سیده اسوه صادق:
صدایم باید تجسمی از یک ناظم را تداعی میکرد
من استرس زیادی داشتم که نتوانم صرفاً از طریق صدا تمام آنچه که باید را به مخاطب انتقال دهم.
نمایش دشمن خدا به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی مجید عراقی این روزها در سالن تئاتر نوفللوشاتو با مخاطبان تئاتر دیدار میکند. این نمایش که با نگاهی ساده اما عمیق به مسئله دروغ و سیستم اجتماعی-آموزشی پشت آن میپردازد، همچنان که میخنداند به دنبال جوابی برای سوالهایش است. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا را با عوامل این نمایش میخوانید.
سیده اسوه صادق:صدایم باید تجسمی از یک ناظم را تداعی میکرد
از سوابق هنریتان بگویید.
من از موسسه بامداد فعالیتهای هنری خود را آغاز کردم. یک سال در آنجا دوره دیدم و در این مدت اولین تجربهام که منشی صحنه تئاتر «ساعت» به کارگردانی حمیدرضا هدایتی بود رخ داد که تجربه بسیار خوبی برای من بود و بسیار آموختم. بعد از آن با تصویر ادامه دادم با فیلمهای کوتاه و در اثری به نام «خودکشی به سبک نیچه» که این اواخر در جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره نهال هم شرکت و جوایز مختلفی دریافت کرد بازی کردم. بعد از آن چند فیلم کوتاه دیگر بود و در این بین هم چند تئاتر که تمرینات آن انجام شد ولی متاسفانه به اجرا نرسید و «دشمن خدا» اولین تئاتر من است که به مرحله اجرا رسیده.
در این نمایش برای ایفای نقش فقط از صدایتان استفاده میکنید و در بین تماشاچیان نشستهاید از چالشی که این شکل اجرا بگویید.
همه ما انسانها مدام در حال قضاوتیم و ناخودآگاه زمانی که فردی را برای بار اول میبینیم یک سری قضاوتها نسبت به او داریم و وقتی با فرد بیشتر آشنا میشویم آن قضاوتها تغییر میکند من هم در جایگاه مخاطب نشستهام و مخاطب هم آنجا در مقام قضاوت قرار گرفته و میخواهد بداند چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ و ما هم آنجا فرق زیادی با تماشاگر نداریم و سعی میکنیم کشف کنیم چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ. من استرس زیادی داشتم که نتوانم صرفاً از طریق صدا تمام آنچه که باید را به مخاطب انتقال دهم چون وقتی در نمایش فقط صدایی میشنوم روی جزئیات آن بسیار دقیق میشوم و اگر در آن صدا اشتباهی وجود داشته باشد و یا انتقال حسش به درستی انجام نشود به شدت به چشمم میآید. این چالش بسیار بزرگی برای من بود و خوشحالم که فرصت این پیش آمد که بتوانم یک نقش را به این شکل بازی کنم و چیزهای زیادی از آن یاد بگیرم تلاش زیادی در این راستا کردم از کارگردان و نویسنده مشورت گرفتم و فکر میکنم هنوز هم جا دارد که این صدا و بازی با صدا در این نقش را بیشتر رشد بدهم. تلاش کردم جوری باشد که وقتی تماشاگر رو به صحنه نشسته و صدای مرا میشنود واقعاً این ناظم مدرسه را ببیند و این تجسم از ناظم برای او تداعی شود و خوشبختانه این فیدبکها را هم دریافت کردهام. باید مرزی را رعایت میکردم اینکه تلاش بیش از حد برای بیشتر دیده شدن وجود نداشته باشد در عین حال به نحوی نباشد که آن تاثیر لازم را روی مخاطب نگذارد.
سخن پایانی
من در این اولین تجربه اجراییام با دوستانم کار کردم و آقای عراقی هم اولین تجربه کارگردانیاش بود. دوست دارم در این فرصت از ایشان تشکر کنم. در این چند سالی که در پروژههای دیگری هم با او همکاری کردم از ایشان بسیار آموختم. همینطور از آقای رجبلو نویسنده کار و آقای غریب و حتی از دو دختر بچه خردسالمان بسیار آموختم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است