پرونده شنبه های چالشی صبا
آرمان طیران:با تماشاگران موسمی تئاتر روبرو هستیم!
مخاطبان کثیری که تنها برای دیدن یک مدل نمایش تربیت شدهاند در آینده ریزش شدیدی خواهند کرد.
این روزها خبرهایی از سالنهای تئاتر منتشر میشوند، گواه بر اینکه چندین نمایش برای بارهای دوم، سوم و یا حتی چهارم تمدید میشوند، نمایشهایی که هر شب دو اجرایی شده و بدون هیچ صندلی خالی به صحنه میروند. این اتفاق در تئاتر که در طول سالهای کرونا و شرایط التهابی جامعه، درست زمانی که غبار سکون و بی مهری روزگار، چهرهای گرفته و غمبار بر صورتک تئاتر نشانده بود، بسیار نوید بخش است. نویدی که در بطن خود نگرانیهای از این دست را به همراه دارد که نکند این نمایشها عاری از مولفههای واقعی تئاتر باشند و مخاطبان علاقهمند به هنر نمایش را پس از مدتی دلسرد کنند؟ و یا اینکه این مسیر صعودی از افزایش مخاطب در تئاتر مقطعی و با مناسباتی خاص است که ممکن است پس از مدتی فروکش نماید؟ برای درک بهتر از ابعاد این مسئله روزنامه صبا در چالش این هفته خود با نگاهی دقیق به مخاطبانی که در سالنهای تئاتر حضور پیدا میکنند با طرح این پرسش کلیدی که مخاطبان امروز تئاتر چه کسانی هستند و برای اینکه حلقه تماشاگران این هنر نمایشی همهگیرتر شده و دیدن تئاتر در سبد کالای فرهنگی مردم قرار بگیرد، چه باید کرد؟ به سراغ مسئولان و هنرمندان این حوزه رفته است. با شنبههای چالشی این هفته همراه ما باشید و اگر نقطه نظری درباره چالش این هفته دارید در فضای مجاز روزنامه صبا میتوانید به اشتراک بگذارید.
آرمان طیران(مدرس و کارشناس تئاتر):با تماشاگران موسمی تئاتر روبرو هستیم!
به نظرم بهتر است مسئله مخاطب شناسی برای هر نمایش به صورت جداگانه بررسی شود. در مجموع اگر در حال حاضر شاهد هستیم برخی نمایشها با سالن پر اجرا میروند تنها به دلیل اکوسیستم است. یعنی تهیهکننده و کارگردان درک درستی از مخاطب داشتهاند و با برنامهریزی چندین ساله، ذائقه و سلیقه مخاطب را طوری پرورش دادهاند که تصور میشود گویی در منوی یک رستوران تنها یک مدل غذا وجود دارد. مثلاً سجاد افشاریان ۱۰ سال در حال ساخت اکوسیستمی بوده که حالا جوابش را میگیرد و در کمال تعجب میبینیم که سالن ۱۰۰۰ نفری تئاتر شهر ظرف ۴ دقیقه سولداوت میشود. این مخاطبان میتوانند همان مشتریان کافه و یا کسانی باشند که کتابهای شعر او را در طول این ۱۰ سال خریده و میخواندهاند، کسانی که ممکن است در ۱۰ سال آینده نیز همچنان مخاطب او باقی بمانند! این یعنی درک درست از اکوسیستم زنده مانی در اقتصاد هنر که باعث میشود اجرای یک نمایش هم با موفقیت روبرو شود. اما در مقابل در نمایش «کابوسهای آنکه نمیمیرد» بدون هیچ فضاسازی اکوسیستمی اقتصادی طراحی شدهای شاهدیم که در جذب مخاطب بسیار موفق عمل میکند، در واقع این نمایش به خاطر نگره سیاسی و تاریخی که دارد، محبوب میشود. با توجه به اینکه امر سیاسی در جامعه ایران عملاً به عنوان یک امر قدغن قلمداد میشود حالا وقتی امر ممنوع شده در تئاتر بازگو میشود شنیدنش هم جذاب است و مخاطب بلیت خریده و پای این نمایش مینشیند و سالن پر میشود. اگر بخواهیم درباره این مسائل نگاهی آسیب شناسانه داشته باشیم، به نظر میآید بعد از مدتی مخاطبان کثیری که تنها برای دیدن یک مدل نمایش تربیت شدهاند در آینده ریزش شدیدی خواهند کرد. چرا که این تماشاگران یاد گرفتهاند فقط یک مدل تئاتر را ببینند و همین یک شکل را شکل تئاتر تعریف میکنند و ممکن است پای نمایش کلاسیک از شکسپیر ننشینند! چرا که تئاتر برایشان در همان یک شکل تعریف شده است. با این پرسش کلیدی که تماشاگران یک نمایش پرفروش آیا برای دیدن نمایشهای دیگر به سالنهای دیگر هم خواهند رفت؟ میتوان این مسئله آسیب شناسی کرد. اگر جواب خیر است، پس این تماشاگران فعلا تماشاگر حرفهای تئاتربین نیستند، آنها تماشاگران موسمی تئاتر هستند که عملا هیچ بازدهی در دراز مدت برای فرهنگ تئاتر کشور نخواهند داشت. مانند هواداران فوتبال یک تیم دسته دو در لیگ که تیم محبوبشان را دنبال میکنند، در صورتی که یک علاقهمند به فوتبال بازیهای رئال، بارسا و منچستر و… را نیز دنبال میکند. در نتیجه میتوان گفت که نمایشهایی که پرفروش هستند و مخاطب را به پای سالن میآورند بیشتر به واسطه تبلیغات و شرایط جامعه است و این مسئله از ابعاد مختلف قابل تامل و بررسی است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است