گفتگوی صبا با اصغر نقی زاده
خندههای دورهمی بچههای پشت خط
در این شماره از روزنامه باگفت و گوی صبا با اصغر نقی زاده بازیگر سینمای دفاع مقدس به گفتگو پرداخته ایم.
اصغر نقیزاده بازیگر با سابقه فیلمها و سریالهای دفاعمقدس است که به خاطر حضور در جنگ توانسه نقش های مربوط به این ژانر را خوب بازی کند. برای آنها که مخاطب سینمای جنگ در دهه ۶۰ بودند، چهره او یادآور حسی از خندههای دورهمی بچه های پشت خط است که در جنون و عشق و در مواجهه رو در رویی با شهادت کنار هم عاشقانه جوک میگفتند و میخندیدند. خبرنگار صبا به مناسبت هفته دفاع مقدس با اصغر نقی زاده گفت و گویی داشته است که در ادامه میخوانید
جای خالی شما خصوصاً در فیلمهای جنگی اخیر بسیار حس می شود؟
مثلی هست که میگوید سن که رسید به ۵۰ فشار میاد به هرجا… من ۶۲ سالم است و درگیر کهولتهای سنی و بازنشستگی خود هستم اما با این حال تجربه اخیرم بازی در سریال زیر خاکی بود که از آن خیلی نگذشته است. در حال حاضر بیکار هستم! این روزها همان حقوق بازنشستگیام از آموزش و پرورش را دریافت میکنم و روزگار میگذرانم. من سالها معلم بودم و زمانی که حوزه هنری در اوایل دهه ۶۰ راهاندازی شد، ما هم وارد این عرصه شدیم و برای بازیگری آموزشهایی دیدیم، جنگ که شد به میدان رفتم و کمی از بازیگری فاصله گرفتم. سال ۶۸ با فیلم «مهاجر» ابراهیم حاتمیکیا بود که بار دیگر بهصورت جدی وارد بازیگری شدم. در آن دوران همزمان با آموزش و پرورش و حوزه هنری همکاری داشتم.داستان زیاد است «اصغرآقا آکتور سینما» مستندی است که برمبنای فعالیتهای من ساخته شده، من در این مستند همه چیز را گفتهام.
حضور شما در فیلمهای دفاع مقدس ملاحت خاصی به آثار میبخشید طوری که هنوز چهره شما برای ما نوستالژی فیلمهای جنگی را دارد که با حضور شما فضای گروتسک خاصی پیدا میکرد…
بله درست است نسل ما برای شما همین کارکرد را دارد، برای نسل ما هم بازیگرانی چون ناصر ملک مطیعی و … همین حس را داشتند.
با این وصف احساس میکنید،آیا هنوز میتوان تجربههای فیلمهایی در ژانر جنگی با همان حال و هوا داشت و اگر ساخته شود چه؟ مخاطب امروز با فیلمهای دفاع مقدس ارتباط برقرار میکند؟
به صورت کلی همه چیز از بالا کنترل میشود. البته نسل قدیم که شامل شما هم میشود دورهای بود که موشکباران و جنگ را حس کرده بود به همین دلیل با این فیلمها ارتباط بهتری میگرفتید تا نسل امروز که شامل بچههای دهه ۷۰ ۸۰ و یا ۹۰ هستند. اگر با خودمان روراست باشیم بیش از ۳۰ سال از جنگ گذشته است و طبیعی است که نسل امروز با مضامین آن دوره ارتباط نگیرد و این تنها شامل ایران نمیشود. در همه جهان همینطور است به طور مثال عملا نسل امروز آمریکا و اروپا هم ارتباط دوسویهای با جنگ های جهانی نمیگیرند خود من در ۱۵ خرداد ۴۲ تنها ۲ سال داشتم و طبیعی است که با آن اتفاقات خیلی راحت ارتباط نگیرم. واقعیت این است که زمان میگذرد و ذائقهها و سلیقهها تغییر میکنند و این تنها شامل مصائب تاریخی چون جنگ و غیره نمیشود در همه زمینهها بشر همواره با گذشته خود غریب است. مثل همین حالا که جوانان با خوانندگان دهه ۶۰ نه تنها ارتباط نمیگیرد، حتی شاید نوع پوشش و مضامین آن ترانه ها را مسخره کنند.
فکر میکنید مخاطب دیگر با مضامین فیلم جنگی ارتباط نمیگیرد یا فیلمهای خوبی مثل آن دوران ساخته نمیشود؟
یک بخش از مسئله همانی بود که عرض کردم اما بخش دیگر این است که در ایران تنها قانونی که درست اجرا میشود اول مهر و بازگشایی مدارس است. بقیه قوانین در ایران مدام در حال تغییر و تحول هستند به این ترتیب که هر دولتی با وزراء خود به راس کار میآیند، هر چیزی را که مطابق سلیقه خودشان است قانون میکنند. به همین دلیل شاهدیم که در دولتی ساخت آثار کمدی ارجحیت پیدا میکند و فردا شخص دیگری میآید و میگوید فقط فیلم جنگی بسازید! در واقع بیشتر اتفاقاتی که در فرهنگ و هنر کشور شاهد هستیم بستگی به تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی و زیر مجموعه هایش دارد و به همین دلیل رویکرد همواره متغیر است گاهی فیلم خانوادگی، گاهی جنگی و گاهی کمدی بیشتر ساخته میشود این واقعیت کشور ماست که بیشتر بر مدار سلیقه استوار است تا قانون!
فارغ از اعمال نظرهای سلیقهای که از بالا تحمیل میشود و یا ذائقه مخاطب؛ جای خالی فیلمهایی چون «آژانس شیشهای»، «از کرخه تاراین» و… نیز حس میشود، سوال من این است که چرا دیگر فیلمهایی با همان حال و هوا ساخته نمیشوند؟
به دلیل اینکه کارگردانانی که آن آثار را آفریدند خودشان جنگ را از نزدیک دیده بودند. نمیشود از کارگردانی که جنگ را ندیده و حس نکرده انتظار داشت حسی صادقانه از آن فضا را انعکاس دهد. مانند زنی که مادر نیست و قرار است نقش مادر بودن را بازی کند، او شاید حتی خوب بازی کند، اما نمیتواند یک مادر واقعی باشد! نسل فیلمساز آن دوران خودشان در جنگ بودند و کشاکش لحظههای سخت جنگ را از نزدیک حس کرده بودند.
به نظر شما برای اینکه تا این اندازه جنگ برای نسل امروز غریب نباشد چه باید کرد؟
مسائل زیادی درگیر است اما مهمتر از همه این است که تصمیماتی که در این حوزه از بالا اتخاذ میشود همت خود را بر این کار بگمارند. مسئولان نهادهای چون؛ شورای انقلاب فرهنگی، وزارت ارشاد، صدا و سیما و… چرا که واضح است در ایران بخش خصوصی توان ساخت فیلم جنگی را ندارد و هزینههای تولید فیلم در ژانر جنگی بسیار وحشتناک است.
شما بهترین بازخورد مخاطب را از بازی در کدام فیلم گرفتهاید؟
از کرخه تاراین و آژانس شیشهای، خوش رکاب، وضعیت سفید و…
نقش شما در آژانس شیشهای در ذهن همه ما ماندگار شده است مخصوصاً شعری که برای عباس با لهجه مشهدی میخواندید /کمپوت اگر یابم تو را فورا شکارت میکنم و…/ فکر میکنم بیشتر مخاطبان علاقمند به سینما آن شعر را حفظ باشند…
در فیلم آژانس شیشهای من نقش خودم را بازی کردم، استاد رضا کیانیان در آن فیلم علاوه بر بازیگری، بازیگردان هم بود، او تمام تلاشش را کرد تا من از خودم خارج نشوم، چرا که حاتمی کیا نقشی را برابر شخصیت خودم نوشته بود . در اجرا هم همین اتفاق افتاد، کیانیان مدام مراقب بود که من از خودم بیرون نیایم و آن شد که با لهجه مشهدی آن شعر کمپوت را خواندم و بسیار هم خاطره انگیز شد و دست آخر هم که میگفت، گیلاسهاشو من میخورم هسته هاشم چال میکنم….
سمیه خاتونی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است