میرعلیرضا دریابیگی:
برای ارتباط هنرمند با جامعه به یک پل دوسویه نیاز است
هنرمند، هم به واسطه هنر و تواناییاش و هم بی تردید به خاطر بخش مسئولیت اجتماعیاش مورد قضاوت است.
همه ما با قضاوت کماکان آشنا هستیم. کمتر کسی از بین ماست که با کلامی از دوست یا اعضای خانوادهاش ناگهان سکوتی مبهم همه وجودش را فرا نگرفته باشد و احساس نکند که ای کاش این لحظه اینجا نباشد تا بتواند راحتتر نفس بکشد و ببیند چه چیزی شنیده است و چرا در مورد او چنین تصوری کردهاند. این احساسی است که بسیاری از ما بعد از یک قضاوت و پس از یک پیش داوری درباره خودمان تجربه کردهایم.
مشکل از جایی آغاز می شود که انسان شروع به پیش داوری در مورد رفتار، گفتار دیگران میکند و حتی سعی میکند نیت و اندیشه دیگران را مورد قضاوت قرار دهد و این در حالی است همه با پیش فرض و گمانهای بی دلیل انجام میگیرد و نتیجهای جز تبعیض، تحقیر و برچسب زدن به افراد دیگر ندارد.
قضاوت در لغت به معنای داوری کردن است. اما قضاوت در واقع عادتی است که ما در بسیاری مواقع به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم. قضاوت ما ممکن است وقتی یک رویداد بیرونی، حادثه یا هر اتفاقی را مشاهده میکنیم، و یا حتی صحبتها و صداهایی را میشنویم درست یا نادرست باشد. در این صورت است که مغز ما شروع به پردازش میکند و ما آن رویداد بیرونی را قضاوت میکنیم. یعنی اول به دنبال دلیل انجام آن اتفاق برای خودمان هستیم و سپس این اتفاق را ارزیابی میکنیم که آیا در این موقعیت و شرایط، آن خوب بوده است یا بر عکس اتفاق بدی است؟ و این ارزیابی میتواند درست یا غلط باشد و به دلیل نداشتن سنگ محک دقیق و با پیش داوری برای خود دنیایی میسازیم که بر اساس واقعیت نیست.
با پیشرفت تکنولوژی و ایجاد فضای مجازی اتفاق تلخی که خیلی از اوقات رقم میخورد به جای استفاده صحیح از آن فضا، از این بستر برای قضاوت درباره دیگران استفاده میکنیم و اگر آن شخص قضاوت شده هنرمند باشد قطعا خیلی سریع وایرال شده و هجمهای که به هنرمندان به عنوان کسی که کار فرهنگی میکنند و مورد وثوق عده بیشماری نیز هستند وارد میشود باعث تضعیف فرهنگ و هنر و ایجاد تنش و دو قطبی شدن جامعه میشود. خبرنگار صبا در چالش این هفته با طرح این سئوال که آیا مردم وظیفهای در قبال هنرمندان و حفظ نام آنها دارند و آیا قضاوت درباره هنرمندان صرفا بر اساس هنرشان باید باشد یا تعاملات اجتماعیشان هم بخشی از این قضاوت خواهد بود؟ و اصولا چرا باید یکدیگر را قضاوت کنیم؟ به سراغ هنرمندان رفته است. جوابی که در این چالش به سئوالات خبرنگار صبا داده شده خواندنی است.
شما هم میتوانید در فضای مجازی روزنامه صبا در این باره نظر خودتان را به اشتراک بگذارید.
هر دو گزارهای که به عنوان پارامتر محتمل در توصیف وضعیت میان هنرمند و مردم جامعه مطرح گردید به نظرم کاملاً به این مسئله گشوده است. یعنی در واقع هنرمند، هم به واسطه هنر و تواناییاش و هم بی تردید به خاطر بخش مسئولیت اجتماعیاش مورد قضاوت است. وقتی هنرمند مورد اقبال مردم قرار میگیرد و مردم او را همراهی، پیگیری و پیجویی میکنند، آثارش را میبینند، بلیط کار یا اثرش را میخرند، به گالریاش میروند بیتردید در همه جای دنیا هم در حالت بسیار اگزجره به مناسبتهای اجتماعی هنرمندان از جمله کارهای خیریه و حمایتهایی که از مردم انجام میدهند میپردازند اما نکتهای که در این میان مغفول میماند این است که ما وقتی در مورد هنر و مردمان حرف میزنیم گویی داریم در مورد جهان هنر و علم سخن میگوییم. مردم بر اساس الگوهای روش شناسی مشخص مبتنی بر دانش و علم به فهم دسترسی پیدا میکنند حال آنکه هنرمندان از قیود، چهارچوبها و ضوابطی که منجر به شناخت در بستر علمی میشود از ابتدا دورند. بنابراین برای شکلگیری ارتباط هنرمند با جامعه به یک پل دوسویه نیاز است. یکسو تلاش جامعه و مردمانش نسبت به یافتن این ذوق آرتیستیک برای درک و دریافت هنرمند و اثرش است و سوی دیگر رفتار هنرمند، واکنشها و مسئولیتهای اجتماعی او، مشارکتش در امور خیریه، ساخت و سازها، پیش برد و توسعه فرهنگ و پیشرفت جامعه در بحث اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و هنرمند به این شکل میتواند مانایی خود را تا سالیان درازی در ذهن مردم نگه دارد و چنین هنرمندانی در این آب و خاک کم نبودهاند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است