روزنامه صبا

روزنامه صبا

الهام سلج محمودی:

به آشتی مخاطب با نمایش عروسکی بزرگسال کمک کنید!


کمک کنید تا این کار دیده شود و مخاطبان با نمایش عروسکی بزرگسال آشتی کنند.

سالن سایه تئاتر شهر این شب‌ها میزبان نمایش مامان است که در دسته عروسکی بزرگسالان جای دارد و مخاطبان بیش از ۱۴ سال را به دیدن این نمایش فرا می‌خواند. الهام سلج محمودی نویسنده و کارگردان اثر بعد از سال‌ها دوری از عرصه نمایش عروسکی با این اثر توانسته جوایز متعددی را از نوزدهمین جشنواره عروسکی مبارک کسب کند. در ادامه گفت و گوی خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را می‌خوانید.

الهام سلج محمودی:به آشتی مخاطب با نمایش عروسکی بزرگسال کمک کنید

ایده اولیه خلق این اثر چگونه شکل گرفت؟

ایده اولیه این اثر مادرم هستند که چند سالی دچار آلزایمر بودند و من نمی‌خواستم در این اثر صرفاً به آلزایمر بپردازم چرا که ما موفق شدیم آلزایمر مادر را تحت کنترل درآوریم و مسئله نگهداری از سالمند بیشتر دغدغه من بود. اینکه من به عنوان فرزند و شخصی که خانواده خود را تشکیل داده تا کجا وظیفه دارم که از مادر تنهایم نگهداری کنم. من در شهری دور از مادرم زندگی می‌کنم و یک خواهرم انتخاب کرده تا با مادرم زندگی کند و برادرم که زندگی در خارج از کشور را انتخاب کرد، همیشه برایم دغدغه بوده که این انتخاب‌های ما  چه تبعاتی دارند، ما چه وظایفی داریم! کسی که انتخابش دور بودن است با چه تبعاتی و احساساتی رو به روست! اینکه چه باشیم و یا نباشیم هیچ وقت  فکر آنها از ما جدا نمی‌شود و گاهی وقتی دور هستیم بیشتر هم درگیرشان می‌شویم. زمانی که در این شرایط قرار گرفتم و شرایط مادرم را دیدم دوست داشتم که اثری در این رابطه خلق کنم. ما چندین بار این داستان را به شکل‌های مختلف با رویا  ناصری نوشتیم و در نهایت به این قصه‌ای که می‌بینید رسیدیم. داستان پسری که انتخاب کرده بماند ولی همچنان سردرگم است. او در کنار مادرش هست ولی همچنان نیست و پس از رفتن مادر مدام در چالش است که میزان بودن خود را مورد سنجش قرار دهد و این به او آسیب می‌زند.

 چند سال است که شما در حرفه نمایش عروسکی هستید؟

ورودی سال ۷۷ دانشکده هنرهای زیبای تهران هستم و تا سال ۸۲ که فارغ التحصیل شدم کار می‌کردم. با خانم ناصری در جشنواره اثری به نام رویای سگی را کار کردیم.  متن در رابطه با پدر بود و متن و عروسک‌هایم جایزه گرفتند. بعد از آن چند سال در صدا و سیما و چند سال هم در بخش روابط عمومی وزارت نیرو کار می‌کردم تا اینکه سال ۹۶ از وزارت نیرو خارج شدم و سال ۹۷ تئاتر هامون را تاسیس کردیم که بعد به داستان‌های کرونا خورد و سالن تعطیل شد. سال گذشته به خاطر جشنواره بین‌المللی عروسکی تصمیم گرفتم دوباره کار کنم و این اثر را آغاز کردم.

 در مورد جوایزی که مامان گرفته است بگویید

خوشبختانه امسال در بخش عروسکی بزرگسال جشنواره بین‌المللی مبارک آثار خوبی حضور داشتند و از ابتدا هم دبیر جشنواره هماهنگ کرده بودند که آثار برگزیده بتوانند در تئاتر شهر به اجرای عمومی گذاشته شوند.  این روند با نمایش ما آغاز شده و پس از ما اثر خانم پورغلامحسین اجرا خواهد شد و بعد هم نمایش مثلث. برای این نمایش خیلی تمرین کردیم جشنواره چند بار عقب افتاد و ماجراهایی پیش آمد ولی ما همچنان به تمرینات خود ادامه می‌دادیم و یک بار هم در آذر ماه که کار بسته شده بود دو اجرای خصوصی داشتیم. اتفاق خوبی که در جشنواره افتاد این بود که خود کارگردان‌ها می‌توانستند به کار همکاران خود رای بدهند و اثر من هم به همین شکل بالا آمد یعنی با رای کارگردان‌های آثار دیگر که اثر من را پسندیده بودند. این اثر خیلی خوب توانست با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. هم از لحاظ موضوعی و هم تکنیکی  و ما توانستیم جوایزی مانند بهترین متن، کارگردانی، موسیقی، ساخت عروسک و عروسک گردانی را از نوزدهم جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران مبارک کسب کنیم.

از همکارانتان در این نمایش بگویید.

در روند خلق این کار ابتدا  سه عروسک‌گردان داشتیم و بعد دو عروسک‌گردان دیگر هم به ما اضافه شدند که خانم صبا قدیمی و معصومه آرواز  بودند و در نهایت صبوری با ما همکاری کردند. در زمینه صداپیشگی هم دوست دارم به خانم  ملیحه شبانیان که از دوستان قدیمی من از دانشکده و اکنون گوینده رادیو و تلویزیون هستند اشاره کنم که در روزهای آخر به ما ملحق شدند. من در ابتدا می‌خواستم که صدای یک خانم مسن را روی شخصیت مادر بگذارم ولی بعد دیدم که این صدا نیاز به یک پختگی خاص دارد و لازم است که شخص تکنیک صداپیشگی را بلد باشد. از ایشان درخواست کردم و این صدا هم بسیار دیده شد و در جشنواره نیز کاندید جایزه شد. بخش نور ما را رضا خضرایی که از بچه‌های خود تئاترشهر هستند انجام دادند. ایشان قصه را بسیار دقیق متوجه شده و درک کردند و با نورهای گرم، سرد، زاویه دار و شکسته‌ای که در اثر استفاده کردند در القای حس و ارائه قصه به اثر کمک کردند. طراح دکور اثر امیر زاغری بود که طراح صحنه سینما هستند و پس از گفتگو فراوان با ایشان به این حالت مینیمال در طراحی صحنه رسیدیم که بتواند همه آنچه را که می‌خواهیم بگوید و در عین حال سادگی اثر حفظ شود. از لابیرنت و مازی که در صحنه می‌بینید بگیرید تا صندلی مادر که برایش مانند یک خانه کاملا مجهز است و تمام جزئیاتی که مربوط به آن صندلی است و حکایت از زندگی مادر و رفتارهای او دارد در همین روند طراحی شد.

از نقش موسیقی در این اثر و سازنده موسیقی کار بگویید.

موسیقی یک بخش مهمی از کار ما را تشکیل می‌داد.  آقای حامد سلج محمودی که دانش آموخته موسیقی در دانشگاه هنرهای زیبای تهران هستند موسیقی کار را ساختند. ما در جلسات متعدد در مورد موسیقی اثر صحبت کردیم و چالش زیادی داشتیم.  موسیقی این نمایش به نظرم کاراکتر خاصی دارد. مثلاً در صحنه تنهایی مادر که دیالوگی وجود ندارد و صرفاً موزیک است اصرار داشتم که  موسیقی خیلی ملموس و واقعی باشد و جالب اینجاست که ایشان ملودی را به صورت بداهه نواختند و بسیار تاثر برانگیز است، این مطلب را مخاطبان به ما می‌گویند. همینطور در موسیقی‌هایی که در بخش صخره و ماز وجود دارد به ریتمی رسیدیم که ضرب  آهنگ زندگی این پسر را به ما نشان می‌داد. آقای پارسا شمالی هم در بحث آهنگسازی با آقای محمودی همکاری کردند و ساخت موسیقی‌های جانبی و کارهای دیگر را انجام دادند و در نهایت به بافتی رسیدیم که حال و هوای کار را نشان می‌دهد.

دیالوگ‌های کاراکترها به صورت پلی بک ارائه می‌شود از علت این انتخاب بگویید.

ما به خاطر اینکه تمرکز عروسک‌گردان‌ها در بیشترین حدش باشد این انتخاب را کردیم. در ابتدا شیوه پلی بک را انتخاب نکرده بودیم ولی بعد دیدیم که  سخت است که عروسک گردان‌ها در عین حال که این عروسک‌ها را بازی می‌دهند دیالوگ بگویند و تمرکزشان به هم می‌ریزد و به نظرم وقتی صدا به صورت قدرتمندی از پیش ضبط شده و فراهم شده روی عروسک می‌نشیند تاثیر بیشتری هم بر مخاطب دارد از آنجایی که این نمایش هم  یک اثر احساسی است و باید صدا در آن کنترل شده می‌بود.

چه افقی برای خودتان در تئاتر عروسکی بزرگسال متصور هستید؟

چند شب پیش دانشجویان ترم یک دانشگاه پارس به صورت گروهی آمده بودند تا کار را ببینند و واکنش بسیار جالبی داشتند و برایشان سوال برانگیز بود که ما چگونه این کار را انجام داده‌ایم و می‌گفتند که نگاه‌شان به تئاتر عروسکی تغییر کرده است. اینکه یک دانشجویی که تازه وارد این رشته شده می‌آید و کاری را می‌بیند که می‌تواند ذهنیتش را تغییر و به او امید دهد که می‌توان در این عرصه کارهای متفاوت و خلاقانه‌ای غیر از کارهای تلویزیونی و کودک داشت و تئاتر می‌تواند آنقدر جوابگو باشد برای من کافیست. اینکه بتوانم نگاه کسی را تغییر بدهم به نظرم به هدفم رسیده‌ام.

سخن پایانی

من از شما و در واقع از همه خواهشی دارم که کمک کنید تا این کار دیده شود و مخاطبان با نمایش عروسکی بزرگسال آشتی کنند. جدای از اینکه کار خوب است و نظر مخاطبین را جلب کرده و حرفی برای گفتن دارد  کمک کنید تا این اتفاق خوش یمن آشتی و آشنایی مردم با تئاتر بزرگسال عروسکی رخ دهد. وقتی تقاضا بالا برود خود به خود عرضه هم رخ خواهد داد تا سالن‌های تئاترشهر برای دیدن نمایش عروسکی بزرگسال هم پر شوند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است