میرطاهر مظلومی:
عادلانهترین اتفاق همین مرگ است
استاد ناصرخان طهماسب چقدر دوستتان داشتم.
دوبلورها نیز این بار داغی بردلشان ماند آن هم از کسی که چندین دهه در نقشهای متعدد درخشید. این که میگویند «از دل برود هر آن که از دیده برفت» صحیح، اما آنکه خودش نیست و صدایش ماندگار است، چه؟ ناصر طهماسب گوینده و دوبلور پیشکسوت جمعه یکم دی ماه ۱۴۰۲ در سکوت خبری دارفانی را در ۸۴ سالگی وداع گفت و پس از مراسم تشییع خبر درگذشت او اعلام شد و همه را در بهت از دست دادن خویش قرار داد. در کارنامه درخشان هنری ناصر طهماسب، دوبله آثار ماندگاری مانند «دیوانه از قفس پرید»، «پاپیون»، «بر باد رفته»، «محمد رسول الله»، «سوتهدلان»، «در برابر باد»، «ارتش سری»، «داییجان ناپلئون»، «یوگی و دوستان»، «هزاردستان» و دهها فیلم و سریال دیگر از سینما و تلویزیون و ایران و جهان به چشم میخورد. به همین منظور با تعدادی از هنرمندان برای گرامیداشت یاد و خاطر او به گفتوگو نشستیم. در ادامه با ما همراه باشید.
باز مرگ خواب دیگری را رقم زد…! شاید خود مرگ هم به احترام این مرد بزرگ، سکوت کرده بود و به همین خاطر ناصر طهماسب در سکوت بیجان شد؛ این بی جان شدن ناصر طهماسب هرگز محسوس نیست و نخواهد بود چرا که آثار او مانند «هزار دستان»، «دیوانه از قفس پرید»، «محد رسولالله» و … تا مدتها و بارها تکثیر خواهد شد. نبود استاد ناصرخان یک ورشکستگی تمام عیار است. او هنرمند شوریدهای بود. صدای ناصرخان خیال انگیز بود. البته جنس صدای او فرق داشت، صدای او از جنس لطافت و زیبایی بود. او بسیار با معلومات، سخنور و چیره دست بود. حتی صدایش و حتی شخصیتش هم کاریزماتیک بود. صدایش بیشک در حافظه نوستالژیک جاودان میماند. او آنقدر خاص بود که هیچکدام از شخصیتهایی که او به جایشان سخن گفته است، شبیه خودش نبودند و این حیرت انگیز است! ناصر خان عمق زمانهاش را میشناخت! درواقع تاریخ دوبلاژ فقط یک ناصر طهماسب دارد. در رمانی خواندم:« آدمها میمیرند اما گذشته و زمانی که مصرف کردهاند، میماند.»، چه جالب آدمها میمیرند اما گذشته و زمانی که مصرف کردهاند، میماند… . ناصر طهماسب از هنرمندان تاثیرگذار و نامدار دوبلاژ ایران بود که همیشه یک آرمان اصیل داشت. همه ما مردن را درک خواهیم کرد اصلا به نظر من عادلانهترین اتفاق همین مرگ است. زنده بودن همیشه در یاد مردهها میماند چون تمام رفتگان تجربه زنده بودن را داشتهاند. استاد طهماسب هم انزوا را میستود و هم معاشرت را خوش میدانست. هرگز از خاطرم نمیرود که در سریال «کلانتر» چه خاطرات دلنشینی داشتیم. او همیشه آماده سر کار میآمد و اگر پنج صفحه هم دیالوگ داشت حتی واوهای آن صفحات را حفظ بود و چه کاراکتر درخشانی را در آن اثر آفرید. یکبار صحبت از مرگ و زندگی بود که استاد طهماسب دیالوگی از والت ویتمن شاعر آمریکایی برایم گفت: « زندگی پارهای از مرگ است که از آن به جا مانده… .» گویی از روز درگذشت او، دوبلاژ پر از بغض، پر از اندوه، پر از کلمه و پر از نوشتن است. دوبلاژ از دو روز پیش روزهای هولی را سپری نمیکند؛ استاد ناصرخان طهماسب چقدر دوستتان داشتم.
پگاه زارعی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است