سروش البخشی نائینی:
فیلم برادران آبتنی موقعیت محور است
از نظر من درستترین ژانر برای این کار ژانر دفاع مقدس است. البته اگر دفاع مقدس را ژانر بدانیم.
سروش البخشی نائینی، کارشناسی سینما را از دانشگاه سپهر و کارشناسی ارشد سینما را از دانشگاه سوره دریافت کرده است. وی سابقه تدریس در دفتر انجمن سینمای جوان تهران در دو بخش کارگردانی و فیلمنامه و همچنین دانشگاه آزاد اراک را در کارنامه دارد. نائینی اولین فیلم خودش را در ۱۶ سالگی برای جشنواره پلیس ساخته و تا کنون نه فیلم کوتاه ساخته است. روزنامه صبا به بهانه حضور فیلم کوتاه «برادران آبتنی» در چهلمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران با این کارگردان جوان مصاحبهای انجام داده است که در ادامه میخوانید.
قبل از این در جشنواره فیلم کوتاه تهران شرکت کردهاید؟ در این جشنواره با کدام اثرتان شرکت کردهاید و در کدام بخش حضور دارید؟
قبلتر، در این جشنواره و هیچ جشنواره دیگری شرکت نکردهام. اصلاً دیدگاهم این نبود که اثر حتماً باید در جشنوارهها حضور پیدا کند. این کار ۱۴۰۰ ساخته شد و تلاش کردم آن سال به جشنواره برسد که رسید، اما فیلم را از جشنواره خارج کردند. بعد از آن هم پخش کننده فیلم از من پول گرفت و فیلم را پخش نکرد. درنهایت خود انجمن کار را به جشنواره منطقهای فرستاده بود و در جشنواره منطقهای جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه تألیفی را دریافت کرد و مستقیم وارد جشنواره فیلم کوتاه تهران شد. این تنها راهی بود که این فیلم میتوانست امسال در جشنواره حضور داشته باشد. خلاصه همه چیز دست به دست هم داد و این اتفاق افتاد تا برادران آبتنی در بخش رقابتی فیلمهای داستانی حضور داشته باشد.
«برادران آبتنی» در چه ژانری قرار میگیرد؟
از نظر من درستترین ژانر برای این کار ژانر دفاع مقدس است. البته اگر دفاع مقدس را ژانر بدانیم.
ایده اولیه اثر چطور شکل گرفت و چه مدت زمان صرف نگارش فیلمنامه و مراحل بازنویسی شده است؟
ایده اولیه این کار به دوران کارشناسیام برمیگردد. آقای فروتن در فیلم اتوبوس شب آقای پوراحمد میگوید، ما با ایرانیان دوست بودیم و دختران ما عروس شما میشدند. این مسئله در ذهن من نشست و برایم سؤال شد که واقعاً اینچنین بوده است؟ رفتم و پیگیر این موضوع شدم. با دوستانی که ساکن آنجا بودند صحبت کردم، میگفتند بله دوست بودیم و بستر رودخانه اروند واسطه دوستی و رفت و آمد ما با قایق بود. درگیر این شدم که چرا و چه چیز باعث میشود دوستان به جایی میرسند که روی هم اسلحه بکشند. خلاصه ایده کم کم شکل گرفت و تبدیل به دو دوست شد که یکی عراقی و دیگری ایرانی است و روی هم اسلحه میکشند. بعد هم به طرح رسیدم و نهایتاً هم فیلمنامه. این پروسه چون کنار میگذاشتم و دوباره رجوع میکردم چند سال طول کشید. اما در مجموع کل مسیر نگارش حدود چهار ماه زمان برده است.
دکوپاژ اثر را قبل از فیلمبرداری انجام داده بودید و یا به شکل دکوپاژ سر صحنه عمل کردهاید؟
قبل از پیدا کردن لوکیشن، یک اتود اولیه از دکوپاژ آماده بود و بعد از پیدا کردن لوکیشن هم تکمیل شد.
اثر چند لوکیشن دارد و در کدام شهرها فیلمبرداری شده است؟
کار تک لوکیشن است و تمام اتفاقات در خرمشهر و در بستر رودخانه اروند میافتد.
جلسات فیلمبرداریتان طبق برنامهریزی صورت گرفته انجام شده است؟
زمانی که لوکیشن را پیدا کردم شروع به عکس گرفتن از لوکیشن و نماها کردم و برای فیلمبردار ارسال کردم. خود فیلمبردار هم دو روز قبل از ضبط به خرمشهر آمد و طبق تاریخ کار شروع شد. اما در دل کار یک روز و نیم از دست رفت. یکی از بازیگران که گفته بود شناگر خوبی است و نبود، نزدیک بود غرق شود و به همین دلیل کار عقب افتاد. کار قرار بود پنج روزه جمع شود، اما به این دلیل مجبور شدیم که سه روز و نیمه کار را جمع کنیم.
در اثر از بازیگران بومی استفاده کردهاید؟
بله کاملاً من فکر میکنم جایی که پر از استعداد است اصلاً دلیلی وجود ندارد که از بازیگر غیربومی استفاده کنیم. غیر از میلاد صویلاوی که کاندید سیمرغ هم بوده، برای پیدا کردن بقیه بازیگران فراخوان دادیم و تست گرفتیم و نهایتاً بازیگرانمان را انتخاب کردیم. ضمن اینکه هر بازیگری غیر از بومی آنجا، نمیتواند آن دمای هوا را تحمل کند. درجه هوا حدود پنجاه درجه بود. این را هم اشاره کنم که، غیر از فیلمبردار تمام عوامل کار هم بومی بودند.
بودجه اثر چقدر بوده و از چه منابعی تأمین شده است؟
پیچینگ کار در انجمن سینمای جوان اهواز و سال ۱۳۹۹ انجام شد. انجمن قرار بود ۳۰ میلیون پرداخت کند اما پرداخت متأسفانه یک سال و نیم طول کشید. اکثر عوامل، چه در تولید و چه پس تولید، با من راه آمدند تا با ۱۱۰ میلیون توانستیم کار را بسازیم. غیر از همان ۳۰ تومن انجمن، تمام هزینه سرمایه شخصی بود.
دیالوگ برتر فیلمتان کدام دیالوگ است؟
کار دیالوگ محور نیست و موقعیت محور است. اما اگر بخواهم نسبت به موضوع و مفهوم فیلم دیالوگی بگویم این است.
پسر ایرانی: ببخشید قایق دست من بود. نوبت تو بود
پسر عراقی: نه بابا این چه حرفیه میزنی با هم دیگه رفیقیم
سکانس برتر فیلمتان کدام سکانس است؟
قطعاً سکانس پایانی. ذبیح و ادهم مسابقه پایانی خود را دارند. ادهم میگوید بیا در قسمت عمیق رودخانه مسابقه بدهیم. باهم به تفاهم میرسند که ذبیح ساعتش را و ادهم گردندبند چوبیاش را وسط بگذارد. ذبیح ساعت را به ادهم میدهد و وارد آب شده و زیر آب میرود. اما دیگر بالا نمیآید. بعد شخصی با لباس قواصی از زیر آب بیرون میآید که بلافاصله از طرف ادهم هد شات میشود و دوباره زیر آب میرود. ساعت ذبیح را در دست ادهم دیده میشود.
«برادران آبتنی» در چهلمین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران در کدام بخشها شانس بیشتری دارد؟
حتماً همه کارهای راه یافته کارهای خوبی هستند و گفتن چنین چیزی بسیار سخت است. اما اگر درباره کار خودم بخواهم بگویم در بخش فیلمنامه و فیلمبرداری شانس بیشتری برای جایزه دارند.
بعضی از فیلمهای کوتاه قابلیت این را دارند که از روی آنها نسخه سینمایی هم ساخته شود. «برادران آبتنی» چنین قابلیتی دارد؟
بله دارد. حتی از سمت فارابی پیشنهاد هم شد. اما من دوست ندارم چنین کاری بکنم. وقتی کار در مدیوم کوتاه توانسته تأثیرش را بگذارد و حرفش را بزند، دیگر نیازی به ساخت ورژن بلندش نیست. چون حرفی که میخواهد بزند نهایتاً همان است که در کوتاه گفته شده است.
در آخر اگر نکته یا صحبتی هست، بفرمایید؟
امیدوارم کار بچههای فیلم کوتاه دیده شود. اگر بستری برای نمایش وجود داشته باشد که همه مردم دسترسی داشته باشند و بتوانند ببیند خیلی خوب است. مثلاً در سینماها قبل از هر فیلم سینمایی دو یا سه فیلم کوتاه پخش شود. اینطور مردم آشناتر میشوند و بیشتر دنبال خواهند کرد. تبلیغات هم بسیار مهم است. مثلاً در جشنواره دنا این تبلیغات آنقدر در سطح شهر خوب و زیاد بود که شما در زمان اکران با حضور مخاطبین مختلف تأثیرش را به وضوح میدیدید.
مصطفی کزازی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است