گفتگوی صبا با محمد آفریده و هوشنگ گلمکانی
سینمای کوتاه باید مستقل باشد
در چهارمین روز از جشنواره فیلم کوتاه با مدیر اسبق انجمن سینمای جوان و سردبیر مجله فیلم امروز به گفتگو پرداخته ایم.
در چهارمین روز از جشنواره فیلم کوتاه با محمد آفریده مدیر اسبق انجمن سینمای جوان و هوشنگ گلمکانی سردبیر مجله فیلم امروز گفت و گویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
محمد آفریده:فیلمسازان ما فرهاد کوهکن هستند
محمد آفریده از مدیران عامل اسبق انجمن سینمای جوانان ایران است که سینماگران بسیاری در یاد کردن از تاریخ فعالیت این نهاد متولی سینمای کوتاه به دوران درخشان مدیریتی او اشاره میکنند. آفریده معتقد است سینمای جوان سینمای خلاقی است که وقتی بخواهد از قواعد فیلم بلند تبعیت کند یا اهالی اش صرفا به جهت گذر مسیر سینمایی خود، درآن فعال باشند، از تعریف واقعی خود فاصله میگیرد. آفریده معتقد است اعتماد به فیلمسازان جوان حرف اول را در مدیریت سینمایی کشور و به ویژه فیلم کوتاه میزند. او همچنین به دوره مدیریت خود در این مصاحبه پلی زده است؛ به زمانی که با شنیدن یک یا دو خط از خلاصه داستان یک فیلمنامه با ساخته شدنش موافقت میکرد و تلاشش بر تعامل با همه دوست داران فیلم کوتاه بود.
چه نیازی در سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث راه اندازی انجمن سینمای جوان شد؟
در آن سالها یک جریانی که می خواست حرف تازهای بزند سخت بود که وارد ساختارها شود. بنابراین کنار سینمای اصلی جریان سینمای پیشرو، آوانگارد، زیر زمینی و… راه افتاد که تا مدتها به دلیل عدم دسترسی به ابزارها و امکانات در حاشیه بود اما به تدریج به متن تبدیل شد و در تاریخ سینما از برآیند و خروجی آن موجهای مهمی ایجاد شد. انجمن سینمای جوانان ایران نیز ساختارها و ضرورتهای خود را دارد و کارش را میکند اما اگر جوانانی بخواهند کار تازهای را رقم بزنند نیاز طبیعی سینما این است که آینده خود را به این گروه بسپارد. بنابراین اگر تنها به جریان مرسوم سینمای بلند برای این آینده سازی بسنده کنیم قافیه را خواهیم باخت.
آیا جشنواره فیلم کوتاه تهران از ابتدای تاسیس انجمن مدنظر این نهاد قرار داشت؟
من از اوایل تاسیس انجمن سینمای جوانان ایران در جریان آن بودم. یادم هست ابتدا بنیاد سینمایی فارابی برای شکلگیری چرخه سینما راه اندازی شد. بعد از مدتی احساس شد جایی به نام انجمن باید تربیت استعدادهای جدید را برعهده بگیرد و پشتوانه سینمای ملی ما برای معرفی نسل های جدید فیلمسازی باشد. به تدریج انجمن توسعه یافت و بعد از مدتی دیده شد آثار آن آماتور است و برای حرفه ای تر شدن فیلمسازان آن نیاز به حلقه واسطی است که آن مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفه ای بود که البته بعدها این مسیر تغییر کرد.
میتوانید مقایسهای بین جشنوارههای معتبر خارجی و جشنواره فیلم کوتاه تهران به لحاظ کیفی و کمی داشته باشید؟
انجمن سینمای جوانان ایران بیش از ۵۰۰ جایزه بینالمللی در کارنامه کاری خود دارد و یادم هست با هریک از مسئولان جشنواره های خارجی که صحبت میکردیم از گستردگی این نهاد تعجب میکردند. شاید در مقیاسهای دیگر نمونههای مشابه این نهاد فعال باشد اما باز هم به این گستردگی نیست. ما بالغ بر ۲ هزار جشنواره سینمایی در سراسر دنیا داریم. بسیاری از این جشنوارهها صرفا با هدف دورهمی و گفت و گو و تعامل تاسیس میشدند برخی از جشنوارههای الف، تجربی، ژانرها و… همگی نگاه به ذات سینمای کوتاه دارد که رنگین کمانی از توانایی فیلمسازان جوان را نمایش می دهند. اگر به همه این سلایق توجه کنیم، در این رنگین کمان، رنگی ویژه برای خود خواهیم داشت. سینمای جوان، سینمای خلاق است. اگر نگاه متولیان این حوزه به رسیدن به سینمای بلند و اکران باشد دیگر سینمای کوتاه تعریف خود را از دست میدهد. چراکه ذات سینمای کوتاه مبتنی بر تجربه است باید آزمون و خطا کرد و من به شخصه در دوره مدیریت خودم در انجمن سینمای جوان تلاش میکردم به این آزمون و خطا کردن فضا بدهم.
آن دوران چه اقداماتی در اولویت تصمیمات و عملکردتان بود؟
اساس فعالیت انجمن بر تولید و توجه به ظرفیت های ناشناخته سینمای کوتاه متکی است. من در زمان مدیریت خودم تلاش داشتم ساختار جشنواره را جدا کنم. زیرا وقتی تولید در یک نهاد باشد در جشنواره نیز به آثار خود خواسته یا ناخواسته توجه می کند. این جداسازی باید به لحاظ ساختاری و فیزیکی مجموعه جدیدی و نه در دل سازمان سینمایی داشته باشد همچنین اگر قرار باشد جشنواره تهران به جایی غیر از انجمن سپرده شود نیز آسیب میبیند بنابراین بهتر است همچنان در اختیار این نهاد باقی بماند. آن زمان به فیلمسازان اعتماد میکردم و حتی فیلمنامههایشان را گاهی نمیخواندم و تنها خلاصه یک خطیاش را از صاحبانشان میشنیدم و با ساخته شدنش موافقت میکردم و جالب است بگویم شاید ۷۰ درصد فیلمهای آن دوره را هم تلویزیون پخش کرد. به نظرم در فیلم کوتاه اعتماد کردن حرف اول را میزند.
جشنواره فیلم کوتاه تهران اکنون چهل سالگی خود را تجربه میکند به این بهانه عملکرد آن را در این سالها چطور ارزیابی میکنید؟
جشنواره فیلم کوتاه تهران دریایی از استعدادها را به سینمای ایران معرفی کرده است. این رویداد بسیار تاثیرگذار بوده است اما شاید امروز به دلیل سرعت فضای مجازی و عصر دیجیتال باید برخی مختصات آن تغییر کند. بسیاری از دانشآموختگان سینما امروزه خودشان دوربین دارند و شرایط تولید ساده تر شده است بنابراین مدیریت سینمایی امروز اگر این تغییرات و روزآمدی را نشناسد ممکن است از جریان سینمای کوتاه دنیا عقب بماند.
اشاره به فیلمسازانی کردید که از سینمای جوان شروع کردند. چه نامهایی را از این جریان معرفی میکنید؟
محمدحسین مهدویان، مهدی جعفری و تقریبا اکثر سینماگران مطرح ما روزی از سینمای جوان کار خود را آغاز کردند. سینمای کوتاه باید سینمای مستقلی باشد. من در زمان مسئولیت خود به همه فیلمسازان میگفتم باید تلاش کنند بهترین کارشان را در حوزه فیلم کوتاه بسازند وگرنه فیلمهایشان شاید تنها تبدیل به سکانسی از یک فیلم بلند شود. در حالی که این سینمای بلند است که از فیلم کوتاه بهره برده و میبرد.
در تعریف امروزی خود از فیلم کوتاه، نقش انجمن به عنوان متولی این سینما را چگونه میبینید؟
انجمن سینمای جوانان ایران شبیه به پدر یک خانواده عمل می کند. تجربه هوشمندانه و آگاهانه هرکسی دارد باید در آن مورد تشویق قرار بگیرد. انجمن سینمای جوان نباید بنا بر رویکرد قدیمی خود عمل کند. نکته دیگر این است که یک واحد مجزا در انجمن باید برای ایده پردازی وجود داشته باشد و امکانات اولیهای در اختیار فیلمسازان مستقل قرار بدهد. زیرا طوفان فیلمسازی خارج از چارچوب خود انجمن منتظر ما نخواهد ماند و همه فیلمسازان مستقل باید فکر کنند میتوانند به انجمن تکیه کنند.
چه تفاوتی میان دولتهای مختلف در نحوه مدیریت انجمن وجود داشته است؟
هر دولتی امور خودش را پیگیری میکند. این اشخاص هستند که میتوانند از فرصت مدیریتی استفاده کنند. اما به طور کلی اگر دولتی توجه ویژهای به کار فرهنگی داشته باشد به تبع دست این مدیران در اجرای تصمیمات خود بازتر است اما در راس انجمن سینمای جوانان ایران همواره اینطور بوده که باید برای گرفتن امکانات جنگید و با سرعت دوید تا از فرصتها بهترین بهره را برد. امکانات فعلی امروزمان، ماحاصل تلاش شهدا و برکت حضور جوانانی است که باید قدرشان را بدانیم.
بسیاری از سینماگران وقتی صحبت از دورههای مدیریتی گذشته انجمن سینمای جوانان ایران میشود، از شما به عنوان یکی از میان مدیران موفق این نهاد یاد میکنند. خودتان چه مدیرانی را دارای عملکرد موفق ارزیابی میکنید؟
به نظرم هر مدیر یا اساسا هر سینماگری در رشد انجمن سینمای جوانان ایران نقشی داشته است و آجری را بر این بنای مستحکم گذاشته است. به نظرم نمی توانیم تنها از یک یا چند نفر نام ببریم. بنیانگذاری انجمن در دوره آقای هاشمی و بعد حفظ آن در دوران آقای صانعی مقدم شاید کار خیلی سختی بود اما باید به یاد داشته باشیم که امروز دیگر نمی توانیم نظیر دهه ۶۰ این مجموعه را اداره کنیم. انجمن باید پوست بیاندازد وگرنه نمیتواند ناهمواریها را طی کند. جوانان امروز با نسل ما تفاوت دارند. ما قبلا رنجهای زیادی برای ورود به سینما می کشیدیم اما امروز بچهها فیلم و سینما را میشناسند و حرفهای تکراری ما برایشان راهگشا نیست بنابراین باید روزآمد باشیم.
خاطره ای از حضور و همراهی با انجمن سینمای جوان و جشنواره فیلم کوتاه تهران به یادتان مانده است؟
به دلیل اینکه من خودم مدتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سینمای آزاد که بعدها مرکز اسلامی فیلمسازی و وابسته به تلویزیون شد، بودم، با هنرمندانی مثل ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی، سعید حاجی میری و… هم دوره بودیم و جشنواره راه میانداختیم و لذت کار کردن با فیلم سوپر هشت و … را تجربه میکردیم. گاهی در یک اتاق دو متری تا صبح مشغول مونتاژ بودیم. این لذت برای من با هیچ چیز برابر نبود بنابراین وقتی مدیر انجمن شدم خودم را همواره جای فیلمسازان می گذاشتم و سعی میکردم هر امکانی را در اختیار آنها قرار بدهم تا سرشار از عشق، فیلمشان را بسازند. یکبار یکی از فیلمسازان به انجمن نامهای نوشته بود و گفت پدرش گاوشان را فروخته است تا او بتواند فیلم بسازد و از ما کمک میخواست. فیلمسازان کوتاه فرهاد کوهکن هستند و نباید در این مسیر مانع شان شویم. روزهایی بود که شاید ۲۰ قرارداد برای فیلمسازان میبستم. به نظرم هزینه تولید فیلم کوتاه در برابر فیلم بلند چیزی نیست اما میتواند آینده یک نفر را تعیین کند. حتی گاهی تلفنی به دوستان قول می دادم که از فیلمشان حمایت می کنیم.
هوشنگ گلمکانی:صنعت سینما عجب پیشرفتی کرده است!
هوشنگ گلمکانی منتقد با سابقه سینما و صاحب امتیاز مجله فیلم امروز که به عنوان یکی از بنیانگذاران مجله سینمایی «فیلم» شناخته میشود، با حضور در چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، خاطراتش را درباره نقد فیلمهای کوتاه در دهه ۸۰ روایت کرد.
لطفاً در ابتدا درباره نقد فیلم کوتاه در مجله اختصاصی فیلم امروز بگوئید؟
دهه ۸۰ بود که در بخش نقد مجله فیلم، زیرعنوانی به اسم نقد فیلم کوتاه و نقد فیلم مستند درست کرده بودم. بیشتر فیلمها را هم خودم نقد میکردم. اما مساله این است که فیلم تا دیده نشود، چاپ نقد در یک نشریه عمومی معنا ندارد. از وقتی هم که رسانههای مجازی و اپلیکیشنها آمدند، عملا ذهنها چندپاره شد و خود ما هم دچار بحران دوران جدید رسانهای شدیم. ما هنوز نقد فیلمهای کوتاه را میگذاریم، اما انعکاسی پیدا نمیکند، چون متمرکز دیده نمیشود. ما هم ژورنالیست حرفهای هستیم و میخواهیم با مخاطب ارتباط داشته باشیم، پس مطلبی که مخاطب نداشته باشد، کمکم از کنداکتور ما حذف میشود.
نقدهای شما معمولا رویکرد مثبت داشت یا منفی؟
من فقط نقد فیلمهای خوب را مینوشتم. چون با خودم میگفتم چه کاری است که درباره فیلم بد که کسی نخواهد دید و شاید فقط سازندهاش نقد را بخواند، بنویسم؟ چرا با آن نقد فقط توی ذوق آن فیلمساز بزنم؟
به هر حال من فیلم کوتاه را دنبال میکنم و فیلمهای فیلمسازانی را که تماس میگیرند و پیام میدهند که فیلم را ببینم و نظر بدهم، تماشا میکنم. بعد تماس میگیرند و درباره فیلمهایشان صحبت میکنیم.
در واقع من به کار جوانها توجه دارم و دنبال میکنم. معتقدم این همه استعداد جوان در یک مملکت، یک پدیده استثنایی است. در منطقه خودمان و کشورهای فارسیزبان اطراف، اصلا این چیزها را نداریم. وجود این همه نیروی علاقهمند و مستعد فیلمسازی در کشور ما واقعا حیرتانگیز است. اگر یادتان باشد، سالهای سال است که پیش از جشنواره فیلم فجر، فیلمهای اول را میبینم؛ زیرا کسی این فیلمسازها را نمیشناسد و ممکن است فیلمشان دیده نشوند. فیلمهای برگزیدهها را معرفی و تماشای آنها را توصیه میکنم.
ارزیابی شما از تماشا کردن و نمایش فیلمها در جشنواره چیست؟
من برای نقد کردن وسواس دارم که بیش از یک بار فیلمها را ببینم. این کار در جشنواره سخت است و به همین دلیل، بیشتر فیلمها را سازندهها به دستم میرساندند و در خانه تماشا میکردم.
حضور در جشنواره برای شما چه خاطراتی از گذشته را بازنمایی می کند؟
یاد خودم میافتم که زمانی با چه مشقتی فیلم ۸ میلیمتری میساختم. ما فیلم که میگرفتیم، در پاکت به نمایندگی شرکت آکفا که پایین ساختمان پلاسکو بود، میدادیم و آنها فیلم را به آلمان میفرستادند. یک ماه طول میکشید که آن را برگردانند و در این مدت، نمیدانستیم چه اتفاقی میافتد. میگفتند اگر به فیلمها آسیب وارد شود، یک حلقه فیلم خام به ما میدهند! البته در آن دوران مونتاژ دستی هم کار سختی بود. اصلا نمیشد ریتم را دربیاوریم. وقتی هم که کات میکردی، دیگر هیچ کارش نمیشد کرد. میبریدیم و با قلممو چسب مایع میزدیم و نگه میداشتیم تا خشک شود! صداگذاری آن هم مکافات بود و نمیشد دقیق انجام داد. چون یک نسخه هم بیشتر نبود، وقتی داخل آپارات ۸ میلیمتری میرفت، معلوم نبود سالم ازش بیرون بیاید! همه اینها به نظرمان خیلی عادی بود. فکر میکردیم زندگی همین است!
وقتی فیلمهای کوتاه جوانها را با آن ظرافتهای تکنیکی میدیدیم، یاد خودمان میافتادم. مثل آقای هالو که میگفت صنعت عجب پیشرفتی کرده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است