روزنامه صبا

روزنامه صبا

کارگردان مستند کوتاه میراث باد:

نسیم سهیلی:همیشه دغدغه میراث فرهنگی داشتم


سینمای مستند مهجور، مطرود، مظلوم، مغفول و ... است.

 نسیم سهیلی، متولد و ساکن مشهد است. کارشناسی ادبیات و کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دارد. سهیلی مدرک فیلمسازی­اش را از انجمن سینمای جوانان ایران دریافت کرده است. او چندین سال در حوزه خبرنگاری فعالیت کرده و همچنین سابقه انتشار رمان و داستان­کوتاه را در رزومه خود دارد. سهیلی در مشاغل مختلف حوزه فیلمسازی فعالیت داشته است. نویسندگی، مشاور کارگردان، دستیار کارگردان، مدیر تولید و …، از جمله آن­ها هستند. روزنامه صبا به بهانه حضور مستند کوتاه «میراث باد» در چهلمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران، با نسیم سهیلی به گفت­وگو نشسته است که در ادامه می‌خوانید.

قبل از این در جشنواره فیلم کوتاه تهران شرکت کرده­ اید؟

خیر. قبلاً در این جشنواره شرکت نکرده بودم. امسال با مستند «میراث باد» در دو بخش فیلم کوتاه مستند و بخش بین الملل حضور دارم. «میراث باد» تنها مستندی است که به بخش بین الملل هم ورود پیدا کرده است.

ایده اولیه ساخت اثر از کجا آمد و چطور شکل گرفت؟

قبلاً به منطقه نشتیفان رفته و آسیاب­های بادی را دیده بودم. چون همیشه دغدغه میراث فرهنگی داشته و دارم، دوست داشتم روزی از این آسیاب­ها و درباره­شان یک مستند بسازم. اما چون درباره آسیاب­ها کارهایی ساخته شده بود، دوست نداشتم روایتی تکراری باشد و من هم از کارکردشان بگویم و شکل مستندم گزارشی باشد. دوست داشتم دید جدیدی به این موضوع داشته باشم. یکی از دوستان آقایی گندمی که آخرین شخص از بازمانده­های آسبان­های آن آسیاب­ها هستند و با هشتاد و خورده­ای سن به مرمت و ساخت آسیاب­ها مشغول است، را به من معرفی کردند.

چه مدت زمانی صرف تحقیقات و پژوهش اولیه اثر شد؟ برای اثر فیلمنامه نوشتید و یا داستان با جلو رفتن اتفاقات درحین فیلمبرداری شکل می‌گرفت؟

تحقیقاتم حدود چهار ماه طول کشید. چندین و چند بار در مسیر تحقیقات با خود آقای گندمی صحبت کردم و حتی چند روزی را با او زندگی کردم تا شناخت بیشتری پیدا کرده و بدانم به کدام جنبه زندگی­اش بیشتر بپردازم. بعد از مرحله تحقیقات شروع به نگارش فیلمنامه کردم و درنهایت فیلمبرداری کار شروع شد. البته همیشه کار مستند این­طور است و در دل کار هم اتفاقاتی می­افتد که ممکن است طبق فیلمنامه نباشد و گاهاً مسیر فیلمنامه را هم عوض کنند، اما این ذات سینمای مستند است و خیلی اوقات این مسائل به نفع کار تمام می­شود که در این پروژه هم این اتفاق برای من افتاد.

«میراث باد» در کدام نوع مستند دسته‌بندی می‌شود؟

مستند شاعرانه­ای است که می­توان بیوگرافی هم اطلاقش کرد. زندگی این پیرمرد با آثار، درکنار هم روایت می­شوند و این کار را برای انتخاب و اطلاق یک ژانر مشخص برای این مستند سخت می­کند.

دلیل نبود تنوع ژانر در مستند کوتاه را چه می‌دانید؟

فکر می­کنم همه مستندسازان را یک تبی گرفته و می­خواهند اجتماعی بسازند. درست مثل فیلم کوتاه که خیلی از آثار به یک آپارتمان و یک پیرمرد تنها یا پیرزن تنها تبدیل شده است. ایران کشور سوژه خیزی است و ما روی سوژه خوابیده­ایم. در هر استان سرک بکشید پر از سوژه­های ناب است. ولی متأسفانه استفاده نمی­شود و راحت از کنارشان می­گذرند.

اگر بخواهید ماجرای مستند خودتان را تعریف کنید، چطور تعریفش می‌کنید؟

مستند میراث باد در خصوص آسبادهای(آسیاب­های بادی) منطقه نشتیفان و پیرمردی به نام آقای گندمی است. داستان فیلم به­نوعی به فراموش شدن و زوال این دو در کنار هم اشاره می‌کند.

با توجه به شرایط متفاوت ساخت فیلم مستند، بخش تدوین را می­توان جزو مراحل تولید دانست؛ طبق این تعریف، روند فیلمبرداری و تولید اثر چقدر زمان برده است؟

فیلمبرداری کار در دو فصل انجام شد. در هر فصل حدود هفت روز فیلمبرداری کردیم. تدوین کار هم حدود هفت ماه زمان برد. درواقع باتوجه به نکته­ای که اشاره کردید و بسیار هم درست است و تدوین در آثار مستند جزو مرحله تولید به­حساب می­آید، ساخت کار جمعاً هفت ماه و نیم طول کشید.

در اثر از بازیگر هم استفاده کرده‌اید؟

خیر. تمام سوژه­ها واقعی بودند و روایت خودشان را ارائه می­دادند.

اثر در کدام شهرها فیلمبرداری شده است؟

فیلمبرداری در استان خراسان رضوی، شهرستان خواف، منطقه نشتیفان انجام شد. آنجا، جایی نزدیک به مرز افغانستان است.

بودجه اثر چقدر بوده و از چه منابعی تأمین شده است؟

انجمن سینمای جوانان-دفتر مشهد تهیه­کننده کار بود. در ابتدا قرارداد ما ۶۰ میلیون تومان بود. اما درگیر کار که شدیم به­دلیل هزینه رفت­وآمد و اسکان و زمان­بر بودن پروژه، مبلغ ۶۰ میلیون تومان هم متمم گرفتیم. با این وجود، درنهایت خودم هم حدود ۱۲ میلیون تومان هزینه کردم.

برای «میراث باد» در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران شانس جایزه قائل هستید؟

تا جایی که من اطلاع دارم، در بخش فیلم­های مستند، جایزه­های فنی وجود ندارد و فقط بهترین فیلم و بهترین دستاورد پژوهشی شامل جایزه می­شوند. بهرحال امیدوارم که جایزه بهترین فیلم را بگیریم.

در آخر اگر نکته یا صحبتی هست، بفرمایید؟

سینمای مستند مهجور، مطرود، مظلوم، مغفول و … است. خصوصاً در شهرستان­ها کمتر به این نوع فیلم توجه می‌شود و تمرکز بیشتر ­روی فیلم­های داستانی است. خیلی از مخاطبین اصلاً فیلم مستند را نمی‌شناسند و یا به فیلم­های حیات­وحش و مستندهای گزارشی محدود می‌دانند. مستند، جایی برای دیدن شدن خصوصاً در شهرستان­ها ندارد. جایی برای اکران، نقد، مورد توجه قرار گرفتن و … . وقتی شناخت مخاطب نسبت به این نوع فیلم کم باشد علاقه کم خواهد شد؛ آموزش بی جان خواهد بود و در نتیجه سینمای مستند همچنان نحیف باقی خواهد ماند. حرف من این است که ابتدا مخاطب را با مستند آشتی دهیم و زمینه را برای آموزش صحیح این نوع سینمای مهم و ارزشمند برای فیلمسازان مخصوصاً شهرستانی­ها فراهم کنیم تا مستند پر و بال بگیرد. این عدم آگاهی مردم از مستند و محدود دانستن آن به دو نوعی که اشاره کردم، آفت بزرگی است که سال­ها در مواجه با مردم تجربه­اش کرده­ام. این از کجا آب می‌خورد؟ از عدم آگاهی، از اکران نشدن مستند در سینماها، پاتوق های انجمن سینمای جوانان، از دسترس نبودن مستندهای خوب و …. . مرکز گسترش به تازگی کارهایی برای اکران مستندهای خوب شروع کرده که خب متأسفانه محدود به تهران و پایتخت است و شهرستانی­ها عملاً باز هم سهمی از آن ندارند. ظاهراً تنها حسرت خیلی چیزها برای ما باقی خواهد ماند.
مصطفی کزازی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است