کارگردان فیلم کوتاه متفورمین:
فرنام مرادی نژاد:هیبریدی در خدمت معنا و تجربه
این فیلم مانند هر فیلم اکسپریمنتال دیگری وامدار تاریخ سینماست.
چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران که با استقبال مخاطبان حتی سالن های بیشتری را هم به آثار راه یافته تخصیص داده در بخش تجربی فیلم متفورمین را در لیست دارد. خبرنگار صبا گفت وگویی با این کارگردان تجربی داشته که در ادامه میخوانید.
در ابتدا از ورودتان به دنیای فیلم کوتاه بگویید.
تحصیلات اولین دریچه ورود من بود. من کارشناسی ارشد سینما را از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت کردم و بعد هم دکترای پژوهش هنر شاخه هنرهای دراماتیک و نمایشی، قبل از دانشگاه هم دورههای آزاد بود، دورههای کارگردانی و مدتی حدود ۲۰ سال پیش درگیر برنامهریزی و دستیار کارگردانی و برنامهریزی و نوشتن فیلمنامه بودم.
در مورد اسم فیلم و ارتباطش با خود اثر بگویید.
متفورمین از معروفترین داروهای ضد بیماری قند و دارویی است که معمولاً شباهنگام خورده میشود و صبح تاثیراتش را روی قند خون بیمار میگذارد. از آنجایی که خودم درگیر این بیماری بودم این داستان از جهان زیسته خودم میآمد و همینطور اطرافیان زیادی را دیدم که درگیر دیابت بودند این دستمایه اولیه و خط پیرنگ داستان بود، تلاقی این بیماری شخصی و جهان پشت صحنه سینما اینکه چگونه بسیاری از ما با یک تجربه مشترک از دستیاری شروع کردیم و بسیاری از شبها را به تنهایی در دفترهای سینمایی به صبح رساندیم. تلاقی این دو خط با هم شد بنمایه اصلی متفورمین به علاوه بخش خیالی و افزودهای که اتوماتیزم ذهنی خود نویسنده است.
چه سبکهای سینمایی در این اثر مشهود است و چه تکنیکهایی فیلمبرداری خاصی استفاده شده؟
این فیلم مانند هر فیلم اکسپریمنتال دیگری وامدار تاریخ سینماست. یعنی فیلم بسیار خودآگاه است به یک معنا و ارجاعات فراوان درون متنی دارد. شما در ابتدای فیلم خلاصهای دارید از آینده فیلم و یک فلش فوروارد دارید در بخش پیش درآمد فیلم که از اشکال تاریخ سینمایی مانند مثلثها، مربعها و آیریس شاتها یا نمای مد شات و نقابی که مربوط به فاز اولیه و جنینی سینمای جهان هستند بسیار استفاده کرده است. این بخش کاملاً ارجاعیست، حتی اشاره داریم به یک نوار قدیمی از استودیو بلک ماریای ادیسون، این فیلم به شدت در پیوند و ارجاع با خود سینما و مدیوم سینما است، کما اینکه در خود داستان هم شما تجهیزات سینمایی و عوامل سینمایی را میبینید و حرکتی دارید از پشت صحنه تا به این نهایت که اینها حذف میشوند و ما میمانیم و آنتاگونیستمان یا همان قهرمان و کاراکتر اصلی فیلم. ارجاعات فراوانی وجود داشته به سینمای ناب دهه ۲۰ به افرادی مانند هانس ریشتر و والتر روتمان، همینطور به سینمای انتزاعی و تجریدی که بیشتر با اشکال هندسی کار میکرد. در فیلمبرداری این اثر از دوربین بلک مجیک استفاده شد با رزولوشن ۶k و در بسیاری از جاها آن تصاویر اولیه را یه میزانی بردیم به سمت سوپر انگل واید و نزدیک شدیم به فیش آی کردن تصویر در نماهای معرف اولیه تا مقداری آنها را از ریخت بیندازیم و آشنایی زدایی کنیم. تدوین این اثر در بسیاری از جاها بر یک تدوین لحظهگرا و امپرسیونیستی مبتنی است، چون مدرس سینما هستم مدام نگاهم به تاریخ سینما بود و این ارجاعات را داشتم و حال در یک داستان بومی از تلفیقشان استفاده میکنیم که اگر بخواهیم فرمش را بگوییم هیبریداسیون است یعنی یک فرم ترکیبی، مثلا ما نریشن و نقل قول را از سینمای مستند داریم، خود شاخصهای سینمایی تجربی که ارجاع بسیار به رسانه سینما دوربین نور و عوامل سینما است داریم، جایی نقشه کشور را داریم که میچرخد از اصفهان و میرویم به تهران که نظیر آن را در سریالهای مشهوری مثل گیم آف ترونز دیدهایم و در واقع فیلم تلفیقی است، یک فیلم چند سازه از سینمای داستانی تجربی مستند و بخش انیمیشنش هم که آن کابوس شخصیت است که در حقیقت میبینیم چگونه آینده خودش را در کابوس خودش میبیند اینکه چگونه آتش میگیرد و …
آزادی عملی که کار کردن در بخش تجربی به کارگردانها میدهد چه چالشی به دنبال دارد؟
بزرگترین چالش آن این بخش است که میترسیم از اینکه فیلم فهمیده نشود. یعنی شما بر اساس انگارههای روایی سینمای کلاسیک کار نمیکنید و انتخاب کردهاید که در سمت آزادی عمل و به قول فیلمنامه نویسها آن سمت راست پایین مثلث رابرت مکی را انتخاب کردهاید، حوزه ضد پیرنگی و ضدروایی را. هرچند که همه فیلمهای تجربی ضد پیرنگ و روایت نیستند بلکه تلاش میکنند تا دیگر گونه روایت را تغییر بدهند به نفع خودشان که خب متفورمین هم از این دست است، یعنی خیلی هم ضد روایی نیست به آن معنا. چالش من این بود که چقدر میتوانم رادیکال باشم و در نهایت چقدر میتوانم صرفاً به ادراک حسی تماشاگر و مخاطبم متکی باشم و چیز زیادی برای فهم و شناختش در خط روایی نگذارم این لحظه بسیار هراسناکی در ساخت یک فیلم تجربی است. مثلاً در متفورمین در ابتدا میخواستم که اصلاً نریشن نگذارم و بعد دیدم واقعاً تماشاگر نیاز دارد به یک ایستگاههایی تا توقفی داشته باشد چرا که همینطور دیتای تصویری بر سرش آوار میشود و این میتواند در بحث ارتباط با فیلم مخاطراتی داشته باشد و با اینکه نریشنها را گذاشتم برخی اشاره کردند که در بخشهای دیگر ما نیاز داشتیم به ایستگاههای بیشتری چرا که در ۱۴ دقیقه با بمبارانی از دیتای تصویر روبرو هستیم.
تیم تولید کار چند نفره بودند؟
تیم تولید واقعا آمیزهای بود از بچههای حرفهای، بچههای دانشگاه سپهر اصفهان که من مدیر گروه کارشناسی ارشد سینمایشان هستم و بچههای انجمن سینمای جوان. واقعا ممنونم از این سوال چرا که در این روزگاری که کمتر بچه ها با هم وفاق مییابند و فضاهای چند قطبی بینشان میبینیم تلاش من این بود که در هفته پژوهش این دوستان را دور هم جمع کنم. یک طیف کار کاملاً دانشجویی است بچههای لیسانس و ارشد دانشگاه سپهر اصفهان و بخشی هم بچههای انجمن سینمای جوان خمینی شهر و نجف آباد و از این بابت بسیار جالب بود. حتی تیتراژ ما هم هیبریدی بود، بازیگرمان هم محسن رحمانی است که نمایشنامه نویس جایزه گرفته رفت فوق لیسانس سینما دانشگاه تهران است و همینطور هادی مهدوی که مدرس دانشگاه تهران است یعنی میخواهم بگویم آمیزهای داشتیم از بچههای حرفهای مثلاً میلاد داوری فیلمبردار، علی ابراهیمی از بچههای حرفهای برنامهریزی و دستیاری و گروهی ۱۲ نفره و تلفیقی از بچههای جوان و حرفه ای تر بودیم.
در مورد تهیه کنندگی اثر بگویید و اینکه مبلغ دریافتی برای کار شما کفایت میکرد؟
تهیه کنندگی این اثر بر عهده انجمن سینمای خمینی شهر بود در مورد متفورمین چون دفتر کار ما تهران است کارهای ویژوال و دیگر بخشهای هزینه برش را به صورت شخصی انجام دادیم و اگر هزینههای اصلی را برآورد کنیم ممکن است که نه کافی نبوده باشد. اما من حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون هزینه کردم برای فیلم که انجمن سینمای جوان برگشت داد و این اثر را جزو تولیداتی حساب کرد که مالکیت %۱۰۰ آن را داشته باشد در تولید متفورمین بر اساس اینکه بسیاری از عوامل معرفتی و به عنوان دوستانه برای همکاری با استادشان آمدند شاید حتی بتوانیم بگوییم که ما برد مالی هم کردهایم اما الزاماً در مورد هر فیلمی اینگونه نیست.
سخن پایانی
همه ما در این بخش مخصوصاً بچههای دانشگاهی بسیار مدیون یک فرد هستیم. دکتر احمد الستی فردی است که سینمای تجربی و هر آنچه که در این زمینه آموخته ایم مدیون او هستیم.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است