محمد جلیلوند:
تمامی جوایز فستیوالهای مهم در چهار دهه سهم ایران شد
حضور در جشنوارههای خارجی یکی از الویتهای سینمای ایران از دهه ۶۰ تا به امروز بوده است.
سینما جدا از اینکه یک ابزار هنری برای انتقال پیام و سرگرمی است، همواره نقشی بسیار کلیدی در شناساندن فرهنگ یک ملت و جلای ذهن و روح مخاطبان دارد. سینمای ایران دههها است که توانسته در جشنوارههای بینالمللی به جایگاه درخشانی دست پیدا کند و در همین راستا بسیاری از آثار سینمای ایران اعم از سینمایی، کوتاه، مستند و انیمیشن در رویدادهای بینالمللی موفقیتهای بسیاری کسب کرده است. همچنین در این سالها بسیاری از سینماگران ایرانی نیز به عنوان داور در جشنوارههای بینالمللی حضور داشته و همین مساله سبب شده است تا آثار و چهره سینمای ایران پیش از قبل در سطح جهانی شناخته شود. حال اینکه در یک دهه اخیر این روند درخشش آثار سینمای ایران در عرصه بینالمللی همچنان ادامه دارد یا نه؛ در چالش این هفته روزنامه صبا به این پرسش مهم از سینماگران و منتقدان پرداختهایم.
حضور در جشنوارههای خارجی یکی از الویتهای سینمای ایران از دهه ۶۰ تا به امروز بوده است. یعنی نزدیک به چهار دهه فیلمهای زیادی در فستیوالهای بینالمللی شرکت کردند و تقریبا تمامی جوایز مهم را به خود اختصاص دادند؛ در فستیوالهای معتبر و درجه الف مثل کن، ونیز، اسکار و لوکارنو تقریبا جایزهای نمانده که سینمای ایران نگرفته باشد و بیشتر دلیلش هم به نوع نگرش فیلمسازی در سینمای ایران باز میگردد. همچنین قصهها، سوژهها و نوع پرداخت ما متفاوت بودهاست. چیزی که سینمای دنیا کمتر داشته است، در ایران فیلمسازی به نوعی است که شبیه آن را کمتر در کشورهای دیگر می بینیم و به همین خاطر فستیوالهای مختلف به سینمای ایران رو میآورند. اما در دهه گذشته این روند کندتر شده است و فیلمها دیگر آن موفقیت قدیم را ندارند و مهم ترین دلیل آن میتواند تکراری شدن سوژهها و فرم ساختاری فیلمهایی باشد که برای جشنوارهها فرستاده میشود. یعنی آثار دیگر آن تازگی را به ندرت دارند و داورها هم توجهی را که سالهای پیش به این فیلمها نشان میدادند در این یک دهه نشان ندادند. به همین خاطر اگر موفقیتی هم در این ده سال در جشنوارههای جهانی رقم خورده کمتر از سالهای قبل بوده است. اگر شخصی مثل اصغر فرهادی را از جمع فیلمسازان کنار بگذاریم میبنیم بقیه فیلمسازان ایرانی سهم کمی را از سبد جشنوارهها به خود اختصاص دادند و جایزه کمی بردند. فرهادی هم یک نمونه کاملا متمایز است چرا که خیلی ارتباط مستقیمی با بدنه سینمای ایران ندارد و بیشتر تلاش شخصی این فیلمساز بوده که سبب جهانی شدنش شده است. به نظر میرسد اگر سینمای ایران بخواهد در جشنوارههای جهانی موفق شود و اکرانهای هرچند محدود در کشورهای مختلف داشته باشد و به لحاظ اقتصادی به بنیه سینمای ایران کمک کند، باید به سمت و سوی تازهتری برود.
حتی اگر سوژهها به نوعی تکراری هم باشند باید در پرداخت جبران کنند و اگر هم این مسیر ادامه پیدا کند به نظر میرسد سینمای ایران در جشنوارههای جهانی دیگر موفقیتی را که سالیان پیش بدست می آوردند، به دست نخواهند آورد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است