سیروس همتی:
مهم حفظ روح اثر مکتوب در فیلم است
تعامل دو هنرمند در پدید آوردن یک اثر بسیار مهم است!
روزنامه صبا چالش هفته گذشته خود را تاثیر رسانه ملی بر گسترش فرهنگ کتابخوانی گمارده بود و این هفته نیز به دلیل مهم بودن موضوع و مصادف شدن این هفته با هفته کتاب به تاثیر سینما بر ترویج فرهنگ کتابخوانی پرداخته است. همان طور که میدانید سینما یکی از مهمترین ابزار تاثیرگذار بر فرهنگ عمومی یک جامعه است، در جوامع مدرن امروزی، فیلمهای سینمایی به مثابه هنری تولید و اکران میشود که قرار است، فرهنگ و یا یک نوع از الگوی سبکی زندگی را ترویج دهند. عموم مردم با تماشای یک فیلم به صورت ناخوداگاه با شخصیتهای آن همراه شده و تجربه زیسته قهرمان فیلم را در همزاد پنداری از آن خود میکنند. با مرور بر آثار سینمای کشورمان، میبینیم که بهترین آثار همواره مولد ذهنهایی بودهاند که حیاتی مستمر در میان آثار مکتوب داشتهاند. سینماگرانی که اثرشان در وابستگی و تنیدگی شدیدی با کتاب و حوزه ادبیات است. در سالهای اخیر آمار نگرانکنندهای درباره افت سرانه مطالعه به گوش میرسد؛ آماری که حکایت از فاصله گرفتن بیشتر و بیشتر مخاطب از کتاب و مقوله مطالعه دارد. با توجه به تاثیری که سینما بر فرهنگ جمعی جوامع دارد، در این پرونده به این موضوع خواهیم پرداخت که سینما چگونه می تواند بر فرهنگ کتابخوانی موثر باشد؟ با این سوال به سراغ برخی کارشناسان و هنرمندان در این حوزه رفتهایم، در ادامه با پاسخ اهالی هنر همراه صبا باشید.
سیروس همتی(نویسنده و بازیگر):مهم حفظ روح اثر مکتوب در فیلم است
به نظر من آنچه که باعث استحکام پیوند ادبیات و سینماگر میشود، تعاملی است که میان نویسنده و کارگردان باید اتفاق بیفتد، تا زمانی که این ارتباط و تعامل وجود نداشته باشد، محتوای ارائه شده تاثیرگذار نخواهد بود. به همین دلیل من معتقدم تعامل دو هنرمند در پدید آوردن یک اثر بسیار مهم است. به عنوان مثال می توانم به فیلم «برباد رفته» اشاره کنم که معتقدم اثر فیلمی آن چندین پله بالاتر از رمان آن است و این مسئله ناشی از این است که کارگردان اثر ویکتور فلمینگ با نویسنده رمان، مارگارت میچل گفتگوهای طولانی داشتهاند و به تعاملی مشترک رسیدهاند. همچنین فیلمی نیز به نام «کوری» توسط کارگردان برزیلی تبار فرناندو مریلس ساخته می شود که نسبت به رمان اثر به نویسندگی ژوزه ساراماگون چندین پله عقبتر است چرا که کارگردان، قادر نبوده روح اثر را در قالب فیلم ارائه کند. بنابراین مهمترین نکته اقتباس حفظ روح اثر مکتوب در فیلم سینمایی است. باید پذیرفت که برخی صحنهها و توصیفهای ادبی در رمان، در قاب سینما به صورت تکنیک قابل ارائه هستند. یعنی ممکن است نویسنده برای توصیفی مکانی ۲۰ صفحه نگارش کرده باشد، اما کارگردان با یک نما و یا جامپ کات معنیدار تکنیکی آن را به نمایش دربیاورد. در این میان آنچه که اثر را نجات خواهد داد، فهم مشترکی است که میان کارگردان و نویسنده شکل گرفته است. چنانچه سینماگری قصد اقتباس از یک اثر ادبی را داشته باشد که نویسندهاش در قید حیات نیست، میتواند به منتقدین و تحلیلگرانی مراجعه کند، که اثار ادبی یک نویسنده را به درستی میشناسند و مفسر آن هستند مانند شکسپیر شناسان و … به این شکل نویسنده با نوشتن اثر کارش به پایان نمی رسد و لازم است که برای پرورش اثر خود در قابهای رسانهای دیگر کنار اثر خود باشد. به عنوان مثال زنده یاد داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، ابراهیم فروزش همچنین زنده یاد کیومرث پوراحمد از کارگردانان بنامی هستند که دنیای نویسندگان را درک میکردند و با تعاملی دو سویه اقتباسهای موفق خود را در تاریخ سینمایی ایران ماندگار کردهاند.
سمیه خاتون
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است