نسترن باقرزاده:
گوشتخوار تجربه جالبی برایمان بود
ما واقعاً فکر نمیکردیم که بتوانیم از پسش بر بیاییم.
نمایش گوشتخوار به نویسندگی و کارگردانی عادل عزیزنژاد این روزها در سالن شماره سه شهرزاد با علاقهمندان به هنر تئاتر دیدار میکند. این نمایش شرکت در جشنوارههای خارجی را در برنامههای آتی خود دارد و گروه بازیگرانش را عمدتا بازیگران جوان تشکیل میدهند. خبرنگار صبا گفتوگویی با عوامل این نمایش داشته که ادامه میخوانید
نسترن باقرزاده:گوشتخوار تجربه جالبی برایمان بود
از خودتان بگویید.
من در دانشگاه رشته مترجمی زبان انگلیسی خواندم و تئاتر را از طریق کلاسها و دورههای آموزشی آقای کوروش نریمانی آغاز کردم که در انتهای کارگاه نمایشی به نام شپش اجرا شد. پس از آن در نمایش سقوط در کوه مورگان به کارگردانی خانم منیژه محمدی بازی کردم و دوباره در یک سری دورههای آموزشی شرکت کردم که زیر نظر خانم نسیم ادبی و موسسه نقش اول بود. بعد دوره کرونا بود تا سال گذشته که نمایش گالیله را تمرین میکردیم و به حوادث ایران برخورد کرد. دوباره یک دوره آموزشی دیگر شرکت کردم که از همانجا هم به نمایش گوشتخوار معرفی شدم که این روزها روی صحنه است.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در کلاسهای بازیگری متعددی شرکت داشتید این نیاز به آموزش را در بازیگران جوان چقدر میبینید و چقدر مهم است که این نیاز همیشه با یک بازیگر باشد؟
من علاقه زیادی به بازیگری و تئاتر دارم و عقیده دارم هر چقدر که انسان بیشتر یاد بگیرد باز هم کم است. مخصوصاً در حرفه بازیگری، ما بسیار به آموزش و تجربه نیاز داریم نه هر دورهای بلکه دورههایی که تشخیص بدهیم از طریق آنها میتوانیم به یک تجربه بهتر و جدیدی در زمینه کارمان برسیم. فکر میکنم که شرکت در دورهها برای پیشرفت و یادگیری واقعاً لازم است. ما به نسبت اساتید و بازیگران حرفهای تازه کار هستیم و نیاز به یادگیری بیشتری هم داریم.
از فضایی گروهی که در گوشتخوار حاکم بود بگویید که باعث شد اجرا با این ویژگیهای سخت به ثمر بنشیند.
بله حقیقتاً با تمرینات سختی که ما داشتیم بدون انرژی جمعی که بینمان جریان داشت ممکن نبود بتوانیم کار را به ثمر برسانیم و به این شکل فعلی در بیاوریم. بدون شناخت یکدیگر و آن انرژی جمعی نمیتوانستیم به آن ارتباط سازنده برای پیشرفت کار برسیم. ما تلاش کردیم با هم دوست شویم، هماهنگ باشیم و تمرینات زیادی با هم داشتیم، پس از تمرینات نشست میگذاشتیم و با دوستان در مورد کار، تمرینات و پیشرفت کار صحبت میکردیم همین تعاملات و گفتوگوها به پیشرفت کار و قوی شدن کار گروهی ما کمک میکرد.
از تجربه نمایش گوشتخوار بگویید.
ما واقعاً فکر نمیکردیم که بتوانیم از پسش بر بیاییم. تمرین با چشم بسته خیلی سخت و چالش برانگیز بود اما پس از تمرینات زیاد عادت کردیم. در حال حاضر روی صحنه مانند این است که چشم نداریم، وقتی در پایان اجرا روبندها را کنار میزنیم نور واقعاً چشم ما را اذیت میکند انگار که مدتهاست چشم ما بسته بوده. ما روی صحنه کاملاً از خود خارج شده وارد دنیای گوشتخوار و دخترانش میشویم و این واقعا تجربه جالبی برای ما بود.
سخن پایانی
از شما تشکر میکنم و به تمام عوامل گروه بخصوص دختران گوشتخوار که با زحمات فراوان توانستیم بعد از چندین ماه تمرین کار را روی صحنه ببریم خسته نباشید میگویم.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است