روزنامه صبا

روزنامه صبا

بازیگر نمایشنامه در انتظار گودو:

الهه لاری:چیست که یک انسان را همواره منتظر نگه می‌دارد؟


تک به تک دیالوگ‌ها بررسی شده و وقت گذاشته شده تا بتوانیم کار را به این درجه که امروز می‌بینید برسانیم.

این روزها بواسطه چند اجرای همزمان نام نمایشنامه در انتظار گودو را زیاد می‌شنویم. این نمایشنامه که از مهمترین و پر سروصداترین نمایشنامه‌های ساموئل بکت است، این‌بار توسط علیرضا حاجی بابایی و گروه جوانش با رویکردی جسورانه به روی صحنه رفته و در تالار اصلی مولوی با مخاطبانش دیدار می‌کند. در ادامه گفتگوی خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را می‌خوانید.

الهه لاری:چیست که یک انسان را همواره منتظر نگه می‌دارد؟

  موسیقی بخش مهمی از این اثر است که این بخش مهم بیشتر به عهده شماست لطفا در این مورد بگویید؟

حوزه تخصصی من موسیقی است. از پنج سالگی موسیقی را شروع کردم و از ۶ سالگی هم ویولن به عنوان ساز اصلی در کنارم بوده و هست.  از آنجایی‌که موسیقی را تدریس می‌کنم و قضیه موسیقی برایم بسیار جا افتاده است این تجربه در زمینه موسیقی به من این توانایی را داد که توانستم در برخی قسمت‌های کار چنین ریسکی انجام بدهم که خواندن، رقصیدن و ساز زدن را کنار هم به جا بیاورم.  من ۴ سال پیش وارد حوزه تئاتر شدم و با تمرینات بدن و بیان، آماده‌سازی‌هایی صدا برایم شکل گرفت. ورود من به تئاتر هم از طریق موسیقی بود، من با نمایش «زن » اثر مهیار احمدی وارد تئاتر شدم در آن اثر به عنوان یک نوازنده ایفای نقش می‌کردم.

 در این نمایش شما بعد آنیمای شخصیت ولادیمیر را بازی می‌کنید  آیا شما تلاش داشتید که مخاطب هم شما را صرفاً به عنوان یک بعد از شخصیت ولادیمیر ارزیابی کند؟

حقیقتا مطالعات و مسائلی که آقای بابایی ما را با آنها آشنا کردند و آگاهی که نسبت به هر کاراکتر به ما دادند برای نزدیک شدن ما به کاراکترها بسیار کمک کننده بود. من ابتدا اصلاً درک درست و ایده ای از اینکه چطور باید یک نقش سورئال را بازی کنم که نشان دهنده بعد درونی یک شخص باشد را نداشتم. واقعا در طول این ۲ سال و نیم که با آقای بابایی همراه بودیم  چالش زیادی داشتیم بر سر تحقیق در این موارد و کندوکاو به روی شخصیت‌های خودمان تا آنچه که در درون است را بهتر بشناسیم و نمود بیرونی آن را هم همینطور. بدین شکل بود که همه رفتارهایمان و اتفاقاتی که در زندگی‌مان می‌افتاد زیر ذره بین می‌رفت و تفکیک می‌شد تا ما بتوانیم درک کنیم که آن نمود بیرونی که می‌بینیم چه بعدی درونی دارد و از کجا سرچشمه می‌گیرد. باید کشف می‌کردیم که این ناامیدی و انتظاری که هنوز هست از چه چیزی نشات می‌گیرد. چیست که یک انسان را که نماد میلیون‌ها انسان دیگر است همچنان منتظر نگه داشته است. این کند‌ وکاو بسیار چالش برانگیز بود ما ساعت‌ها با دوستان گروه‌مان به بحث و بررسی می‌پرداختیم تا کاملا درک کنیم که چه المان‌هایی را باید رعایت کنیم تا برای مخاطب قابل باور باشد و مرا به عنوان یک فرد جدا نبیند و هم از نظر هماهنگی، میزانسن، بازی و درونیات بر منطقی یکپارچه استوار باشد.  این سلسله مراتب مانند یک دانشگاه عمل کرد. تک به تک دیالوگ‌ها بررسی شده و روی آنها ساعت‌ها وقت گذاشته شده تا بتوانیم کار را به این درجه که امروز می‌بینید برسانیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است