شاهین خلیلی:
رفاقت در تئاتر موج میزند
من تجربهای در تئاتر به دست آوردم که حقیقتش خیلی در موسیقی و ادبیات آن را ندیده بودم و آن کار تیمی و همدلی گروهی است.
نمایشنامه گوریل پشمالو نوشته یوجین اونیل این روزها در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان با علاقهمندان به تئاتر دیدار میکند. علی سیروسیان به همراه گروه جوانش اجرایی متفاوت و پر انرژی را تقدیم مخاطبان میکنند. به بهانه امتیاز بالای کاربران تیوال به این نمایش خبرنگار صبا گفتوگویی با عوامل این نمایش داشته که در ادامه میخوانید
شما را بیشتر بشناسیم.
من فعالیتم را با موسیقی و ترانه آغاز کردهام. از نوازندگی ویولن آغاز کردم و بعد سازم را تغییر دادم و گیتار گرفتم. بعد هم آهنگسازی و همزمان با آن به ترانه پرداختم. این اثر اولین تجربه من روی صحنه تیاتر است. خوشبختانه اینجا یک نقطه تلاقی رخ داد و این کار نیاز به ترانه و موسیقی داشت و من توانستم به این شکل هر سه کاری که به آن علاقه دارم را در یک نمایش انجام دهم.
ورودتان به این گروه نمایشی چگونه بود؟
من در کارگاه آقای علی شمس شرکت میکردم و آنجا با فراخوان نمایش گوریل پشمالو روبرو شدم و قرار شد که به عنوان بازیگر وارد کار شوم. زمانی که متوجه شدند که کار موسیقی انجام میدهم این بخش کار را بر عهده من گذاشتند. حقیقتاً من فکر نمیکردم که این اعتماد صورت بگیرد و این نقش را به من بدهند، این اعتماد صرفاً نسبت به من نبود بلکه نسبت به همه عوامل کار وجود داشت و باعث شد ما اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم چون به غیر از من چند نفر دیگر از بازیگران هم اولین تجربه بازیگریشان بود و فکر میکنم اگر امروز کسی روی آن صحنه راحت اجرا میکند به خاطر اعتمادیست که آقای سیروسیان به ما داشتند و این باعث شد که روند رشد ما در تمرینات خیلی خوب باشد.
در ترانهها و موسیقی کار بیشتر به چه المانهایی در نمایشنامه گوریل پشمالو توجه کردید؟
با آقای سیروسیان خیلی فضای کار را بررسی میکردیم. نمایشنامه بخش موزیکال و ترانه ندارد اما راجع به یک سری ترانهها در طول نمایشنامه صحبت میشود. مثلاً اشارهای به سرود ملوانان میشود. ما تحقیق کردیم که این سرود ملوانان چیست و یک سری المانها را از این ترانهها الهام گرفتیم ولی ترجیح دادیم که ترانههای این اثر اورجینال باشد. خب باید همه چیز را در نظر میگرفتیم مثلاً اگر بودجه و امکانات بیشتری فراهم بود ترجیح این بود که گروه نوازندگان برای موسیقی زنده اثر داشته باشیم در نتیجه هرچه جلو رفت تصمیم گرفتیم که کار سادهتر انجام شود و بیشتر از آن المانهای موسیقایی استفاده کردیم. برای ما مهم بود که موسیقیها جز گروه پاپ نباشند و جلوتر که رفتیم هم به این نتیجه رسیدیم که چه کارگردان و چه باقی کاراکترهای نمایش از آن طبقه اجتماعی نیستند که به موسیقی پیچیده و فاخر گوش بدهند.
شما در سه نقش آتشانداز، نوازنده کافه و مرد زندانی بازی میکنید از چالش تغییر و رسیدن به این شخصیتها بگویید.
برای من بسیار چالش برانگیز بود. من دید درست نسبتی به بازیگری نداشتم و با کمک گروه و خود آقای سیروسیان دید درستی به نقشها بدست آوردم. تجربهای که ما در کار به دست میآوریم ارزش زیادی دارد به همین دلیل است که یک بازیگر با تجربه ۱۰ ساله با یک بازیگر با تجربه ۶ ماهه متفاوت است. نقشها برایم خیلی چالش برانگیز بودند، تلاشمان را کردیم تا لحن این سه کاراکتر، همینطور فرم و حالت بدنی آنها با هم متفاوت باشد. فرم بدنی یک خواننده با یک زندانی و یک آتش انداز خسته، صدایشان، نوع دیالوگ گفتنشان باید متفاوت میبود. آنچه که امروز روی صحنه است ۱۰۰ من و در حال حاضر بهترین من است. امیدوارم که مخاطب هم از این اتفاق رضایت داشته باشد.
سخن پایانی
من تجربهای در تئاتر به دست آوردم که حقیقتش خیلی در موسیقی و ادبیات آن را ندیده بودم و آن کار تیمی و همدلی گروهی است. خیلی جالب است که یک گروه کنار هم جمع شده همدل میشوند و فارغ از اینکه کیفیت کارشان چیست فقط به خاطر اینکه گروه هستند برای بهترین شدن تلاش میکنند و این روح تیمی برای من بسیار جذاب است. در تئاتر رفاقت موج میزند در حالی که در دیگر حوزهها به شدت رقابت وجود دارد.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است