پرونده شنبه های چالشی صبا
سامان سالور:صدای زنگ خطر کاملا شنیده میشود
در شرایط حاضر، اوضاع فیلمهای غیرکمدی مناسب و نرمال نیست.
وضعیت عجیبی را در سینماهای امروز کشور شاهد هستیم! از فیلمهایی که به خاطر نخریدن حتی یک بلیت نمایش داده نمیشوند، تا کارگردانانی که دائما از وضعیت سانسهای اختصاص یافته به فیلم خود گلایهمند هستند و مخاطبی که گویا دیگر سینما صرفا برایش سرگرمی است و از سینمای تفکر برانگیز و یا بازنمایش دهنده معضلات بیزار است و در سالن فیلمهای کمدی راحتتر است! این مسئله از جایی بغرنج میشود که مخاطبان سینمای غیرکمدی نیز دائما از عدم یک برنامهریزی مشخص در اکران ناراضی هستند و ادعا میکنند که برای دیدن یک فیلم حسابی سردرگم میشوند، سردرگمی مخاطبان سینمای غیرکمدی و عدم محتوای جذاب و خوش ریتم در این ژانر در کنار سهلالوصول یافتن فیلم کمدی در ساعات طلایی اکران، سینما را به تفریحگاهی بدل کرده که بعضا حس میشود رسالت غایی این هنر نبوده و نیست، هر چند که سینمای کمدی همچنان بخش مهمی از سینما نیز به حساب میآید. روزنامه صبا در پرونده چالشی این هفته با طرح این سوال که چه سیاستی پشت پرده اکران سینما است؟! به سراغ کارگردانانی رفته است که با فیلمهایی چون بی مادر، فسیل، سه کام حبس، بعداز رفتن، ستاره بازی و ستون۱۴، در پرده سینماهای امروز ایران سهیم هستند. شما هم میتوانید در این چالش شرکت کرده و نظرات خود را از طریق فضای مجازی روزنامه صبا به اشتراک بگذارید.
سامان سالور(کارگردان سه کام حبس):صدای زنگ خطر کاملا شنیده میشود
در شرایط حاضر، اوضاع فیلمهای غیرکمدی مناسب و نرمال نیست. متاسفانه شاهد جنگی نابرابر در زمان بندی و سانسهای اختصاص یافته به فیلمهای غیرکمدی و کمدی هستیم. به همین خاطر فیلمهای اجتماعی در طول این مدت ضربههایی را متحمل شدهاند که دیگر زمزمه پایان ساخت این فیلمها به گوش میرسد. این دو دستگی و شکاف برای سینمای ایران که سابقا بزرگترین افتخار و آوردهاش در ژانر اجتماعی بوده، خوب نیست. هشداری که بیانگر این واقعیت است که به زودی دیگر هیچ سرمایهگذاری به سمت تولید فیلمهای غیر کمدی نخواهد رفت. فیلم سینمایی سه کام حبس با سیاست پخشکننده و تهیهکننده به نسبت اکران راضی کنندهای داشت. اما من فقط درباره فیلم خودم حرف نمی زنم من راجعبه یک جریان کلی حرف میزنم که متاسفانه اگر با همین روند طی شود و برای آن فکری نشود میتواند به از بین رفتن یکی از مهمترین زیر شاخههای فیلمسازی در ایران ختم شود. این صدای آلارم و زنگ خطر کاملا شنیده می شود و اگر شرایطی را قائل نشویم که فیلمهای غیر کمدی بتوانند در این بازار آشفته و شرایط بد نتیجه زحمات خود را در اکران ببینند، از ادامه روند باز خواهند ماند. یکی از معضلات، سانسهای چرخشی در اکران فیلمهاست، که طی آن سینمادارها هر کدام به خاطر فروش بیشتر تصمیمات و سیاستهای خود را در هر روز هفته وساعت تغییر میدهند! مثلا سینمادار به یکباره سانسهای یک فیلم را با اکران یک فیلم کمدی و یا فیلمی که بیشتر مورد توجه قرار گرفته عوض میکند و این مسئله به نظر من عین بیعدالتی است که به مرور باعث بی اعتمادی هم میشود. طوری که حتی صاحبان فیلم هم از وضعیت مشخص و روشن سانسهای اکران خود باخبر نیستند چه برسد به مخاطب! این دست اتفاقهای ناگوار مدتهاست گریبانگیر فیلمها شده است. شرایط، خصوصا در حوزه فرهنگ و هنر که با کار ما گره خورده، به اوضاعی چنان پیچیده بدل شده است که هیچ کس خبر ندارد در هر لحظه و هر ثانیه چه اتفاقی قرار است رخ دهد و یا چه سیاست جدیدی اتخاذ شود! متاسفانه در فضای شعارزده هستیم با رویکرد به کارگیری سیاستهای مختلفی که پیش از این هم در هیچ حوزهای جواب نداده است، مانند ساخت فیلمهای سفارشی که تاریخ مصرف دارند و تهیهکنندگانشان، در همان تولید به سود میرسند و مسائلی مانند اکران و استقبال یا عدم استقبال مخاطب اصلا برایشان محلی از اعراب ندارد و یا حجم زیادی ازکارهای شبیه به هم و یا دستهای پشت پرده پلتفرمها و… که برایشان بودجههای هنگفتی صرف میشود. این آشفته بازار به قدری عجیب و تلخ است که خود من هم نمیتوانم به ادامه امیدوار باشم. شاهدیم که بلافاصله بعد از اینکه فیلمی به اکران آنلاین و پلتفرمها میرسد، شبکههای ماهوارهای مانند اختاپوس کمین گرفته و به صورت رایگان فیلم را روی آنتن میبرند، بدون آنکه ریالی به صاحبان فیلم بدهند و به خاطر نبودن قانون کپی رایت دست ما هم از شکایت کوتاه است. این اتفاقات در مجموع چشم انداز خوبی را حداقل در آینده نزدیک به ما نوید نمیدهد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است