روزنامه صبا

روزنامه صبا

فرزاد موتمن:

اگر فیلم‌ تجربی‌ نباشد، سینمای تجاری از بین خواهد رفت


روی یک خط باریک بین واقعی‌گرایی و انتزاع و  آبستره بودن در حرکت است.

سینمای هنر و تجربه این روزها فیلمی به نویسندگی و کارگردانی حامد رجبی که یکی از سه فیلمنامه نویس فیلم موفق پرویز هم هست، روی پرده دارد. تیم بازیگران اصلی این فیلم را فرزاد موتمن ، میر‌سعید مولویان و معصومه بیگی تشکیل می‌دهند. در ادامه مصاحبه خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

فرزاد موتمن:اگر فیلم‌ تجربی‌ نباشد، سینمای تجاری از بین خواهد رفت

همکاری با حامد رجبی چگونه تجربه‌ای بود… همینطور به عنوان یک کارگردان بازی کردن در کار یک کارگردان دیگر چگونه است؟

واقعیت این است که من بازیگر نیستم. پیش از این هم پیشنهادات زیادی در مورد بازی کردن داشتم که همیشه از آن طفره رفتم. در مورد این فیلم هم در ابتدا پیشنهاد را رد کردم و حتی فیلمنامه را هم نخواندم و به آقای رجبی گفتم که من بازیگر نیستم و برو فیلمت را بساز(میخندند) بعد خانم برادری با من تماس گرفتند و از من خواستند که فیلمنامه را بخوانم و بعد ردش کنم. زمانی که فیلمنامه را خواندم احساس کردم انتخابی که کرده‌اند شاید درست باشد و اساساً شاید این فیلم بجای بازیگری برای این کاراکتر، مرا می‌خواهد. در نتیجه اعلام آمادگی کردم و در نهایت همکاری کردیم. بسیار هم تجربه لذت بخشی بود و خیلی خوش گذشت، اینکه برای اولین بار بخشی از پروژه‌ای بودم که مسئولش نبودم باعث می‌شد خیلی احساس راحتی کنم چرا که بار استرس کار روی دوشم نبود و سعی کردم تمام آنچه که کارگردان از من می‌خواهد را انجام دهم.

آیا شخصیت‌های نزدیک به کاراکتر پدر را زیاد می‌بینیم

بله نقش پدر بسیار ملموس بود با اینکه فیلم،  فیلمی است که روی یک خط باریک بین واقعی‌گرایی و انتزاع و  آبستره بودن در حرکت است. ولی ما کاراکترهایی از این دست را در اطراف خودمان می‌بینیم، حتی شاید برخی از جنبه‌های این کاراکتر را در خودم هم می‌بینم. در نتیجه درک و فهم این کاراکتر برایم بسیار راحت بود و از کارگردان کمک می‌گرفتم تا بهتر و بیشتر درکش کنم، سعی می‌کردم که خودم را در موقعیت بگذارم و به آن موقعیت واکنش نشان دهم.

 نگاه شما به بخش هنر تجربه و اهمیتی که این بخش برای سینمای ایران دارد چیست

اتفاقی که افتاده این است که تعدادی از فیلم‌هایی که برای مخاطب محدودتری ساخته می‌شوند را در بخش هنر تجربه قرار می‌دهند و این به خودی خود خیلی خوب است اما در عین حال می‌بینیم که فیلم‌هایی  که اصولاً شاید فیلم‌های خیلی مهمی نیستند  و بعضاً هنوز کمی آماتوری هستند نیز در بخش هنر تجربه قرار می‌دهند و این فیلم‌ها را در سانس‌های چرخشی نمایش می‌دهند و این باعث می‌شود حتی تماشاگری که دوست دارد فیلم‌های خاص‌تری را ببیند گاهی به این فیلم‌ها دست پیدا نکند. من شخصاً احساس می‌کنم آنچه که ما واقعاً احتیاج داریم وجود چند سینمایی است که به طور مداوم فیلم‌های آلترناتیو را نمایش بدهند، فیلم‌هایی که خاص‌تر هستند و مخاطب جدی‌تری را به سینما می‌کشانند. این سینماها باید سینماهای بخصوصی باشند که دارای کافه باشند چرا که تماشاچی این نوع فیلم‌ها دوست دارد که بعد از تماشای فیلم بنشیند و با دوستانش راجع به فیلم صحبت و بحث و جدل کند، این سینما کتاب فروشی کوچکی می‌خواهد که مثلا به کتب سینمایی بپردازد یک فضای خاص، یک پاتوق مناسب برای علاقمندان به این سبک از فیلم‌ها، این نوع سینما باید این امکان را داشته باشند که در خلال نمایش فیلم‌ها منتقدین، اساتید سینما و تئوریسین‌ها سخنرانی و در مورد فیلم‌ها صحبت کنند و جلسات نقد و بررسی برگزار کنند. واقعاً اگر این اتفاق بیفتد من به شما قول میدهم که این سینماها پر خواهند شد طرفداران فیلم‌های خاص‌تر در ایران اصلاً کم نیستند در همین تهران چند صد هزار نفر جوان پیدا خواهید کرد که به دنبال آخرین فیلم‌های تجربی و آلترناتیو  می‌گردند این‌ها خیلی  فیلم‌های  mainstream یا به قول آقای جیرانی سینمای بدنه را نگاه نمی‌کنند و دوست دارند چیزهای دیگری ببینند. این نوع سینما حتی راهش را به فیلم‌های هالیوودی هم باز کرده است. مگر وس اندرسون چه  می‌سازد! مثلاً استروید سیتی، که یک فیلم هالیوودی نیست ولی با بازیگران هالیوودی ساخته شده است. این نوع سینما بسیار قدرتمند است و راه خود را باز کرده، اما در ایران ما به نحوی این‌ها را تبعید می‌کنیم. وقتی به آنها اکران محدود و سانس‌های چرخشی میدهیم در واقع انگار داریم آنها را تبعید می‌کنیم یا از سرمان باز می‌کنیم. من به این مسئله چندین بار در مصاحبه‌های مختلف اشاره کردم و این پیشنهاد را مطرح کردم،اینکه نترسیم از اینکه چند سینما  پاتوق تماشاگران جدی سینما و دانشجویان رشته‌های هنری شود، نترسیم از اینکه یک عده پسر دختر کتاب به دست وارد یک سینما شوند، این اتفاق خوبیست و به رشد سینمای ما کمک می‌کند. این فیلم‌ها را حاشیه‌ای فرض نکنیم  ژان لوک گدار می‌گوید دقت کنید که این همیشه شیرازه است که کتاب را نگه می‌دارد. اگر فیلم‌های تجربی‌ ساخته نشوند سینمای تجاری به شدت لطمه خواهد خورد چرا که سینمای تجاری در همه جای دنیا همیشه از فیلم‌های تجربی مایه و الهام گرفته است ما این راه را قطع نکنیم و بگذاریم این راه باز بماند.

 از نظر شما اهمیت سینما برای انسان چیست؟

فکر می‌کنم آنچه که تولستوی در رساله هنر چیست مطرح می‌کند کماکان درست است. تولستوی این سوال را مطرح می‌کند که اساساً چرا ما باید کار هنری بکنیم، چرا شاعری باید نصف شب که همه خوابند بیدار شود و یک سری کلماتی که به ذهنش خطور کرده را یادداشت کند! چرا میکل انژ ۵ سال خودش را به سقف واتیکان وصل می‌کند تا بشارت جبرئیل را نقاشی کند، چرا چنین رنجی را متحمل می‌شود!  چرا ما در سینما برای فیلمبرداری یک نمای ۶ ثانیه‌ای گاهی چندین ساعت زمان صرف می‌کنیم!  این چه رازی دارد و جوابی که تولستوی می‌دهد به نظرم درست است. سینما و در واقع هنر به ما این اجازه و امکان را می‌دهد که ناملایمات و سختی زندگی را راحت‌تر و بهتر بتوانیم تحمل کنیم. هنر ما را صبور و مقاوم می‌کند و سینما هم مانند هر هنر دیگری همین کار را می‌کند فقط ابزارش متفاوت است. سینما هنری اتمسفریک است که از طریق ادغام صدا و تصویر به ما فضا می‌دهد، فضایی که روی ما تاثیر می‌گذارد بدون اینکه خودمان متوجه شویم، روی طرز فکر کردن، غذا خوردن، پوشش، راه رفتن یا حتی رفتار اجتماعی مان تاثیر می‌گذارد و البته  زندگی را برای ما قابل تحمل‌تر می‌کند به نظرم می‌رسد که نه تنها سینما اگر هنر را از  جامعه بشری حذف کنیم احتمالاً دیگر حیواناتی بیش نخواهیم بود.

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است