پرونده صبا درباره ابعاد بیانیه خانه سینما
سیدرضا اورنگ:همه چیز یک نمایش و بازی است
این بیانیه و سایر جریانهای که به راه میافتد مبین همان سیاست قدیمی انگلیسی است که می گوید؛ تفرقه بینداز و حکومت کن!
چندی پیش در روز ملی سینما، هیئت رئیسه خانه سینما برخلاف سالهای گذشته که این روز خجسته را با دعوت از اهالی سینما به جشن مینشست، از این رویکرد چندین ساله امتناع کرده و در بیانیه ای صریح خطاب به مسئولان و سینماگران وضعیت سینمای امروز ایران را بغرنج تر از آن اعلام کرد که بتوان برای آن جشنی برگزار کرد.. پس از انتشار این بیانیه نظرات مختلفی در بین اهالی سینما و سینماگران و صنوف سینمایی و اهالی رسانه و منتقدان سینما به میان آمد. برخی رویکرد این جریان را در شرایط کنونی سینمای کشورمثبت و برخی منفی تلقی کردند. به همین منظور روزنامه صبا برای بررسی بیشتر ابعاد این مسئله تصمیم گرفت با برخی اهالی فرهنگ و هنر در این باره به گفت و گو بنشیند. با این توضیح که اکثر اهالی سینما از شرکت در این گفت و گو انصرف داده و عنوان کردند که ترجیح میدهند در این باره سکوت کنند.در ادامه با پرونده رویکرد خانه سینما از انتشار بیانیه اخیر همراه باشید.
سیدرضا اورنگ(منتقد سینما):همه چیز یک نمایش و بازی است
این بیانیه چیز جدیدی نیست و سالهاست که این حرفها مکررا تکرار شده است. نکته بعدی اینکه مشخص نیست هیئت مدیره خانه سینما با این بیانیه موافق بودهاند یا خیر، چرا که به نظر میرسد هیئت رئیسه خانه سینما به صورت خود رای این کار را انجام داده است. در طول ۳۰ سال فعالیت این نهاد، بنده بارها بر روی این مسئله متذکر شدهام که این خانه سینما، آن خانه سینما که باید باشد، نیست. این نهاد ادعا میکند که مستقل است در حالی که اینطور نیست. همان طور که آقای انتظامی چند سال پیش در پی شفافسازی، خانه سینما را زیر مجموعهای از سازمان سینمایی عنوان کرد و از بودجه هایی که به این نهاد از طرف دولت کمک شده است، پرده برداشت. همین طور خود آقای عسگرپور در مصاحبه ای به تازگی اعلام کرد که تمام هزینه های خانه سینما از سازمان سینمایی تامین میشود و وابسته به بخش دولتی است. با این پیش فرض، سازمانی که از نظر مالی وابسته به بخش دولتی است نمیتواند ادعا کند که مستقل است. به همین خاطر است که متاسفانه حالا شاهد هستیم نهادی که نمیتواند به وظیفه سازمانی و رسالت خود جامه عمل بپوشاند به سراغ حاشیه سازی میرود! در صورتی که سینما به ماهو سیاسی نیست و مشکلی با سیاست ندارد، آنچه که سینما و سینماگران امروز را گرفتار کرده است؛ مشکلات معیشیتی و عدم امنیت شغلی آنهاست. هنر سینما با وجود ساختارهای نظاممندی چون سالندار و تهیه کننده میتواند هنری مستقل و پویا باشد، وقتی با معضلاتی مانند شرایط حاضر در سینما روبرو هستیم به این معنی است که اهالی این صنف خودشان به هم کمکی نمی کنند و در یک جریان هدفمند مکمل خوبی برای ترویج این هنر نیستند. به همین صورت است که اکثریت قشر سینمایی کشور وضعیت مالی خوبی ندارند، حتی تهیه کنندگانی که سالهاست در این حوزه فعالیت میکنند، چندین سال است که بیکار شدهاند. در آمد سینمای امروزکشور تنها به عدهای خاص میرسد. ماحصل این جریان در طول این سالها به تولید فیلمهایی میانجامد که چون با بودجه دولت ساخته شده، برای صاحب اثر سوددهی مالیاش هیچ اهمیتی ندارد. وقتی تهیه کنندهای برای تولید اثر از جیب خودش خرج نمیکند، چه اهمیتی دارد که برای اثر در اکران سینمایی و یا در مواجه با مخاطب چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چرا که قبل از اینکه فیلم به فروش برسد، همه عوامل دستمزد خودشان را گرفته و رفتهاند. از زمانی که خانه سینما آمد، باب این تهیه کنندگان سوری هم باز شده است، مدتی است که حتی کارگردان و فیلمبردار سوری هم پیدا شده است. از زمانی که خانه سینمای حاضر کارش را شروع کرد به همین شکل این شکاف و فضای دو قطبی عمیق و عمیق تر شد. دلیل آن هم بودجه و امکانات دولتی در خانه سینما است و موقعیتهایی که پستهای دولتی از جمله خانه سینما و … برای افراد سینمایی ایجاد میکند، آسیبی بسیار خطرناک است که ترکشهای آن را شاهد هستیم. این موقعیت ها باعث شده که خود مسئولان با بودجه دولتی و امکانات و موقعیتی که برایشان فراهم شده ده ها فیلم و سریال بسازند. چنانچه اگر این بودجه دولتی نمیبود اصلا این درگیری و اختلاف ها وجود نداشت. در نهایت این بیانیه و سایر جریانهای که به راه میافتد مبین همان سیاست قدیمی انگلیسی است که می گوید؛ تفرقه بینداز و حکومت کن! پس همه اینها یک بازی است، وگرنه چطور ممکن است کسانی که از همین جریان برآمده و فربه شدند حالا این بیانیه را بدهند؟ پس همه چیز یک نمایش و بازی برای درگیر کردن اعضا با یکدیگر است. الان همه صنوف در چهار تشکل چنان با هم درگیر هستند که امکان مسامحه و وحدتشان دور از تصور است، به این علت که منافعشان در تعارض با هم است و به همین دلیل چند دستگی و گرهافکنیهاست که فرهاد توحیدی استعفا میدهد و یا به طورکلی نظریات خانم مرضیه برومند در کلیت به حساب نمیآید. در واقع مرضیه برومند هنرمند نیک نام کشور را مدیر خانه سینما نکرده اند که اعتباری به او بدهند، بلکه خواستهاند که او را بیاعتبار کنند. به همین دلیل از زمانی که برومند وارد این نهاد شد تنها یک حکم داده است و پس از آن دیگر هیچ اقدامی از طرف خانم برومند در این نهاد صورت نگرفته است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است