یکدیگر کاری داشته باشیم، نباید نظر بدیم، پیشنهاد کنیم و امثال این تعابیر. این اظهار نظر کردنها دخالت در کار بازیگری نیست. پیشنهاد است که به ذهن من دوست و همکار می رسد. تو به عنوان بازیگر آن نقش، مختاری که بپذیری یا نه. تازه بعد از این که پذیرفتی و به نظرت رسید پیشنهاد خوبی آمد باید با کارگردان مطرح کنی و اگر ایشان تایید کرد، نهایی می شود. بعضی از بازیگران این روزها گویی معتقدند که در هنر بازیگری کامل و بی نقص هستند و کسی حق ندارد راجع به کارشان نظر بدهد. این را بیشتر برای جوان ها گفتم که آلودهی این خودبزرگ بینیهای کاذب و کشنده نشوند و همواره در پی آموختن باشند، حتی از کسی که اصلا انتظارش را ندارند!
نظر شما در مورد آثار شکسپیر چیست و آیا کاراکتری در آثار شکسپیر هست که دوست دارید بازی کنید؟
خیلی وقتها به این فکر میکنم چرا شکسپیر آنقدر بزرگ است و هنوز تدریس و تحلیل میشود و کارگردانان بزرگ در دنیا به آن می پردازند. معمولا تاثیر آثار هنری با گذر زمان و تغییراتی که در سلایق، فرهنگ و نشانهها در ملل مختلف رخ میدهد کمرنگ می شود. اما در مورد آثار شکسپیر این طور نیست. بسیار متون جذاب و پیچیده و مختص زمانه خاصی نیستند. در هر دورهای که به سراغ شان برویم میبینیم که چقدر به درد همان زمانه میخورد. اینگونه است که هر چه زمان میگذرد ارزش، اهمیت و بزرگی آثارش بیشتر میشود. اگر آدم جسورتری بودم حتما میگفتم که شکسپیر فرازمینی بوده، چون بزرگانی مثل شکسپیر تکرار نمیشوند. کاراکتر هملت، ریچارد و مکبث از کاراکترهایی هستند که دوست دارم روزی فرصت بازیشان برایم فراهم شود.
آیا بنکوی نمایش به ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی که در مکبث شکسپیر دارد پایبند است؟
بله ویژگیهایش حفظ شده است. بنکو در واقع رفیقی است که بر اساس سه ویژگی وفاداری، عقلانیت و انصاف همواره شناخته میشود و در مشکلات و بنبستهای مکبث همیشه در کنارش حضور دارد اما در نهایت قربانی جاهطلبی مکبث میشود و بنکوی نمایش ما طبیعتا وامدار بنکوی مکبث شکسپیر است هرچند که ما از زاویه دیگری به بنکو پرداختهایم ولی ساختار همان ساختار است.
اگر از طریق رسانه صبا تمایل دارید تا مطلبی را عنوان کنید بفرمایید.
در رورانس نمایش(ترور) حمیدرضا نعیمی سخنی گفتند که بازتاب گسترده ای هم داشت (آقای رییس جمهور لطفا تئاتر ببینید). به نظر من هم تئاتر دیدن برای مردان سیاست و حکومت امری ضروری است. صداقت و شفافیتی که در تئاتر وجود دارد کم نظیر است. صدای تئاتر را بشنوید، بها بدهید و حمایت کنید. صحنه تئاتر محل مناسبی است برای بیان دیدگاههای موافق و مخالف. بستری است برای بیان مشکلات و ناهنجاریهایی که در زیر لایههای اجتماع پنهان مانده. هنرمندان با بیان حرفهایشان، چه به شکل اعتراض آشکار و چه به شکل نمادین، صادقترین مشاورین شما هستند که حرفهایشان را در حضور شما میزنند. اگر به تئاتر و هنرمند تئاتری بها ندهید و حمایت نکنید این پتانسیل به بیراهه میرود. همچنین آقایان و خانمهای کارگردان و تهیهکننده لطفا تئاتر ببینید. تئاتر پایه و اساس سینماست و غم بزرگیست که چرا آنقد از هم فاصله داریم. در حالیکه در یک عرصه فعالیت میکنیم. بازیگران فوقالعاده خوبی در تئاتر وجود دارند و زحمت میکشند به امید اینکه روزی توانمندیهایشان کشف شود. نه این که تئاتر به تنهایی کافی نیست و تئاتر مسیری است برای رسیدن به سینما، نه! هم به لحاظ گستردگی مخاطب و هم اینکه این روزها امرار معاش کردن فقط با تئاتر بسیار سخت است. اما در دفاتر سینمایی، اتفاقات دیگری رقم میخورد و لابیهای عجیبی وجود دارد که ظلم آشکار در حق بچههای تئاتر است. دوست دارم دعوتتان کنم که به دیدن تئاتر بیایید بلکه حداقل پیش خودتان نسبت به بسیاری از انتخابهایتان در سینما پشیمان شوید. برخی از کارگردانان سینما میگویند که بازیگر جوان خوب برای اثرشان پیدا نمیکنند. نظر من این است که در جای اشتباهی به دنبال بازیگر هستند. تئاتر مولد بازیگر است و اگر به تئاتر سر بزنند در هر تئاتری حداقل یک بازیگر شاخص نظرشان را جلب خواهد کرد. تهیه کنندگان و کارگردانان این روزهای سینما تولیدکننده نیستند، مصرف کنندهاند. جرات معرفی بازیگر جدید به سینما را ندارند. ترجیح میدهند با همان گزینههای موجود پیش بروند. به خاطر همین است که برای نقشهای جوان، بازیگران میانسال همچنان به زور گریم و لباس، به ایفای نقش میپردازند. تهیهکننده و کارگردان با دل و جرات کم شده است.
عبدالرضا نصاری:تئاتر یک هنر تفننی نیست
برای کاراکتر مکداف آیا ما به ازای بیرونی داشتید؟
برای خلق کارکتر مکداف به خود متن و اتودهای تمرین و البته راهنماییهای کارگردان کار متکی بودم. چون آقای دادگر شیوه خاص خود را دارند و تمام سعی من این بود که بر طبق شیوه ایشان عمل کنم و از راه و تمرینهایی که انجام میدادیم به کارکتر مکداف برسم. به همین خاطر میگویم خیر ما به ازای بیرونی ندارد.
قضاوت مخاطب نسبت به نقشی که بازی میکنید در انتخاب نقش توسط شما تاثیری دارد؟
مخاطب نتیجه و حاصل فعالیت چند ماهه بازیگر بر روی صحنه را میبینید، هر اندازه بازیگر به نقش نزدیک شده باشد و به درستی ایفای نقش کند به تماشاگر خود نزدیکتر شده و رضایت آنها را جلب میکند. و این رضایت تماشاگر برای هر بازیگری در هر جای دنیا خوشایند است. اما اینکه این قضاوت تاثیری در انتخاب نقش داشته باشد یا خیر؟ جواب من خیر است چون این خود بازیگر است که از تواناییهای خود آگاه است و خود بازیگر است که میداند از پس آن نقش بر می آید یا نه و آیا میتواند کارکتری را که بازی میکند متفاوتر از بقیه کارهایش اجرا کند یا خیر.
به غیر از آن نوع و شکل و شمایل متن، کارگردان کار و البته بقیه اعضای گروه هم در انتخاب یک نقش تاثیرگذار هستند.
چالش برانگیزترین ویژگی این نقش چه بود؟
در اولین مواجهه نمایشنامه فریز مکبث فریز و کاراکتر مکداف به نظر کاراکتر و بازی آن ساده بود، اما رسیدن به ژستها و فیگورهای بدنی کاراکتری که مد نظر آقای دادگر بود چالشی بود که دوست داشتم همیشه در آن پیروز باشم، چون تمام لحن و شکل گفتار کاراکتر حاصل فعالیت درست و بدن کاراکتر مکداف است، به عبارتی از فعالیت بیرونی و رفتاری بیرونی مکداف هست که به اندیشه او در نمایش پی میبریم.
به عنوان یک بازیگر در این برهه سخت برای تئاتر امیدتان به چیست؟
این سوال همیشه پرسیده میشود و همیشه یک جواب دارد، حال بهتر تئاتر
کجا؟ کی؟ و چگونه اش را …..
چه کسی باید پاسخ دهد؟ باور کنید من هم برای این هنر کلی امیدوارم… .
از بازخورد مخاطب اینگونه بر میآید که جزو بازیگران موفق این اثر در نقشپردازی هستید این مسئله کار شما را روی صحنه راحتتر میکند یا سختتر؟
بازی کردن برای تماشگر و به شکل زنده و پویا همیشه برای بازیگر سخت بوده و هست، استرس کشنده قبل از اجرا، عرق کردن دستها و نفسهای عمیق، تکرار و یادآوری لحظههای بازی برای ایفای درست نقش در هر اجرا برای بازیگر فقط و فقط با بازخورد تماشاگر در پایان هر اجرا تمام و باعث آرامش او میشود. طبیعی است که هر قدر تماشاگر از نمایش و بازیگران آن راضی باشد مسئولیت بازیگران آن کار صد چندان میشود چون حفظ این روند در هر اجرا بر عهده بازیگر است و این وظیفهای به شدت سنگین و سخت است.
به عنوان سخن پایانی با مخاطبین و مسئولین اگر صحبتی دارید بفرمایید.
اول از همه باید تشکر کنم از مخاطبان واقعی تئاتر که تئاتر را رها نکردند و با حضور خودشان باعث دلگرمی بچههای تئاتر شدند. باید بگویم مخاطب در روشن نگه داشتن چراغ تئاتر اگر تاثیر بیشتری نسبت به خود اهل تئاتر ندارد، کمتر هم نیست. پس از همه شما مخاطبان تئاتر تشکر میکنم.
و اما مسئولین محترم با تئاتر مهربانتر باشیم، خواهش من این است که به هنر تئاتر، نگاهی مصرفی نداشته باشیم، به چشم خریدار به تئاتر نگاه کنیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم. تئاتر هنری تولید کننده است، میتواند در تولید فرهنگ و تداوم آن و صد البته معرفی آن به جوامع دیگر به شدت تاثیرگذار باشد، تئاتر یک هنر تفننی نیست، باور کنیم با سرمایهگذاری در هنر تئاتر میتوانیم به فرهنگ و هنر ایران خدمت کنیم.
لطفا با این هنر و هنرمندان آن ارزان بر خورد نکنیم… .
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است