روزنامه صبا

روزنامه صبا


تصویر سریال‌های دفاع مقدس در قاب تلویزیون


رادیو و تلویزیون از نخستین روزهای جنگ به پوشش لحظه به لحظه این واقعه بزرگ پرداخت و با پخش برنامه‌های متنوع، تنها رسانه‌ای بود که لحظات خاص رشادت‌های جوانان ایران را ثبت کرد.

با گذشت نزدیک به چهاردهه از پایان جنگ تحمیلی، حماسه ماندگار دفاع مقدس به دلیل ظرفیت‌های فراوانش همچنان در قالب‌های متنوع بازتاب گسترده ای دارد. سوای سینما، تئاتر و ادبیات که هرکدام با لحن و شیوه‌ای متفاوت به روایت این حماسه بزرگ پرداخته‌اند، سهم تلویزیون به عنوان رسانه ملی ویژه و جالب توجه است. رادیو و تلویزیون از نخستین روزهای جنگ به پوشش لحظه به لحظه این واقعه بزرگ پرداخت و با پخش برنامه‌های متنوع، تنها رسانه‌ای بود که لحظات خاص رشادت‌های جوانان ایران را ثبت کرد. بخشی از سهم تلویزیون، سریال‌هایی با موضوع دفاع مقدس بود که برخی از آن‌ها مانند « سفر به چزابه»، …. مستقیم در ارتباط با جنگ بوده‌اند و حال و هوای رزمندگان و اتفاق‌های خود میدان نبرد را به تصویر کشیدند. برخی دیگر مانند «گل پامچال»، «وضعیت سفید» و … به اثرات جنگ و ناملایماتی که روی زندگی سایر شهرهای کشور داشت، ‌پرداختند. برخی سریال‌ها روی اتفاق‌های بعد از جنگ دست گذاشتند و زندگی مردم را بعد از خرابی‌ها به تصویر کشیدند. سریال‌های تلویزیونی سعی کردند تصویری از نبرد هشت ساله پیش روی چشم ما بگذارند تا نسل‌های بعد بدانند که هشت سال مقاومت و رشادت مردمان این سرزمین به چه بهایی بوده و ثمره آن چه بوده‌است. تا همیشه به آن دوران و مردانی که دفاع از وطن را در تاریخ ایران ثبت کرده‌اند افتخار کنند. … در این مجال سعی کردیم مهمترین سریال‌های جنگی‌ای که این نبرد هشت ساله را از ابعاد مختلف، بررسی کرده‌اند مرور کنیم.

همزمان با آغاز جنگ گروه جنگ در شبکه اول مسئولیت تولید فیلم و سریال با محور دفاع‌مقدس را بر عهده گرفت. در این دوران تلویزیون روی تولید مستند و فیلم کوتاه متمرکز بود و تولید سریال‌های تلویزیونی پس از پایان جنگ هشت ساله آغاز شد. گروه جنگ که بعدها به نام حماسه و دفاع مقدس تغییر نام داد اولین تولیداتش را به جوانان فیلمسازی چون زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا سپرد و ماحصل آن فیلم «هویت» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و مستند‌های «سقای تشنه‌لب»، «شاه کوچک» و «فتح‌المبین» از رسول ملاقلی‌پور بود. با پایان جنگ و آغاز دهه ۷۰، گروه جنگ از فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان دعوت کرد تا ساخت سریال‌های جنگی را آغاز کنند.

گل پامچال: لیلاغریبه کوچک

«گل پامچال» که نیمه دوم سال ۱۳۷۰ از شبکه یک سیما پخش شد، اولین مجموعه نمایشی تلویزیون در ارتباط با هشت سال دفاع مقدس بود. مجموعه‌ای ۱۳ قسمتی در گروه شاهد که در سال‌های اولیه پس از پایان جنگ به قلم کامبوزیا پرتوی پخش شد و با توجه به حال و هوای جامعه در آن سال‌ها بسیار مورد توجه قرار گرفت. محمدعلی طالبی، کارگردان این مجموعه وقتی برای بازبینی لوکیشن‌ها به خرمشهر می‌رود با شهری کاملا نابود و جنگ زده روبرو می‌شود. به گفته خودش تماشای این حجم از خرابی‌ها شوکه‌کننده بود و تصمیم می‌گیرد این تصاویر را در سریال‌اش ثبت کند از این رو تصاویر جنگی که در این مجموعه نمایش داده شدند، مستند و واقعی بودند.

«گل پامچال» داستان زندگی لیلا (ستاره جعفری)، دختربچه ای بود که پس از بمباران شدید محل زندگی و کشته شدن تمام افراد خانواده و اطرافیانش به پیرمردی از اقوام (با بازی زنده یاد داوود رشیدی) پناه می آورد و برای یافتن خواهرش از جنوب به شمال کشور سفر می‌کند. فاطمه معتمدآریا، کیومرث ملک مطیعی، رضا بابک و تانیا جوهری از جمله بازیگران این مجموعه بودند که به انتخاب بینندگان در همان سال به عنوان محبوب ترین سریال سال هم انتخاب شد. این سریال با فیلمبرداری فرهاد صبا، تدوین حسن حسندوست، موسیقی به یادماندنی محمدرضا علیقلی و ترانه تیتراژی که بر اساس تم موسیقی جنوبی بود تا مدت‌ها در یاد مردم ماند. «گل پامچال» تاثیر موضوع عظیمی چون جنگ را بر زندگی و احوال کودکان و نوجوانان و روند زندگی مردم به نمایش گذاشت.

سیمرغ: آغازگر یک راه

«سیمرغ» که در سال ۱۳۷۱به کارگردانی حسین قاسمی جامی و نویسندگی علیرضا سجادپور از شبکه یک سیما پخش شد، تصویری حماسی از خلبانان هوانیروز و روایت زندگی و دلاوری‌های دو خلبان شهید هوانیروز یعنی احمد کشوری و علی اکبر شیرودی بود. تمرکز اصلی داستان سریال روی ماجرای حمله چندین لشکر از مزدوران عراقی به یکی از پادگان‌های مرزی بود. این خلبان‌های شجاع، فقط با سه هواپیمای جنگی، با این لشکر روبه‌رو می‌شوند و جوانمردانه می‌جنگند و بیش از ۸۰ تانک عراقی را وادار به عقب‌نشینی می‌کنند. «سیمرغ» می‌توانست طلیعه دار سریال‌هایی باشد که به زندگی سرداران شهید جنگ می پردازند. این اثر به دلیل دیده شدن ابعاد نظامی که برای مخاطب آن زمان جذاب بود و موسیقی مناسبش در کنار بازی‌های سیدجواد‌هاشمی و محمد جوزانی در نقش احمد کشوری و علی اکبر شیرودی در زمان پخش با استقبال مواجه شد. «سیمرغ» نوعی رویکرد شبه‌داستانی و مبتنی بر شیوه قصه‌گویی را در راستای بازتاب وجهی حقیقی از این شهدا در پیش گرفت و به‌خوبی روند پرفراز و نشیب زندگی آنها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا شهادت را به مخاطب عرضه کرد. حضور آتیلا پسیانی به عنوان یک خبرنگار محقق که زندگی قهرمانان هوانیروز در جریان جنگ تحمیلی را بررسی می‌کرد و لحن تأثیرگذار او در صحنه‌هایی که موقعیت شهادت شیرودی و کشوری و دسته پروازی سیمرغ را تشریح می‌کرد، برگ برنده این مجموعه بود.

نبردی دیگر: تصویر اسرای ایرانی

«نبردی دیگر» به کارگردانی عبدالله باکیده و تهیه کنندگی مجید مولایی یکی دیگر از نخستین سریال‌های تلویزیون با موضوع دفاع مقدس بود که در ۱۳ قسمت در سال ۱۳۷۳در اوج دوران بازگشت اسرا به کشور در گروه جنگ شبکه یک ساخته شد و وضع اسرای ایرانی و خشونت و رفتارهای آزاردهنده عراقی‌ها با اسیران جنگی را در اردوگاه‌های عراقی به تصویر کشید و بینندگان را با خشونت پنهان جنگ آشنا کرد. در این فیلم شاهد احمدلو نقش یک اسیر کم سن و سال را بازی می‌کرد و اکبر سنگی ضد قهرمان سریال با گریمی متفاوت اجرای نقش یک افسر عراقی بدخلق را که فرمانده اردوگاه بود، به عهده داشت. این دو بازیگر آنقدر نقش خود را خوب بازی کردند که «نبردی دیگر» در آن زمان به یکی از پربیننده ترین سریال‌های تلویزیونی تبدیل شد. باکیده این مجموعه را بر اساس منابع مکتوب واقعی و خاطرات شفاهی اسرای ایرانی نوشت. او در این سریال سعی کرده بود با اتکا به این منابع، تصویری واقعی و ملموس از اسرای ایرانی به نمایش بگذارد و در این راه موفق هم بود. علاوه بر مستند بودن داستان، «نبردی دیگر» به دلیل فضای حماسی و داشتن رنگ و بوی سریال‌های جنگی اکشن بسیار مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

بهترین تابستان من: اولین طنز جبهه‌ای

«بهترین تابستان من» مجموعه دیگری بود که با مضمون دفاع مقدس در سال ۱۳۷۶ به روی آنتن رفت. داستان این سریال به کارگردانی علی بهادر، تهیه‌کنندگی حمیدرضا عاملی ساوجی و نویسندگی علیرضا اسحاقی درباره سعید، نوجوانی یزدی بود که آرزوهایش را در خط مقدم جبهه می‌بیند، او بالاخره پس از ماجراهای زیادی خانواده خود را راضی می‌کند تا در جبهه حاضر شود، سعید پس از حضور در منطقه، در یک ایستگاه صلواتی مشغول به کار می‌شود و پس از اتفاقات شیرین و طنز در آنجا به صورت پنهانی به خط مقدم جبهه می‌رود. «بهترین تابستان من» اولین تلاش در رابطه با ساخت کمدی‌های جنگی بود و سعی داشت، از نگاه یک نوجوان ترسو، نگاه طنزی به اتفاق‌های پشت جبهه داشته باشد. این سریال اولین نقش آفرینی علی صادقی بود که اتفاقا با استقبال خوب مخاطب مواجه شد وزمینه‌ای برای ساخت آثاری با مضمون طنز در جبهه شد.

خاک سرخ: دیدار در ساعت صفر

«خاک سرخ» اولین تجربه سریال‌سازی ابراهیم حاتمی‌کیا بود که در جریان قصه‌ای خانوادگی، اشغال خرمشهر را روایت می‌کرد و سال ۱۳۸۱ روی آنتن شبکه یک سیما رفت. این اثر براساس طرح اولیه ای از مهدی سجاده چی با نام «لیلا و جنگ» به نگارش درآمد و بعد به قلم زنده‌یاد مسعود بهبهانی نیا نویسنده‌ای که خود در شهر آبادان به دنیا آمده‌بود و در خرمشهر بزرگ شده‌بود شکل و قوام یافت. «خاک سرخ» داستان دختری به نام لیلا با بازی لاله اسکندری را روایت می‌کرد که در سال‌های قبل از انقلاب از خانواده اش جدا افتاده و در شب عروسی اش اطلاعاتی از محل زندگی پدر و مادرش در جنوب کشور پیدا می کند، اما سفرش برای پیدا کردن این خانواده همزمان با شروع جنگ تحمیلی می شود. نقطه اتکای اصلی این اثر، تصویری قوی و در عین حال دردناک از روزهای اولیه شروع جنگ و هراس و رنج مردم شهرهای جنوبی کشور در آن دوران بود؛ خانواده‌هایی که باید ناگهانی و غیرمنتظره خانه و زندگی و خاطراتشان را رها کرده به جایی دیگر پناه ببرند. حضور بازیگرانی چون پرویز پرستویی، مهتاب کرامتی، حبیب رضایی و لاله اسکندری در قالب نقش‌هایی متفاوت کافی بود تا بیننده کنجکاو و مشتاق دیدن این سریال باشد. حاتمی کیا در این سریال با هوشمندی و تبحر برای گفتن از فضای جنگ، دست روی ماجرای خرمشهر گذاشت و البته در کنار این موضوع، ماجراهای عاطفی و حتی سیاسی را به تصویر ‌کشید.

خوش رکاب: یک عشق آهنی

علی شاه‌حاتمی در نوروز ۱۳۸۱ با مجموعه «خوش رکاب» سراغ سوژه نسبتا بکر و کمتر دست خورده ای در شبکه یک سیما رفت. «خوش رکاب»، حکایت تقی عشقی، راننده کامیونی است که برعکس اطرافیانش که همیشه مشتاق و علاقه مند اعزام به جبهه‌اند، از حضور در جبهه می‌ترسد. این بیم و هراس نه از ترس جان که به عشق بی حد و حصر او به کامیونش موسوم به خوش رکاب بازمی گردد. پیش بینی سرنوشت این راننده (محمد کاسبی) و شاگرد سرخوشش (مجید صالحی) چندان سخت و دشوار به نظر نمی رسد چرا که همانند فیلم سریال «لیلی با من است»، جبهه و رفتار رزمندگان بالاخره آن‌ها را متحول می کند. شاه حاتمی تلاش کرد در این اثر قالب تازه برای قصه‌های جنگی طراحی کند و البته این نگاه را دو سال بعد با ساخت «خوش غیرت» ادامه داد اما نتوانست به توفیق اثر قبلی برسد.

رقص پرواز: پزشکان در جنگ

«رقص پرواز» اولین ساخته احمد مرادپور درباره پزشکان و جنگ را می توان یکی از بهترین و خوش ساخت ترین سریال‌هایی دانست که با موضوع دفاع مقدس در دهه هشتاد تولید شد. این مجموعه که سال ۱۳۸۶ پخش شد، با محور قرار دادن حضور موثر پزشکان در زمان جنگ به موضوعی پرداخت که برای مردم کمتر شناخته شده بود. جذابیت این سریال به قلم علیرضا طالب زاده، واقعی بودن داستانش بود که زندگی دکتر یاوری، جراح متخصصی با بازی بی‌نظیر مهدی‌هاشمی را روایت کرد که با شروع جنگ تحمیلی از آمریکا به ایران بازگشته تا با حضور در جبهه به مجروحان جنگی کمک کند. این اثر با وجود قصه ای خطی و ساده، تصویری متفاوت از مناسبات جنگ و آدم‌هایش ارائه داد. سریال داستانش را در رفت و آمدهای زمانی ارائه کرد و سعی کرد قصه‌اش را به شکل جذاب و به مدد بازی‌های توانمند بازیگرانی چون مهدی‌هاشمی، سیروس گرجستانی، امیرحسین صدیق، لاله اسکندری و شهاب حسینی روایت کند. «رقص پرواز» با ارائه تصویری واقعی از جنگ و بیان این‌که جامعه پزشکی در زمان جنگ مانند رزمنده‌های خط مقدم جبهه وظیفه‌ای سنگین به عهده داشتند، با استقبال مردم روبه‌رو شد. در فاصله چند سال بعد دوباره این شبکه اول بود که اثر شاخصی در حوزه دفاع مقدس را به روی آنتن فرستاد.

 

گل‌های گرمسیری: گل‌هایی که به دلِ جنگ زدند

«گل‌های گرمسیری» به کارگردانی محمد مهدی عسگرپور و تهیه‌کنندگی محمدصادق جلالی ماه رمضان سال ۱۳۸۷ روی آنتن رفت. داستان “گل‌های گرمسیری” درباره سال‌های ابتدایی دفاع مقدس و تعطیل شدن دانشگاه‌ها است که در این میان ناهید و رسول که قصد ازدواج با هم را دارند، اما با شروع جنگ از یکدیگر جدا می‌شوند. رسول برای دفاع از وطنش عازم زادگاهش خرمشهر می‌شود و ناهید برای یافتن او موانع زیادی را پشت سر می‌گذارد. این اثر نخستین تجربه سریال سازی محمدمهدی عسگرپور و از معدود آثار تلویزیونی است که به شرایط جامعه بویژه جامعه دانشگاهی در سال‌های اول انقلاب، واقعه مهم تعطیلی دانشگاه‌ها در روزهای اول جنگ و در مقطعی جلوتر اشغال خرمشهر می‌پردازد و از این رو بسیار مورد توجه قرار گرفت. از نقاط قوت این سریال فیلمنامه منسجم، عمیق و باورپذیر آن به قلم کارگردان است که به نظر می‌رسد ایده و پرداخت اولیه آن سینمایی بوده است که با وجود ریتم آرام آن به خستگی تماشاگر منتهی نمی شود. حضور بازیگران توانمند و قدرتمندی چون آتیلا پسیانی، بهنوش طباطبائی، اشکان خطیبی، روناک یونسی، پرویز فلاحی پور، مریم بوبانی، عمار تفتی، رحیم نوروزی نیز در جذب مخاطب تلویزیونی تاثیرگذار بوده است.

 

در چشم باد: تاریخ، هویت، استقلال

مجموعه تلویزیونی«در چشم باد» به نویسندگی و کارگردانی مسعود جعفری جوزانی نیز در سال ۱۳۸۸ از شبکه یک سیما پخش شد. قصه این مجموعه خوش‌ساخت و با محتوای ملی از زمانی آغاز می‌شود که میرزا کوچک خان در گیلان اعلام جمهوری می‌کند. این دوران پرحادثه تاریخ معاصر ایران در قالب داستانی عاشقانه با دفاع مقدس ایران گره می‌خورد. این اثردر مرور تاریخ معاصر با یک شخصیت مرکزی توانست سه دوره مختلف قاجار، پهلوی و پس از انقلاب اسلامی را به‌تصویر بکشد. «در چشم‌باد» توجه به ارزش‌های ملی مشترک را به بهترین شکل نشان داد و در برخی دقایق توانست لحظات حماسی خاصی را خلق کند. سکانس‌هایی مانند آوردن سر میرزاکوچک‌خان و شهادت اسد مثال‌هایی برای این نوع لحظات است. علاوه‌بر این، توجه به هویت منطقه‌ای و انتخاب یک خانواده تاجیک به عنوان دیگر خانواده محوری سریال، از دیگر امتیازات در چشم‌باد است که این اثر را برای مخاطب فارسی‌زبان در بیرون از مرزها جذاب و دیدنی کرد. این اثر داستانی به‌شدت عاشقانه داشت. جرقه‌های عشق میان بیژن و لیلی از همان کودکی می‌خورد و در دو فصل بعدی هم با قوت پیگیری می‌شود. ایجاد مثلث‌های عشقی در فصل دو و سه با ورود زن‌های دیگر به زندگی بیژن، باعث تعلیق بیشتر در درام و درگیر شدن احساسات بیننده می‌شود. همچنین موسیقی متناسب با روح حماسی سریال توسط حسین‌علیزاده، به این اثر برتری خاصی داد. ترکیب بازیگران و نقش‌های متفاوت از پارسا پیروزفر، اکبر عبدی، سعید نیکپور، محمود پاک‌نیت، کامبیز دیرباز، رضا شفیعی جم، محمدرضا هدایتی تا سام درخشانی، سحر جعفری جوزانی، لاله اسکندری، جهانگیر الماسی، هومن سیدی، ماه‌چهره‌ خلیلی، سعید راد و… یکی از مهم‌ترین نقاط قوت آن محسوب می‌شود و تأثیر غیرقابل‌انکاری در خروجی کار داشته‌است.

شوق پرواز: داستان پرواز یک قهرمان

مجموعه «شوق پرواز» به کارگردانی زنده‌یاد یدالله صمدی تلاشی برای ثبت یادگارهای زندگی یکی از سرداران بزرگ دفاع مقدس، خلبان شهید عباس بابایی بود که سال ۱۳۹۰در ۲۴ قسمت روی آنتن رفت و مورد استقبال قرار گرفت. در این اثر به دلیل استفاده از آرشیو نیروی هوایی برای اولین بار مخاطب با تصاویری واقعی و بی‌نظیر از پرواز جنگنده‌ها روبه‌رو شد. تمرکز داستان بر زندگی شهید عباس بابایی به عنوان یکی از برجسته ترین و جذاب ترین شخصیت‌های جنگ هشت ساله اصلی ترین وجه اهمیت و شاخص شدن، این اثر شد. علاوه بر آن، شیوه داستان پردازی، انتخاب بازیگران مطرح و شناخته شده، طراحی صحنه و لباس، فضاسازی، دیالوگ‌ها و… شوق پرواز را به مجموعه ای شسته رفته و حرفه ای تبدیل کرد. انتخاب بازیگران نیز امتیاز دیگری به این اثر بخشید . در کنار شهاب حسینی که با نظر همسر فقید شهید بابایی صورت گرفت و این بازیگر جدای از قدرت بازیگری فوق‌العاده‌اش، با چهره آرام و نجیب به‌خوبی شخصیت سرلشگر بابایی را از همان ابتدای جوانی اجرا کرد و فراز و فرودهای زندگی او را به تصویر ‌کشید. الهام حمیدی در نقش جوانی ملیحه حکمت و افسانه بایگان در نقش میانسالی ایشان هم اجرایی قابل قبول داشتند. شهرام حقیقت‌دوست در نقش سعید خجسته‌فر یکی از بهترین کاراکترهای این مجموعه بود و فرهاد قائمیان، اکبر عبدی،کورش تهامی، ستاره اسکندری و اتابک نادری دیگر بازیگران موفق این مجموعه بودند.

وضعیت سفید: وضعیت خوب است

سریال «وضعیت سفید» به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و کارگردانی و نویسندگی حمید نعمت‌الله و‌هادی مقدم دوست در سال ۱۳۹۰ از شبکه سه سیما پخش شد. امتیاز این اثر به‌دلیل ارائه تصویر واقع‌گرایانه از پشت جبهه و زنان و مردان درگیر با جنگ در دهه ۶۰ و بیان موقعیت اجتماعی مردم در دوران جنگ تحمیلی بود. توجه به سبک زندگی در دهه ۶۰ و جزئیات زندگی عموم مردم از جمله نوع لباس و امکانات رفاهی مردم در آن دوره ویژگی دیگر این مجموعه بود که خاطرات بسیاری از مردم زنده کرد. «وضعیت سفید»، داستان یک خانواده بزرگ است که در اوج موشکباران تهران مجبور می شود برای حفظ جان خود به باغ مادری که در حومه تهران است، پناه ببرد، اما بیشتر آنها با یکدیگر قهر هستند. در واقع آنها خواهر و برادرهایی هستند که اکنون صاحب فرزندان و نوه‌های زیادی هستند، اما با هم نمی توانند کنار بیایند. کوچک ترین اختلاف نظری باعث می شود آنها با هم قهر کنند و گاهی کار به جاهای باریک هم بکشد. اما در نهایت با طی کردن فراز و نشیب زیاد به هماهنگی نسبی می رسند. آنها در شرایط بحرانی متوجه می شوند که باید اندکی از خودخواهی خود کم کنند تا زندگی روند متعادل تری به خود بگیرد. نعمت الله در وضعیت سفید واقعیت آدم‌ها را به نمایش گذاشت او دست به جسارت‌های فراوانی در انتخاب‌هایش زد چه در استفاده از بازیگران جوان و کمتر دیده شده چه در بازی گرفتن از ستاره‌های سال‌های پیش سینما و تلویزیون که کم کم از یاد‌ها می‌رفتند. از عرفان ابراهیمی، مونا احمدی، لیندا کیانی، سهیلا گلستانی، عباس و یونس غزالی، علی سلیمانی و امیر کاظمی تا افسانه بایگان، افسانه چهره‌آزاد،ابوالفضل پورعرب، اسماعیل سلطانیان، عزت‌الله مهرآوران، اصغر نقی‌زاده، پوراندخت مهیمن، رابعه مدنی و ده‌ها بازیگر دیگری که در این اثر درخشیدند. موسیقی این اثر هم به یادماندنی شد. از ساخت موسیقی متن توسط سهراب پورناظری تا قطعاتی که حسام‌الدین سراج، علیرضا قربانی و جلال محمدیان برای این اثر خواندند.

کیمیا: این خاک کیمیاست

«کیمیا» سریال ۱۱۰ قسمتی که از شبکه دو پخش شد، به عنوان طولاترین سریال تلویزیونی در دهه نود شناخته شد. این مجموعه روایتگر یک داستان خانوادگی در بستر انقلاب و جنگ بود که بخش‌هایی از قصه‌اش در خرمشهر، پیش، حین و پس از جنگ می‌گذشت؛ روزهایی که خرمشهر به اشغال نیروهای عراقی درآمد. همچنین در بخش‌هایی کوتاه، شخصیت شهید محمد جهان‌آرا با نقش‌آفرینی حامد بهداد در روزهای بحرانی شهر به تصویر کشیده شد. داستان «کیمیا» حول محور زندگی کیمیا و خانواده‌اش است. حضور شخصیت‌هایی که در مسیر زندگی خانواده کیمیا قرار می گیرند، از طبقات مختلف جامعه آن روز گزینش و طراحی شده اند؛ از چریک فراری، شکنجه‌گر ساواکی، وکیل با وجدان، مسلمان مبارز انقلابی، نیروهای نظامی و ارتشی و البته جوانان و نوجوانانی که دل در گرو انقلاب و جنگ دارند. همه این طیف‌های شخصیتی، رنگین کمانی از آدم‌های دوران انقلاب و جنگ را نمایندگی می کنند. این اثر ویترین بازیگری نیز محسوب می شود و بازیگران برجسته سه نسل از دنیای تصویر، مقابل بینندگان تلویزیونی قرار گرفتند.

نیره رضایی مطلق

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است