شهرام گیل آبادی:
اگر هنر مستقل رونق بگیرد مشکلات هنرمندان حل میشود
در ابتدا باید به ماموریت وزارت ارشاد بازگردیم بعد برسیم به رفع نیازهای هنرمندان.
معیشت هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر و ادب از دیرباز مشکلات اساسی داشته و منحصر به امروز و دیروز نیست. بزرگترین بحران در حوزه هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر و ادب مختص زیرساختهاییست که از گذشته وجود نداشته، از جمله بیمه تامین اجتماعی و فعالیت هنرمندان که هیچگاه به عنوان شغل شناخته نشدهاند تا بیمه بیکاری به آنان تعلق بگیرد. اما از سال ۱۳۹۹ قدمهایی در این زمینه برداشته شده است و یکی ازاقداماتی که انجام شده در زمینه حل مشکل بیمه بیکاری هنرمندان بوده که در کمیسیونهای دولت به تصویب رسید. موضوع دیگری که گریبان بیشتر هنرمندان را گرفته و با آن دست و پنجه نرم میکنند موضوع مسکن است که با تلاش وزارت فرهنگ و بخصوص سازمان سینمایی و با ثبت نام اعضای صندوق هنرحدود ۵۰۰۰ نفر از اهالی فرهنگ و هنر در اولویت طرح نهضت ملی مسکن قرار گرفتند که این خود تلاش قابل تاملی از سوی دولت سیزدهم و وزارت فرهنگ محسوب میشود. اما با تمام این اوصاف خبرنگار صبا در چالش این هفته به سراغ چند تن از هنرمندان رفته و انتظاری که آنان از وزارت فرهنگ در قبال نیازهای معیشتی و رفاهی دارند را جویا شده است و نکته مشترک در صحبتهای این هنرمندان به جای انتظار تامین معیشتی و رفاهی از طرف وزارتخانه مربوطه دغدغه کارکردن و بودجه حمایتی برای آثارشان است.
با توجه به محدودیت صفحات، روزنامه صبا نتوانسته است با طیف وسیع اهالی فرهنگ و هنر در این باره صحبت کند و البته که خیلی از هنرمندان عرصه سینما ترجیح دادند وارد این چالش نشوند. با این وجود روزنامه صبا آمادگی خود را اعلام میدارد تا درد و دلها و انتظارهای اهالی محترم فرهنگ و هنر و ادب از وزارت فرهنگ در قبال نیازهای کاری، معیشتی و رفاهی را در صفحات اجتماعی خود منعکس نماید.
در ابتدا باید به ماموریت وزارت ارشاد بازگردیم و نکاتی را مرور کنیم بعد برسیم به رفع نیازهای هنرمندان. به نظر میرسد که وزارت فرهنگ باید به وزارتی در حوزه سیاستگذاری امور فرهنگی و هنری تبدیل شود. اگر ماهیت وزارت فرهنگ هدف و سیاست گذاری باشد به یک وزارتخانه حمایتگر تبدیل میشود چرا که چهارچوب، سیاستها و اهداف کاملاً روشن و مشخص میشوند و این نوع نگاه باعث میشود تا وزارت ارشاد وجوه تصدیگری خود را کم کند و تبدیل به رقیبی برای بخش خصوصی و فرهنگ و هنر مستقل نشود و به نوعی این نگاه حمایتگر به یک نگاه پیشرو در حوزه فرهنگ و هنر تبدیل میشود. در تمام دنیا و کشورهای پیشرو که پیش قراول بخش فرهنگی هنری هستند دولت رقیب بخش خصوصی نیست. اینجا هنر مستقل با گرایش بنیادین با توجه به زاویه دید غلط مدیریت وزارت فرهنگ به خطر افتاده است. امروز افتخار وزارت فرهنگ و مسئولانش این است که ۲۵ فیلم در بخش دولتی برای جشنواره فجر تولید شده است ، این اساساً عملکرد نیست بلکه یک غلط استراتژیکی است که در وزارت فرهنگ وجود دارد. اگر این وزارتخانه را در حوزهای که عرض کردم سیاستگذار و حامی تعریف کنیم حوزه تولید آثار هنری و هنر مستقل میتواند خودش را نشان دهد و اگر هنر مستقل و تولیدش در بخش تئاتر و به خصوص در بخش سینما رونق بگیرد و وزارت فرهنگ بودجهها را به سمت بالندگی هنر مستقل جهت دهی کند حتماً ما با یک پیشروی در حمایت مواجه خواهیم شد که بسیاری از مشکلات هنرمندان را حل میکند و مشکلات معیشتی خود به خود به شکل درونزا کنترل خواهند شد. در این لحظه است که اصناف کارکرد جدی پیدا میکنند وکارکردهای فنی و تخصصی خودشان را در روشها، شیوهها و فرایندها مییابند و هر چیزی سر جای خودش مینشیند و هنرمندان هم با مشکلات و پیچیدگیهای معیشتی مواجه نمیشوند. چون رونق تولید باعث رونق کسب و کار هنری میشود. به نظر من وزارت فرهنگ باید در نگاه مدیریتی خود تجدید نظر کند چون نگاه فعلی مشکلاتی دارد. باید در چشم انداز و هدف گذاریاش تجدید نظر کند و از حوزه رقابت با هنر مستقل خود را خارج کند و وارد حوزه سیاست گذاری و حمایت گری شود. به عنوان مثال تئاتر هسن آلمان که تئاتر و اپرا و موسیقی برگزار میشود ۵۴ میلیون یورو سالیانه از دولت مرکزی و ۴ میلیون یورو نیز از دولت محلی دریافت میکند و در کل ۹ میلیون یورو درآمد دارد. دولت مرکزی و محلی آیا نمیتوانند خودشان تولید اثر هنری داشته باشند؟ آیا نمیتوانند خودشان تولید تئاتر، موسیقی و اپرا داشته باشند؟ پس چرا به مرجعش کمک میکنند و آن مرجع خودش چگونه به تولیدات آثار هنری میپردازد و به آن سامان میدهد که معیشت هنرمندان حوزه کار و اشتغال هنرمندان خطر نیفتد! بنابراین این اتفاق تازهای نیست و در دنیا شاهد این هستیم که هنر مستقل مورد حمایت است. البته نه با چشم داشتی که عموماً توسط حوزههای اقتدارگرای خودمان مانند وزارت فرهنگ از هنر وجود دارد. مثلاً حوزه ممیزی یک حوزه اقتدارگرا است که بسیاری از آثار هنری را از محور خودش به غلط خارج میکند چرا که در حوزه سلیقه عمل میکند نه در حوزه قوائد، زیرساخت و بنیادها. بسیاری از هنرمندان ما از بنیان، معرفت فکری و شناختی کاملی در حوزههای میهنی بهرهمند هستند و نیازی به این بگیر و ببندها نیست. ولی با اقتدارگرایی ما میخواهیم حرفی از آثار هنری در بیاید که مورد پسند ماست. نمیخواهیم حرفی باشد که نشان دهنده تکثر و تنوع اندیشه است. پس وزارت فرهنگ در حوزه تئاتر، تجسمی، فیلم و حوزههای مختلف در جای غلطی از نظر مدیریت نشسته است. به شکلی که خودش سیاستگذار، هدفگذار، تولید کننده و گزارش دهنده است و اینچنین میشود که مشکلات مختلف اقتصادی، امنیتی و مشکلات بیانی موجبات شکلگیری پیچیدگیها، مشکلات و اعتراضات گسترده در کشور میشود. اگر به این موضوع توجه نشود حتماً با ندانمکاری حوزه معیشت هنرمندان را به خطر میاندازیم. حوزه مشاغل هنری را همین امروز هم خطر جدی تهدید میکند و بسیاری از مشاغل هنری توسط آدمهای خبره و متخصص اداره نمیشود. بسیاری از متخصصین خارج از حوزه تولید هنری قرار گرفتهاند و وزارت فرهنگ هم چون در حوزه چشم انداز دچار مشکل است در توهم بیان عملکرد به سر میبرد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است