آرش سنجابی:
یک هنرمند باید بر اساس دغدغههای هنریاش سنجیده شود
به نظرم مهمترین مسئولیت یک هنرمند است که خودش را بتواند در مسیر هنریاش پیش ببرد.
همه ما با قضاوت کماکان آشنا هستیم. کمتر کسی از بین ماست که با کلامی از دوست یا اعضای خانوادهاش ناگهان سکوتی مبهم همه وجودش را فرا نگرفته باشد و احساس نکند که ای کاش این لحظه اینجا نباشد تا بتواند راحتتر نفس بکشد و ببیند چه چیزی شنیده است و چرا در مورد او چنین تصوری کردهاند. این احساسی است که بسیاری از ما بعد از یک قضاوت و پس از یک پیش داوری درباره خودمان تجربه کردهایم.
مشکل از جایی آغاز می شود که انسان شروع به پیش داوری در مورد رفتار، گفتار دیگران میکند و حتی سعی میکند نیت و اندیشه دیگران را مورد قضاوت قرار دهد و این در حالی است همه با پیش فرض و گمانهای بی دلیل انجام میگیرد و نتیجهای جز تبعیض، تحقیر و برچسب زدن به افراد دیگر ندارد.
قضاوت در لغت به معنای داوری کردن است. اما قضاوت در واقع عادتی است که ما در بسیاری مواقع به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم. قضاوت ما ممکن است وقتی یک رویداد بیرونی، حادثه یا هر اتفاقی را مشاهده میکنیم، و یا حتی صحبتها و صداهایی را میشنویم درست یا نادرست باشد. در این صورت است که مغز ما شروع به پردازش میکند و ما آن رویداد بیرونی را قضاوت میکنیم. یعنی اول به دنبال دلیل انجام آن اتفاق برای خودمان هستیم و سپس این اتفاق را ارزیابی میکنیم که آیا در این موقعیت و شرایط، آن خوب بوده است یا بر عکس اتفاق بدی است؟ و این ارزیابی میتواند درست یا غلط باشد و به دلیل نداشتن سنگ محک دقیق و با پیش داوری برای خود دنیایی میسازیم که بر اساس واقعیت نیست.
با پیشرفت تکنولوژی و ایجاد فضای مجازی اتفاق تلخی که خیلی از اوقات رقم میخورد به جای استفاده صحیح از آن فضا، از این بستر برای قضاوت درباره دیگران استفاده میکنیم و اگر آن شخص قضاوت شده هنرمند باشد قطعا خیلی سریع وایرال شده و هجمهای که به هنرمندان به عنوان کسی که کار فرهنگی میکنند و مورد وثوق عده بیشماری نیز هستند وارد میشود باعث تضعیف فرهنگ و هنر و ایجاد تنش و دو قطبی شدن جامعه میشود. خبرنگار صبا در چالش این هفته با طرح این سئوال که آیا مردم وظیفهای در قبال هنرمندان و حفظ نام آنها دارند و آیا قضاوت درباره هنرمندان صرفا بر اساس هنرشان باید باشد یا تعاملات اجتماعیشان هم بخشی از این قضاوت خواهد بود؟ و اصولا چرا باید یکدیگر را قضاوت کنیم؟ به سراغ هنرمندان رفته است. جوابی که در این چالش به سئوالات خبرنگار صبا داده شده خواندنی است.
شما هم میتوانید در فضای مجازی روزنامه صبا در این باره نظر خودتان را به اشتراک بگذارید.
طبیعتاً در یک شرایط ایدهآل و نرمال یک هنرمند فقط باید بر اساس فعالیتها و دغدغههای هنریاش سنجیده شود اما چنانچه آن هنرمند در مواقع ویژه خودش بخواهد که نقش یک مصلح اجتماعی را بازی کند یا بخواهد که نقش تئوری پرداز یک جریان را پیش ببرد در وهله اول باید سواد آن امر را داشته باشد که مردم بتوانند از زبان او این گرایش و خط فکری را بپذیرند. به همین جهت در بسیاری از کشورهای جهان هنرمندان همان هنرمند باقی میمانند و گاهی پدیدههایی مثل ژان پل سارتر بوجود میآیند که تئوری پرداز نیز هستند. لازمه این تئوری پردازی که از دریچه انسانهایی مانند سارتر، سیمون دوبوآر و… یا یک جنبش به راه میافتد، فهم اجتماعی است. این به نظرم مهمترین مسئولیت یک هنرمند است که خودش را بتواند در مسیر هنریاش پیش ببرد. اما برای اظهار نظر باید فهم درست اجتماعی از موقعیت داشته باشد. اگر هنرمند تبدیل به روشنفکر شود در آن شرایط میتواند تئوری پردازی کند و اگر صرفاً یک هنرمند باقی ماند و صاحب تفکر نبود میتواند از طریق همان زمینه شغلی خودش فعالیتهایی کند و این هم بسیار شریف است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است