گفتگوی صبا با عوامل فیلم «ستارهبازی»
عدم حمایت مخاطب سینمای اجتماعی را نابود میکند
در این شماره از روزنامه با عوامل فیلم «ستارهبازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی به گفتگو پرداخته ایم.
فیلم «ستاره بازی» ساخته سال ۹۸ به نویسندگی و کارگردانی هاتف علیمردانی است که این روزها در سینماهای سراسر کشور اکران میشود. کست این فیلم که تمام فیلمبرداریاش در آمریکا و کانادا انجام شده با ترکیبی از بازیگران مطرح ایرانی مانند شبنم مقدمی و فرهاد اصلانی در کنار بازیگران سرشناس آمریکایی مانند مایکل مدسن مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه گفتگوی خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را میخوانید.
هاتف علیمردانی: فیلمساز باید بیطرف ترین شخصیت قصه باشد
ستاره بازی در مورد چیست؟
ستاره بازی فیلمی در مورد مهاجرت است که زندگی یک خانواده در آمریکا را روایت میکند و بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده است.
برخورد شما با این داستان واقعی و ایده این فیلمنامه چطور شکل گرفت؟
ایده فیلم از اینجا میآید که یکسری صداهای ضبط شده از دختری که این اتفاقات را تجربه کرده بود و آنها برای تراپیستش فرستاده بود با اجازه خانوادهاش در اختیار ما قرار گرفت و ایده اولیه فیلم اینگونه شکل گرفت و ما سعی کردیم آنچه بود را با امانت داری و تحقیق کامل به تصویر بکشیم.
در مورد حضور مایکل مدسن در فیلم بگویید.
مایکل مدسن از بازیگران مورد علاقه تارانتینو است و یکی از بازیگرانی است که خود من هم خیلی دوستش دارم و فیلم های مهمی را بازی کرده و نقش های خیلی درجه یکی از او در سینما به یادگار مانده من یک شخصیتی را میخواستم که به چهره مایکی مدسن بسیار نزدیک بود و با ایشان وارد مذاکره شدیم و ایشان به کست اضافه شدند.
بازیگران ایرانی فیلم برای رسیدن به یک زبان ارتباطی با بازیگران خارجی فیلم چه چالشهایی داشتند؟
یکی از مشکلات سینمای ما اینست که از استانداردهای جهانی به دور هستیم. بیشتر بازیگران ما زبان انگلیسی را نمیدانند و اگر هم میدانند، نمیتوانند به خوبی صحبت کنند و این مسئله باعث میشود تا نتوانند به خوبی با پارتنرشان ارتباط بگیرند. مثلا نقش صبا که خانوم ملیسا ذاکری بازی کردند باید به شکل محلی انگلیسی صحبت میکرد و ما با سختی توانستیم ایشان را به این حدی برسانیم که کاملا بتوانند نقش یک چنین فردی را بازی کنند علاوه بر اینکه بسیار سخت است که یک بازیگر ایرانی نقش کسی را بازی کند که در آمریکا بزرگ شده است.
این چهارمین همکاری مشترک شما با خانوم ملیسا ذاکری است چه ویژگی هایی در این بازیگر باعث انتخابشان برای این نقش شد؟
معمولا وقتی که یکسری از ویژگیهای بازیگران را میشناسم و میتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم در پروژهای دیگرم هم از همان تیم دعوت به همکاری میکنم. مثلا این فیلم چهارمین همکاری من با آقای فرهاد اصلانی و سومین همکاری ام با خانم شبنم مقدمی نیز هست.
چه چیزی موتور محرک ایده و نیاز به ساخت فیلم در هاتف علیمردانی میشود؟
نمیتوان به شکل قطعی از یک عامل نام برد اما گاهی یک عکس است گاهی مانند این فیلم چند وویس یا حتی یک خاطره قدیمی اما از یک جایی معمولا چیزی من را آزار داده است که باعث ایجاد ایده اولیه فیلمم شده است.
آیا با نقدهایی که معتقدند شما در این فیلم تلاش کردهاید تا دغدغه خودتان در مورد مسئله مهاجرت در جامعه را به تصویر بکشید موافقید؟
به نظر من هر فیلمسازی که در واقع در یک فضای ناتورالیستی و رئالیسی سعی میکند تا واقعیت های یک جامعه را به نقد بکشد فارغ اینکه بخواهد بزرگنمایی کند یا در دام حمایت ها و دشمنی ها قرار بگیرد چرا که معتقدم یک فیلمساز باید در بیطرفترین شخصیت یک قصه باید باشد تا بتواند واقعیت های آن حادثه را به درستی بگوید و به عنوان کسی که در این سالها خودم مهاجرت را تجربه کردهام و ترومای مهاجرت را با ترومای مرگ عزیزان بررسی میکنم و این دو را یک کفه قرار میدهم. قرار نیست کسی را نصحیت کنم و یا پیشنهادی بدهم یا راه درست و غلطی مشخص کنم. سخنرانی کردن و بیانیه دادن بسیار راحت است، آنچه من فکر میکنم اینست که متاسفانه ما به شکل بسیار غم انگیزی دچار همهگیری مهاجرت شدهایم و باید این مسئله را به شکلی واشکافی کنیم تا بفهمیم چرا این اتفاق افتاده است. چشم و هم چشمی ها، تقابلهای لفظی، نگرشهای غلط، بزرگنمایی ها، کمال گرایی ها، راحت طلبی ها و نجنگیدن برای حل مشکلات و در نهایت بزرگتری مشکلات اقتصادی است و بعد از آن مشکلات سیاسی – اجتماعی، اینها باعث میشود که ناگهان نسلی مهاجرت را راهکار رسیدن به نتیجه بداند. زمانی یک جوان میگوید برای اینکه بتوانم زندگی بهتری داشته باشم باید کار بیشتری انجام بدهم، خوش فکر باشم و ارتباطات بهتری را شکل بدهم، اینها را هدف قرار میدهد اما زمانی هست که یک جوان تمام این فاکتورها را دارد اما بستر داستان را غلط میبیند و میگوید من این جامعه و اجتماع و مکان را نمیپسندم و من فکر میکنم جوانها باید این را بدانند که یک جوان درجه یک شهروند درجه اول که موقعیت های اول این جامعه را میتواند داشته باشد پس از مهاجرت تبدیل به شهروند درجه دو یا سه میشود حتی اگر آن جامعه نژاد پرست نباشد باز هم ملیت در هر جامعه ای برای انتخاب افراد مهم است. من نمیگویم که شرایط ایدهآل است اما واقعیت این است که خیلی از مسائل عامدانه به سمتی میرود که باعث مهاجرت جوانهای بسیار خوش فکر جامعه ما بشود.
کدام قسمت فنی کار را بیشتر میپسندید؟
تصحیح رنگ فوق العاده نیما دبیرزاده یکی از ویژگیهای درجه یک این فیلم است و دیگری تدوین امیر ادیب پرور عزیز است که بسیار موفق عمل کرده است.
اگر هاتف علیمردانی میتوانست فیلمسازی در دوره دیگری از سینمای ایران را تجربه کند چه دورهای را انتخاب میکرد؟
من همین دوره را دوباره انتخاب میکنم چرا که سینمای قبل انقلاب را نمیپسندم و کلا جز چند فیلم انگشت شمار فیلم خوب با ارزشی تولید نشده و فکر میکنم سینمای ما کاملا قدم به قدم رشد و مدام پوست اندازی کرده است. مثلا در دهه هفتاد با عباس کیارستمی و در دهه هشتاد با اصغر فرهادی اما با تمام جوانهای خوش فکر و با استعدادی که بعد از آن آمده اند آن پوست اندازی سوم هنوز رخ نداده آنچه من آنرا رنسانسی در سینمای ایران میدانم و خبر بسیار مهمی که میتوانم بدهم، در چند سال آینده نسلی از فیلمسازان وارد عرصه سینمایی کشور خواهند شد که اولا صد در صد سینمای کشور را تحت تاثیر قرار خواهند داد و دوما اینکه ما را وارد دوره جدیدی از سینمای ایران خواهند کرد.
در مورد بحث تهیهکنندگی فیلم ستاره سازی برایمان بگویید.
به جرات میتوانم بگویم که علی سرتیپی در این سالها چندین بار سینمای ایران را از خطر ورشکستگی کامل نجات داده است یکی از تهیه کنندگان و شرکت های پخش بزرگ سینماست که همیشه در هر اثر بزرگی که در سینمای ایران ساخته شده نقش داشته است. شاید واقعا خیلی سخت باشد که دوباره با بودجه سینمای در آمریکا فیلم ساخت، خود علی سرتیپی برای من مثال میزد که وقتی آقای کیارستمی برای ساخت فیلمی به آمریکا رفت گفت «بعد از وارد شدن به آمریکا دیدم که انگار اروپا و جاهای دیگری که در آن فیلم میساختیم مانند یک ده بودند» و واقعا فضا و جهان فیلمسازی در آمریکا و سینمای هالیوود متفاوت است و این در تمام زندگیام رویای من بود که بتوانم یک پروداکشن واقعی را تجربه کنم. ما در سینمای ایران خیلی هیئتی کار میکنیم ولی اینکه این فرصت برای من ایجاد شد که سختی ها و مشکلات و دغدغه های یک فیلمساز را خارج از ایران تجربه کنم مدیون حمایتها و پشتیبانی علی سرتیپی است که بدون هیچ چشمداشتی این شرایط را فراهم کرد. فیلم ستاره بازی بیش از آن که خوب یا بد باشد یک پروداکشن حرفهای است دو برهه از زمان در آمریکا و کانادا فیلمبرداری شده و فیلم هم آپارتمانی نیست و اکثر فیلمبرداریها در مرکز شهرهای مثل مونترآل فیلمبرداری شده است. مثلا صحنهای مربوط به سال ۲۰۰۸ را باید فیلمبرداری میکردیم و اگر فقط یک ماشین متعلق به ۲۰۱۸ آنجا بود همه چیز به هم میخورد و رقم خوردن چنین سطح کیفی در تهیه این اثر بخاطر وجود علی سرتیپی بود و مورد دیگری که بسیار جای تشکر دارد طراحی صحنه فوق العاده مجید میرفخرایی است.
در مورد اکران فیلم در آمریکا و کانادا بگویید.
شرکت shak sinema که مدیریتش را یک ایرانی آمریکایی به نام رضا شکوری بر عهده دارد این فیلم را از ۱۵ اکتبر در آمریکا و کانادا اکران خواهد کرد و وارد باکس آفیس خواهد شد و امیدوارم با اینکه در واقع این فیلم در سینمای مستقل آمریکا ساخته شده بتواند برای خود فضا و جایی بیابد و تا جاییکه ممکن است فروش کند.
در حال حاضر فیلم ستاره بازی پرفروشترین فیلم اجتماعی در حال اکران است و یک مسئله مهمی که وجود دارد این است که مردم به دلیلی که من نمیدانم از سینمای اجتماعی که قلب سینمای ایران است حمایت نمیکنند. سینمایی که تمام نقدها و چالش ها توسط آن شکل میگیرد و این عدم حمایت باعث از بین رفتن سینمای اجتماعی میشود.
آیا سینماگران توانسته اند این مسئله را آسیب شناسی کنند؟
رفتارهای اجتماعی مردم ایران بسیار پیچیده است وقتی شما به ژاپن میروید سلیقه بصری و علاقهمندی های مشخص آنها را به وضوح میبینید اما در مردم ایران در هر برهه از زمان تغییر سلیقه و ذائقه ایجاد میشود چه در موسیقی و چه در سینما و …. و ناگهان بدون دلیل مشخصی یک نوع تفکر و یک نوع نگاه را پس میزنند. شاید ریشه آن در یکسری بزنگاه های اجتماعی باشد عده ای میگویند این به کوچک شدن بسته اقتصادی مردم مربوط است که من این مسئله را قبول ندارم چون اگر اینگونه بود فروش فیلمهای کمدی هم پایین میآمد.
ملیسا ذاکری:رسیدن به پیچیدگی های شخصیت صبا دشوار بود
لطفا برای مخاطبان در مورد چگونگی ورودتان به دنیای هنر و سینما بگویید.
من از هنرستان سوره کار در تئاتر را شروع کردم و یک دوره آموزشی هم در موسسه کارنامه گذراندم. فیلم مردی که اسب شد کار اقای ثقفی ، کوچه بینام مادری، آباجان، سالهای دور ازخانه و در نهایت ستاره بازی فیلمهایی هستند که انتخاب کردم به این دلیل که نقش های این آثار برایم جذاب بودند. فیلم هایی هم پیشنهاد شد که ترجیح دادم کار نکنم همانطور که گفتم برای من جذاب بودن یک نقش اهمیت بیشتری دارد و اینکه آن نقش بتواند مرا به چالش بکشه برایم در اولویت است
کمی در مورد کاراکتر صبا برای مخاطبان بگویید.
شخصیت صبا یه پیچیدگیهایی دارد که صحبت کردن در موردش شاید آنرا سطحی کند. صبا به دلیل وجود شخصیت، مرزی درونگرا و برونگرا را توامان دارد و همین خصوصیت دلیل اصلی تضادها و آشفتگیهای ذهنیاش است که در روزمرهاش هم تاثیر میگذارد. صبا دوران کودکی پرتنشی داشته و پدرش تنها کسی است که همیشه در کنارش بوده است. مشکل صبا از دید خودش این بود که هیچکس او را درک نمیکرد و دلیل تنهاییهای مداومش این نوع درکی بود که از خودش داشت.
فرایند رسیدن به نقش صبا برای شما چگونه بود؟
از نظر من بازیگری یعنی هنر قانع کردن و قانع کردن در چنین نقشهایی سخت و دشوار است. آقای علیمردانی از کاراکتر اصلی(صبا)چند وویس و فیلم کوتاه داشتند که تا حدودی تماشای آن فیلمها و شنیدن اون وویسها باعث شد من بیشتر با شخصیت صبا آشنا بشوم. هرچند دنیای صبا از من خیلی دور و غریبه بود، اما با تحقیقاتی که انجام دادم و آگاهی که نسبت به شرایط یک فرد در چنین موقعیتی بدست آوردم توانستم خودم را به شخصیت صبا نزدیک کنم. مخاطبان با تماشای این فیلم به پیچیدگیهای شخصیت صبا پی میبرند و رسیدن به این پیچیدگی ها کار سخت و دشواری بود.
تاثیر روانی چنین کاراکتر پیچیدهای روی خودتان چه بود؟
قطعا چنین نقش پیچیدهای با آن بعد روانی بعد از اجرا در من تاثیراتی داشته و در مواجه با ناملایمت هایی که بعدا در زندگی شخصی خودم اتفاق میافتاد، ناخودآگاه یک فلاش بکی به نقش صبا میخورد و اتفاقاتی که در واقع به واسطه خواندن فیلمنامه و حسی که از صبا گرفته بودم و آنرا زندگی کرده بودم برایم زنده میشد.
تجربه همکاری با مایکل مدسن چگونه بود؟
در خصوص همکاری در کنار مایکل مدسن خوب بیشتر ایشان پارتنر آقای فرهاد اصلانی بودند. حضور ایشان در این فیلم برای من جذاب بود ولی بیشتر کلیات فیلم و خروجی فیلم و تجربه ای که بدست میآورم برایم اهمیت دارد
بازخورد مخاطبان را نسبت به نقش صبا چگونه دیدید؟
بازخورد مخاطبان خیلی خوب بود، من چندین بار فیلم را در کنار مردم تماشا کردم و از آنجایی که ساختار فیلم تراژیک است با توجه به اوضاع و احوال اجتماعی فعلی شاید این همزاد پنداری مردم با صبا بیشتر هم بوده باشد و فیدبک هایی که در آخر از مردم میگیرم برایم خیلی جذاب است، همینطور زمانی که برای بازی در فیلم ستاره بازی کاندید بهترین بازیگر نقش اول زن شدم نظر منتقدان برایم بسیار جذاب بود چون فکرش را نمیکردم که چنین فیدبک هایی در زمان اکران در جشنواره فجر از طرف منتقدان دریافت کنم.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است