روزنامه صبا

روزنامه صبا

منوچهر اکبرلو:

اکران، دغدغه کسی نیست


تا سینما در ایران به یک صنعت واقعی تبدیل نشده اوضاع اکران همین خواهد بود.

سال‌هاست درباره شیوه اکران و نظام‌نامه اکران بحث‌های مختلفی در جریان است و برخی از عدالت و برخی از بی عدالتی در اکران که اصطلاحا منجر به فیلم‌سوزی می‌شود سخن می‌گویند.

در راستای اجرای مفاد ماده ۳ آیین نامه ساماندهی و نظارت بر نمایش سالن‌های سینما مصوب اسفند ۱۳۹۹ هیات وزیران مبنی بر الزام سازمان امور سینمایی به تهیه دستورالعمل نحوه نظارت بر نمایش در سالن‌های نمایش فیلم و نیز انجام ماموریت تنظیم‌گری، زمان بندی و عدالت در نمایش آثار سینمایی دارای پروانه نمایش، نظامنامه اکران سینمای ایران توسط شورای راهبردی اکران تنظیم و با تصویب رییس سازمان سینمایی ابلاغ می‌شود.

نظام‌نامه اکران در ۲۶ ماده، امور مربوط به اکران را مشخص کرده و سیاست‌های مربوط به این حوزه را به شکلی صریح و شفاف اعلام کرده است. بنابراین با مراجعه و مطالعه این نظام‌نامه متوجه می‌شویم که قوانین به صراحت پیش‌بینی و اعلام شده است. قوانینی که می‌تواند پاسخگوی سوتفاهم‌ها و تعابیر و تفاسیر افراد ذی‌نفع در اکران و راهگشای مدیریت درست در چرخ اکران شود. اما این که همچنان با برخی اعتراض‌ها در خصوص اکران به خصوص در چند هفته اخیر مواجه شده‌ایم ما را بر آن داشت تا در چالش این هفته روزنامه صبا به این موضوع توجه ویژه کنیم و تصمیم گرفتیم به سراغ منتقدان و کارشناسان فعال رسانه برویم که در چرخه اکران ذی‌نفع نیستند تا از نگاه آنان به بررسی این موضوع بپردازیم.

 

روزنامه صبا همواره آمادگی انعکاس نظرات اهالی فرهنگ و هنر، مدیران و کارشناسان فعال در این عرصه را دارد.

 

  • چند سال پیش برای پژوهشی، فیلم‌های اکران نشده سینمای ایران را شمارش می‌کردم. چیزی حدود۳۰۰ فیلم. اکنون قطعا بیشتر شده. بعضی از این فیلم‌ها مجوز اکران را دریافت نکرد‌ه‌اند(توقیف شده‌اند) یا به دلیل ممیزی‌های زیاد بنا بر تصمیم کارگردان یا تهیه‌کننده به نمایش در نیامده‌اند یا درگیر اختلافات حقوقی سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده و نهاد حامی بوده‌اند و برخی دیگر هم به دلیل مشکلات فنی اکران عمومی نشده‌اند. هرچه هست به اندازه تمام تولیدات کشورهای منطقه، فیلم اکران نشده داریم.
  • اغلب فیلم‌های توقیفی در جریان تغییر مدیران توقیف شده‌اند، به این ترتیب که مجوز ساخت یک فیلم در دوره مدیر قبلی صادر شده و مدیر بعدی آن را مناسب اکران عمومی نیافته است. تعدادی از فیلم‌ها نیز تولیداتی تجربی بودند که گاه با بودجه نهادهای دولتی ساخته شدند و دغدغه اکران آن‌ها چندان برای سازندگان‌شان مطرح نبوده است. اما چرا؟ چرا برای تولیدکنندگان، اکران مهم نیست؟ این برمی‌گردد به نگاه سازندگان و حامیان ساخت فیلم در ایران، به مقوله سینما.
  • در آمریکا، کره جنوبی، هند یا ترکیه، فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی بخشی از «تجارت سرگرمی» به حساب می‌آیند. این در حالی است که در کشورهایی چون ایران، این محصولات جزئی از «صنایع فرهنگی» هستند. هر دو دسته بندی، این معنا را می‌رساند که فیلم آمیزه‌ای از هنر و صنعت است. اما وقتی کسب و کارتان مربوط به هنر باشد، با بلاتکلیفی مواجه می‌شوید. شاید بشود میزان تقاضای بازار را نسبتاً دقیق پیش‌بینی نمود، اما مشکل را می‌توان در میزان تقاضا برای یک محصول خاص هنری برآورد کرد. مثلاً می‌توانیم میزان تماشاگران بالقوه یک فیلم را تخمین بزنیم، اما پیش بینی موفقیت یا شکست آن فیلم بسیار دشوار است. در فراگرد فیلمسازی میزان بالای خطرپذیری به معنای شکست فاحش است. برای همین است که در فیلمسازی، بسیاری از ایده‌ها هرگز به مرحله ساخت نمی‌رسند. معدودی از آن ها هم که تولید می‌شوند، بسیاری زیان به بار می‌آورند.
  • فیلم سینمایی، فرآورده‌ای است که مصرف کنندگان ناچارند پیش از دیدن آن، بهایش را بپردازند. دیدن فیلم برای آگاه شدن از محتوای آن و سپس بازگشتن به سالن سینما و دوباره دیدن فیلم راه حل مناسبی محسوب نمی‌شود، زیرا لذت تماشای فیلم در بار دوم بسیار کاهش می‌یابد. به بیان دیگر، عمل جست و جو و مشاهده، که در میان سایر کالاها برای انتخاب مشتری ضروری است، در مورد فیلم مصداق ندارد. این مسئله در صنعت فیلمسازی مشکل آفرین است، چرا که در صورتی که نتوان کیفیت محصول را به اطلاع عموم رساند، ممکن است تولیدکنندگان را به تولید محصولات «بنجل» تشویق کند و مصرف کنندگان را از صرف هزینه برای آن کالا منصرف سازد. زیرا آن ها از میزان و کیفیت این نوع محصولات باخبر نشده اند. سینمای ایران جرات این ریسک را ندارد. بنابراین یا فقط به تکرار موفقیت‌های قبلی می‌پردازد، یا اساسا به اکران فکر نمی‌کند!
  • بسیاری از تهیه کنندگان نه به خاطر کسب سود بلکه به خاطر دستمزد، فیلم تهیه می‌کنند. اجرت آنان (که گاهی بسیار سخاوتمندانه است) از هزینه دستمزد تهیه‌کننده که در بودجه تولید فیلم پیش بینی می‌شود، تامین می‌‌گردد. حتی در صورتی که پروژه فیلم هیچ چیزی برای سرمایه گذاران نداشته باشد، تهیه کننده دستمزدش را می‌گیرد. در تمام دنیا نیز چنین است. در تمام کشورهای دارای صنعت فعال و پویای دنیا نیز چنین است. اما آنها تابع اقتضائات بازار هستند. قوانین و مقررات مالی، که تقاضای بازار آن را تحمیل می‌کند، سازندگان فیلم در هالیوود را ناچار می‌سازد که فیلم‌های خود را متناسب با ذائقه سینماروها بسازند. اما در ایران اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌ها تابع پسند مدیران و حامیان مالی است. پسند آنها که تامین شد کار تمام است. بودجه هم که از کانال‌های مختلف دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی پرداخت می‌شود. دیگر نه فروش مهم است و نه پسند مخاطب.
  • تهیه کننده می‌کوشد با پول جیب خودش فیلم نسازد. بنابراین به جای اصل ساده ولی بنیادین مخاطب‌شناسی، تلاش می‌کند مدیرشناسی کند. می‌کوشد دریابد در بین مدیران چه می‌گذرد، حرف از چیست و مدیران ناآشنا با سینما چه شنیده‌اند و در نتیجه چه چیزی را در حرف‌های‌شان تکرار می‌کنند. آنان طرح‌ها را متناسب با این ذائقه مدیرپسند ارائه می‌دهند.
  • نتیجه آن که کمتر کسی است که به یک اکران خوب فکر کند. در نتیجه فیلم‌ها مدتی می‌مانند و می‌روند، تا فقط رنگ پرده به خود ببینند و اکران شوند و دیگر هیچ. کسی روی فروش حساب نکرده بود که حالا بنشیند و فیدبک بگیرد و بر اساس آن برای آینده تصمیم بگیرد. (چنین است که می‌بینیم فیلمسازانی هستند که چند فیلم توقیفی یا اکران نشده یا نیمه کاره دارند، اما هنوز به دلیل حضور در دایره روابط، فیلم بعدی شان را می‌سازند!)
  • تا سینما در ایران به یک صنعت واقعی تبدیل نشده اوضاع اکران همین خواهد بود. صنعت کامل یعنی توجه به عرضه و تقاضا. یعنی ساخت فیلم برای کسانی که حاضرند برای دیدن فیلم پول بلیت بدهند. یعنی ساخت فیلم برای اکران!

 

 

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است