روزنامه صبا

روزنامه صبا

مونا صوفی:

دوست داشتم سوژه‌ای با محتوای انسانی کار کنم


می‌خواستیم سیر تحول شخصیت در هر دوی این آدم‌ها نشان بدهیم.

نقش زن خارجی بازی کردن برای مخاطب ایرانی کار دشواری است. دختری جوان مقاوم، صبور و محکم، بدل کاری عاشق پیشه، دختر نوجوانی عاصی و آسیب دیده ازحوادث جنگ، دنیای نمایش خانم آقای جرج کلونی را تشکیل می‌دهند. میترا رفیع بازیگر جوان و کاربلد تئاتر، سینما و تلویزیون که با درخشش در مجموعه‌های گیلدخت و بی همگان برای مخاطب توان بازیگری‌اش اثبات شده، توانسته در قالب نقشی چند لایه و متفاوت با ارائه یک بازی استاندارد و کنترل شده اندوه درونی زنی ایزدی تبار را نشان دهد و مهارت متین ایزدی در پرداخت متن و در ادامه کارگردانی درست مونا صوفی باعث شده تا نمایشی تاثیر گذار را در پیش روی مخاطب قرار دهند. میترا رفیع، مونا صوفی و متین ایزدی با حضور در روزنامه صبا درباره ابعاد نهان و پنهان این نمایش که آذر و دی ماه در تماشاخانه ایران شهر در حال اجرا است به گفت‌وگو نشسته‌اند.

از حضور داعش و جنایت‌هایی که در منطقه انجام داده نزدیک به یک دهه زمان می‌گذرد. خیلی از هنرمندان تئاتر مثل دکتر صادقی در همان دوران در آثارشان به این موضوع پرداختند. به چه دلیل شما با این فاصله زمانی به سراغ این موضوع رفتید؟

موقعی که تئاتر را نزد محمد مساوات وکیومرث مرادی می‌آموختم و تصمیم به کارگردانی گرفتم دوست داشتم سوژه‌ای را انتخاب کنم که حرف ارزشمند و محتوای انسانی داشته باشد. به همین دلیل شروع به تحقیق و مطالعه کردم. در این دوره به رمانی از خاطرات نادیا مراد برخوردم که این دختر ایزدی تبار در سال ۲۰۱۴ مورد حمله گروه تروریستی داعش  قرار گرفته بود و همه اعضا خانواده‌اش کشته شدند و شاهد استفاده از دختران به عنوان برده جنسی می‌شود. در این کتاب شرایط سخت و فضا و شکنجه‌هایی که در این مدت تحمل کرده بود را خیلی تکان دهنده روایت می‌کند. با خواندن این کتاب استارت شکل گیری نمایش آغاز شد. دختری که به خاطر این کتاب جایزه نوبل گرفت و البته این نوع کارها به نظرم نمایشی است و آلام این آدم‌ها با چنین حرکت‌هایی از بین نمی‌رود. در مقطعی به ساختار فرم فیزیکال فکر کردم که با کمترین میزان دیالوگ این کار را انجام بدهم اما به نتیجه دلخواهم نرسیدم.

این نوع ساختار کار دشوارتری نسبت به اجرای نمایش با کلام است؟

بله، در گپ و گفت‌هایم با سهیل دانش اشراقی ایشان ایده‌هایی را مطرح کرد و از زاویه دیدی به قضیه نگاه و برای نوشتن متن متین ایزدی را معرفی کرد. نوشتن متن از ابتدا با رویکردی جدید دوباره شروع شد و داستان را بردیم به پشت صحنه تولید فیلم هالیوودی. شخصیت اصلی داستان ما حال دختری است به نام برکات که اتفاقات زیادی برایش رخ داده است اما همه اینها را دردرون سینه‌اش حفظ می‌کند.

علی‌رغم اصرار و پافشاری جیمز تا اواخر نمایش ماجرای تجاوزهای گروهی را بازگو نمی‌کند، درست است؟

بله، نکته مهم این است چند زن قربانی مثل نادیا مراد وجود داشتند که مورد حمایت قرار گرفتند و خیلی‌های دیگر حتی نمی‌توانند اتفاقاتی که برای‌شان رخ داده را بازگو کنند و کسی هم کمک‌شان نمی‌کند.

این بحث ابراز علاقه جیمز به برکات آیا از ابتدای شروع نوشتن متن وجود داشت و یا بعدا در بازنویسی‌ها اضافه شد؟

می‌خواستیم سیر تحول شخصیت در هر دوی این آدم‌ها نشان بدهیم و تاکید کنیم که حتی آدمی مثل جیمز که دارد در هالیوود کاری سطحی می‌کند و بدل کار است دارای عواطف انسانی است و ممکن است در شرایطی قرار بگیرد که دچار تحول بشود و همین رابطه باعث شد که برکات بتواند با او از رازش بگوید.

 با توجه به گذشته دردناک برکات و ظلمی که نسبت به او بعنوان یک دختر شده نمی‌تواند وضعیت روحی مناسبی برای شروع زندگی مشترک داشته باشد…

برکات هم می‌گوید بگذارید من در حاشیه امن خودم بمانم. این اتفاقی است که از سوی جیمز رخ داده و او تمایل به ازدواج با برکات را دارد. شاید برکات هم مقداری به جیمز به واسطه عملکرد و کمکش اعتماد کرده است. جیمز حتی اشاره می‌کند که حاضر است با امل کلونی تماس بگیرد تا بتواند مقدمات اقامت برادرزاده(کاترین) را فراهم کند.

آیا آگاهانه رفتید به سمت ریتم کند و ملایم در ساختار اجرایی نمایش؟

صوفی: به نظرم نیمه ابتدایی نمایش ریتم کندی ندارد. اما فضاهایی مثل ورود کاترین که با برکات مشغول گفت‌وگو می‌شود فضا سنگین است و نمی‌شود از ریتم پرشتابی استفاده کرد.

رفیع: به نظر شما چه صحنه‌هایی ریتم کندی دارد؟

 اغلب صحنه های دو نفره نمایش و حرف زدن درباره بازار برده‌های جنسی….

رفیع: یک مخاطب ایرانی که ترکیب کلمات بازار برده جنسی را برای بار اول می شنود چگونه می توانیم با ریتمی تند این روایت را به او منتقل کنیم؟

مخاطبی که تئاتر بین است باید در اغلب زمینه های اجتماعی پس زمینه داشته باشد… رفیع: همیشه اینگونه نیست، برخی در یک زمینه به خصوص پس زمینه ندارند و باید به فکرشان بود و در ابتدای امر اطلاعات پایه را که ابزار روایت قصه هستند در ذهن مخاطب کاشت.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است