کارگردان فیلم مستند من کدا هستم:
شانس خودم را زیاد میدانم
اگر کارگردان بخواهد یکسری ژانرها را بسازد، هزینههای زیادی را میطلبد و بودجهها محدود هستند و معمولاً چنین شرایطی وجود ندارد.
فرح زارع، کارشناسی تکنولوژی آموزشی دارد. او دورههای فیلمسازی را در انجمن سینمای جوان-دفتر تهران و مؤسسه کارنامه گذرانده است. زارع مستندسازی را از سال ۱۳۹۶ با مستند «ماهیاک» که در جشنوارههای رضوی و حقیقت-بخش بین الملل موفق به کسب جایزه بهترین فیلم شد، شروع کرد. بعد از آن دومین کارش را بهنام «به من اشاره کن» در حوزه ناشنوایان ساخت. زارع دو اثر هم در زمینه صنایع دستی برای تلویزیون ساخته و هماکنون درحال ساخت اثری دیگر در همین حوزه و با حمایت انجمن سینمای جوان است. روزنامه صبا به بهانه حضور «من کدا هستم» در چهلمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران با فرح زارع به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید.
قبل از این در جشنواره فیلم کوتاه تهران شرکت کردهاید؟
این سومین دوره حضور من در جشنواره فیلم کوتاه تهران است. اولین بار با فیلم «ماهیاک» شرکت کردم. دومین بار با فیلم «به من اشاره کن» در سیو نهمین دوره شرکت کردم و امسال هم با فیلم «من کودا هستم» در چهلمین دوره جشنواره حضور دارم.
ایده اولیه ساخت اثر از کجا آمد و چطور شکل گرفت؟
زمانی که مستند «به من اشاره کن» را کار میکردم، با توجه به اینکه آن کار درباره خانوادههای ناشنوایی بود که با آنها از قبل آشنا بودم و در جریان پژوهش و ارتباط با خانوادههای ناشنوا متوجه شدم، کسانی وجود دارند که خانوادهشان ناشنوا است اما خودشان شنوا هستند. زمانی که بیشتر با این افراد گفتوگو کردم متوجه شدم مشکلات اینها بسیار زیاد است؛ به حدی که مشکلاتشان از خود پدر و مادر ناشنوایشان بیشتر است. بعد تحقیق کردم و متوجه شدم در کشور خیلی به این موضوع پرداخته نشده و تصمیم گرفتم که بعد از اتمام آن کار برای ساخت اثر جدید سراغ این بچهها بیایم و خوشبختانه این اتفاق افتاد و فیلم ساخته شد.
چه مدت زمانی صرف تحقیقات و پژوهش اولیه اثر شد؟ برای اثر فیلمنامه نوشتید و یا داستان با جلو رفتن اتفاقات درحین فیلمبرداری شکل میگرفت؟
من با این بچهها و خصوصاً سوژهای که با او کار داشتم، خیلی گفتوگو می کردم و متوجه شدم که داستان زندگی این دختر و دیگر بچههایی که در این شرایط قرار دارند، سه مرحله دارد. مرحله اول مرحلهای است که اینها فکر میکنند وظیفهشان مراقبت از والدینشان است و باید خودشان را وقف والدینشان کنند. مرحله دوم این است که دچار حس خشم و یک حالت طلبکارانه میشوند و پدر و مادر را عامل همه شرایط سختی که بر آنها میگذرد میدانند و سعی میکنند از والدین فاصله بگیرند. مرحله سوم جایی است که تقریباً به بلوغ و رشد عاطفی و عقلی میرسند، شرایطشان را میپذیرند و این پذیرش باعث میشود که به آرامش برسند. سعی من این بود که این سه مرحله را در زندگی دختری که سوژه من بود به تصویر بکشم. یک بخشی را فیلمنامه کلی نوشتم و بعد به دل کار زدم و بقیه را به مسیر سپردم. حدود دو سال درگیر تحقیق و پژوهش بودم تا بتوانم این اتفاق را رقم بزنم.
«من کدا هستم» در کدام نوع مستند دستهبندی میشود؟
این کار در واقع یک کار تعاملی است، البته میشود مشاهدهگر هم اطلاقش کرد.
دلیل نبود تنوع ژانر در مستند کوتاه را چه میدانید؟
فکر میکنم سختیهایی که ساخت مستند با خود بههمراه دارد یکی از علل اصلی این مسئله است. اگر کارگردان بخواهد یکسری ژانرها را بسازد، هزینههای زیادی را میطلبد و بودجهها محدود هستند و معمولاً چنین شرایطی وجود ندارد. اگر شرایط فراهم باشد من فکر میکنم مستندسازان ما علاقمند ورود به ژانرهای مختلف هستند.
اگر بخواهید ماجرای مستند خودتان را تعریف کنید، چطور تعریفش میکنید؟
دختر شنوای جوانی که از یک خانواده ناشنوا است. اصطلاحاً به این افراد کدا گفته میشود. دختر از چالشهای زندگی و گذشتهاش میگوید. از زمانی که متوجه میشود کدا است و پدر و مادرش دچار نقص شنوایی هستند و او مسئولیت ترجمه و حامی بودن را دارد. این دختر تلاش دارد که در عین مراقبت از خانواده، آگاهی رسانی به جامعه را هم انجام دهد. او سعی میکند توسط نهادهایی که در رابطه با ناشنوایان فعالیت می کنند همکاری کند و برنامههایی برای ناشنوایان بگذارد. مثلاً در دانشگاه فرشتگان که مخصوص ناشنوایان هست مترجم ناشنوایان است و درس اساتید را به زبان اشاره برای ناشنوایان ترجمه میکند. در فیلم با چالشهای زندگی خود این دختر هم آشنا میشویم. همچنین متوجه میشویم که جامعه ایران هنوز خیلی نقص دارد تا مناسب سازی کند و شرایط را بهبود ببخشد.
با توجه به شرایط متفاوت ساخت فیلم مستند، بخش تدوین را میتوان جزو مراحل تولید دانست؛ طبق این تعریف، روند فیلمبرداری و تولید اثر چقدر زمان برده است؟
در ابتدا بگویم که بله، واقعاً اینطور است که در فیلم مستند حداقل پنجاه درصد کار در تدوین انجام میشود. اگر بخواهم مجموع مراحل فیلمبرداری و تدوین را بگویم، کار حدود یک سال زمان برد. بخشهایی از تصاویر در همان زمان تحقیقات و پژوهش و بهصورت موازی انجام شد. اما بهدلیل مواجه با پاندمی کرونا کمی در کار وقفه افتاد. بعد از آن هم بعضی از آن تصاویر را مجبور شدیم دوباره فیلمبرداری کنیم.
در اثر از بازیگر هم استفاده کردهاید؟
خیر. تمام افراد حاضر در فیلم شخصیتهای واقعی بودند که حضور داشتند.
اثر در کدام شهرها فیلمبرداری شده است؟
هشتاد درصد کار در تهران بود و حدود بیست درصد کار هم در شمال فیلمبرداری شد. سوژه من یک دوست روانشناس در شمال داشت که زیاد به خانه او رفتوآمد میکرد و ما هم با او همراه شدیم.
بودجه اثر چقدر بوده و از چه منابعی تأمین شده است؟
کار جمعاً حدود ۱۲۰ میلیون هزینه داشت. ۹۵ میلیون تومان را مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پرداخت کرد و باقی بودجه شخصی بود.
برای «من کدا هستم» در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران شانس جایزه قائل هستید؟
سطح جشنواره بالا است و همه فیلمهای وارد شده قطعاً کارهای خوبی هستند. اما من شانس خودم را زیاد میدانم چون به کارم ایمان دارم. در نهایت امیدوارم فیلمی جایزه را بگیرد که استحقاقش را دارد.
در آخر اگر نکته یا صحبتی هست، بفرمایید؟
میخواهم بگویم انجمن سینمای جوان را خانواده خودم میدانم. همیشه گفتهام سکوی پرش من بود. امیدوارم همیشه حمایتها برقرار باشد و البته برای بخش مستند بودجههای مناسبتری در نظر گرفته شود تا مسیر برای مستندسازان کمی، فقط کمی هموارتر شود.
مصطفی کزازی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است