روزنامه صبا

روزنامه صبا

پرونده شنبه های چالشی صبا

جبارآذین: برهوت بی برنامه‌گی


وقتی مخاطب بویژه نسل جوان و نوجوان در مواجه با رسانه نقشی از خودش، آرزوهایش و نیازهایش را نمی‌بیند بناچار متوسل می شود به رسانه‌های دیگر...

  در این پرونده از هفته‌های چالشی، صبا به سراغ سوالی تکراری اما مهم رفته است، اینکه چرا دیگر رغبتی برای روشن کردن تلویزیون نداریم؟سوالی است که شاید هر ایرانی در ذهن خود بارها به آن پاسخ داده باشد. وقتی به نقش پررنگ تلویزیون در گذشته و مقایسه اش با کارکردی امروزی اش می‌رسیم طرح این سوال هر چند تکراری اما ضروری می نماید. رویکردی نه برای تخریب رسانه ملیُ که سالها دل در گرومحبت آن داریم، بلکه برای درک ساختار و روندی است که این رسانه از دیر باز تا کنون طی کرده است و با هدف اسیب شناسی و رفع آسیب از این رسانه پرطرفدار است.با همین نگاه به سراغ کسانی رفته ایم که بدون هیچ موضع و سوگیری منفی گرانه این رسانه فراگیر، آرزوی این را در دل دارند که  تلویزیون در رقابت تنگاتنگی که او را احاطه کرده است با توجه به امکانات ویژه ای که دراختیار دارد به روزهای طلایی خود بازگردد. بی شک در این میان وجود رسانه های دیگر فراگیر مجازی همچون کانالهای خبری، شبکه های نمایش خانگی اینترنت و موبایل بی تاثیر نبوده و نیست. اما با تمام این تفاسیر وجود برنامه های مخاطب پسندتر در سالهای اخیر می توانست بخشی از این رقابت را تسهیل کند. در ادامه با به اشتراک گذاشتن نظرات خود در فضای مجازی در این چالش با ما همراه باشید.

جبارآذین: برهوت بی برنامه‌گی

به جهت شغل و پیشه ام، از مخاطبان همیشگی رسانه ملی هستم و تقریبا همه برنامه های آن را دنبال می کنم، اما اینکه قشرهای از مردم خصوصا در چند سال اخیر در حال گریزان شدن از برنامه های تکراری تلویزیون هستند، یک واقعیت کلی است که ریشه در رویدادهای اجتماعی ای دارد که از مجرای فرهنگ عبور می‌کند. فرهنگی که عیان کننده این مهم است که هر قدر زمان جلوتر می رود، سلیقه ها و انتظارها و نیازهای مخاطب هم تغییر کرده و به روز‌تر می‌شود. در این میان از سازمان های فرهنگی و هنری به ویژه رسانه ملی که هدف اصلی‌شان، حفظ باورهای جامعه و فرهنگ سازی است، انتظار می‌رود منطبق با نیاز، خواست و سلیقه مردم همگام شود و اگر نتواند خود را با  این روند شتابزده که در ایران و جهان رخ می‌دهد، هماهنگ کند، بدیهی است عقب خواهد ماند. جدا از اشکال‌های بخش های مدیریتی و اجرایی و سلیقه نداشتن مدیران فعلی و باند بازی ها، بزرگترین مشکلی که رسانه ملی در سالهای اخیر با آن درگیر بوده است، مسئله بی توجهی به سلیقه مخاطب امروز بوده است. بعد هم در ادامه عده‌ای آمدند که خواستند به اعتراض ها و انتقادهای مردم بویژه منتقدان نسبت به عملکرد رسانه ملی واکنش مثبتی نشان دهند، اما متاسفانه راه‌های اشتباهی را طی کردند که هیچ کدام به نتیجه دهی نرسید. اولین مسیر اشتباه این عده این بود که به جای استفاده از کادر مجرب و اعتماد به نیروی خلاق و حرفه ای، از کسانی استفاده کرد که از درجه پایین هنری برخودار بودند اما بسته به شرایط در دوره ای از چهرهای محبوب مردمی شده بودند. تلویزیون از این افراد در برنامه سازی خود به عنوان مجری، تهیه کننده و برنامه ساز دعوت کرد و نتیجه آن هم شد برهوتی از بی برنامگی که عمدتا نتوانستند با در دست گیری نبض مخاطب در ارائه برنامه موفق عمل کنند. دومین راه اشتباه تلویزیون این بود که باز هم به جای اعتماد به نیروی خلاقه وطنی بخشی از نیروهای خود را پای برنامه های ماهواره ای و خارجی نشاند و از آنها خواست با توجه به ساختار برنامه های ماهواره ای یک کپی ایرانی از آن برنامه ها را در رسانه ملی اجرا کنند، که این مسیر هم به جز اندکی همه بی سرانجام بودند. نمونه های مثل برنامه خندوانه، عصر جدید و دورهمی چند نمونه موفق کپی برداری بودند.تمام این برنامه ها از روی کپی های خارجی تهیه شده بودند که در آنها اصلا فکر و خلاقیت هنرمند ایرانی وجود نداشت و هیچ کدام از این برنامه ها مطابق با فرهنگ ایرانی و برای مردم ایرانی نبود. بنابراین وقتی مخاطب بویژه نسل جوان و نوجوان در مواجه با رسانه نقشی از خودش، آرزوهایش و نیازهایش را نمی‌بیند بناچار متوسل می شود به رسانه‌های دیگر…

این به این معنی است که رسانه ملی در روی آوردن مردم به ماهواره و رسانه های ناامن نقش اصلی را دارد. شعاری که آقای جبلی و مدیران فعلی مرتب تکرار کردند محتواسازی برای برنامه‌های تلویزیون بود. این حرف در شعار زیباست اما محتوا باید مزین به یک فرم مناسب هنری باشد تا انتقال صورت بگیرد. اغلب برنامه‌های تلویزیونی با تعداد مشخصی از آدم‌های خاص تهیه و تولید می‌شود مسلماً این روال برای تلویزیون معقول و پسندیده نیست. مهمترین تهدید برای تلویزیون و فرهنگ ایرانی انحصارگرایی و سلیقه مداری است، که در آن به جای ارج دادن و اهمیت دادن به سلیقه مخاطب عام برنامه‌های تولید ‌می‌شود بر مبنای سلیقه مدیران! درحالی که تنوع تولیدات باید بر مبنای نظر و سلیقه مخاطب میلیونی تلویزیون باشد نه بر مدار سلیقه مدیران. به همین ترتیب  شاهدیم که تلویزیون علی رغم شعار محتواگرایی به انحصارگرایی فکری رسیده است که ماحصل آن تولید  فقط یک نوع برنامه با طرز فکری خاص است.  به طور مثال آمدند با حذف برنامه عصر جدید چیزی شبیه به آن  تولید کردند؛ یک برنامه استعدادیابی در زمینه مداحی! خب این برنامه خیلی سطحی و ضعیف است و  تنها عده‌ای معدود مخاطب آن بودند، با این رویکرد مشخصاً این  این برنامه نه تنها نمی‌تواند با اورجینال‌های خارجی خود رقابت کند حتی از رقابت با عصر جدید هم باز می‌ماند.  به تازگی شاهد بودیم که قضیه بازگشت سلبریتی‌ها را مطرح کردند که اگر این‌ها بیاید همان بساط سابق علم می‌شود! آقای شهبازی پاورقی به شدت با قضیه ورود افراد قدیمی به تلویزیون مخالفت و حتی تهدید کردند که اگر این اتفاق بیفتد، پاورقی را تعطیل می‌کنند، او متوجه نیست که تلویزیون هم به پاورقی نیاز دارد و هم به دورهمی و تلویزیون جای انحصارگرایی و سلیقه مداری نیست. وقتی بین خواست مردم و برنامه‌های تلویزیونی شکاف می‌افتد این اتفاق باعث فاصله گرفتن مردم از تلویزیون می‌شود. همین می‌شود که جوان امروز ما ادعا می‌کند که اصلاً تلویزیون را باز نمی‌کند … ما چه کرده‌ایم برای جذب او؟  متاسفانه مسئولین فرهنگی ما در این دوره بسیار کم و یا خیلی بد کار کرده‌اند. آنها نسبت به فرهنگ جامعه امروز علم ندارند و به جای تعهد به جامعه به سلیقه خودشان متعهد هستند، در این میان نباید انتظار داشته باشند که تحول و انقلابی فرهنگی رخ دهد. با برنامه‌های یکنواخت و تکراری با مضمون‌های مشابه  که از لحاظ ساختاری هم هیچ نوگرایی ندارد نمی‌توان مخاطب را پای تلویزیون نشاند، تلویزیون برای رونق خود باید به نیازها و خواست‌ اکثریت مردم احترام بگذارد و از افراد شایسته و درجه ۱ هنری دعوت به عمل بیاورد، نه اینکه درها را تنها برای خودی‌ها باز بگذارد. طبق بیانات مقام معظم رهبری که اذهان داشتند؛ “دانشگاه باید دارای کرسی‌های آزاد اندیشی باشد” از نظر من تلویزیون هم یک دانشگاه است که باید در آن کرسی‌های آزاد اندیشی از تمام نگره‌ها موجود باشد و ما ثمره آن آزاد اندیشی را در سریال‌ها ببینیم. باید انتقاد و طنز محترمانه و هدفمند وجود داشته باشد. تلویزیون فقط در این صورت می‌تواند به روزهای طلایی خود بازگردد و پرچم ایران اسلامی و اخلاق مداری را به اهتزاز در بیاورد.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است