آذین نظری:
انرژی این نقش از دل مادرانگیاش میجوشد
دوست دارم همه را به دیدن این نمایش دعوت کنم.
نمایش کشتی نوح این روزها در سالن نوفل لوشاتو با مخاطبان تئاتر دیدار میکند. امیرعلی تقیزاده کارگردان جوانی است که با یک گروه جوان و پر انرژی نمایشی از دغدغه، امیدها و ناکامیهای انسانی را با چاشنی طنز و کمدی به روی صحنه آورده است. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را میخوانید.
در طول نمایش انرژی بسیار زیادی صرف میکنید و و بار انرژی نمایش را بر عهده دارید. در چنین شرایطی منبع انرژی برای بازی چگونه تامین میشود؟
ساختن کاراکتر و انرژی که از آن سخن میگویید بستگی زیادی به بیس کار دارد. یعنی هم به متن هم به شرایطی که در آن قرار میگیرید و هم به بازیگرانی که در کنارتان ایفای نقش میکنند. مهمترین نکته در مورد این کاراکتر برایم این است که حالت مادرانه بسیار زیادی دارد هرچند که ما او را به عنوان خواهر بزرگتر کاراکترهای دیگر میبینیم اما او حالتی مادرانه نسبت به کاراکترهای دیگر دارد. حتی نسبت به معشوق خود مدام مانند یک مادر رفتار میکند و در فکر اوست. خب مادران منبع انرژی بزرگی هستند و زمانی که ما کلمه مادر را میشنویم میدانیم که شخصی است وفادار است، به همه انرژی میدهد، فداکاری میکند و در لحظه به لحظه زندگی همیشه حواسش به همه اعضای خانوادهاش است. من تلاش کردم تا این مادر بودن را در خودم تقویت کنم و در بک گراند ذهنم مدام به این مسئله مادر بودن فکر کنم و این انرژی به این شکل به وجود بیاورم.
بازیگران برای نقشپردازی چنین کاراکترهایی چه روشهایی دارند؟
من به این سوال میتوانم یک جواب شخصی بدهم چرا که فکر میکنم هر بازیگری روشی خاص خود را دارد. اگر روند شخصیتپردازی را یک نوار خطی در نظر بگیریم من ابتدا، وسط و پایان آن را برای خود درست مانند ضربان قلب درجهبندی و نقطه گذاری میکنم. البته در این میان نقش نویسنده هم بسیار پررنگ است و با آقای احدینیا در مورد کلیت کاراکترها و اینکه کجا قرار است اوج ناراحتی، خوشحالی و عصبانتیش باشد صحبت میکردیم. زمانی که اینها را برای خودم مشخص میکنم میتوانم باقی فضای کارم را بالانس کنم و همین باعث میشود که بتوانم بالا و پایینهای کاراکتر را دقیقتر در بیاورم.
به خاطر طراحی دکور فضای حرکت بازیگران بسیار محدود است. در نتیجه بازی با آکسسوارها محدودیت خاصی دارد برای اینکه به تکرار نیافتید چه تمهیدی در نظر گرفتید؟
این بخش از بازیهای من بسیار در لحظه بوده، یعنی ممکن است روزی آن نخ سوزنی که با آن بازی میکنم نباشد و من چیز دیگری را جایگزین آن کنم. روز اولی که با دکور مواجه شدم با خود فکر کردم که چقدر کوچک و تنگ است ولی وقتی وارد اجراها شدیم متوجه شدم که این فشاری که در شرایط وجود دارد و هیچ یک از کاراکترها از زندگیشان به طور کامل خوشحال یا ناراحت نیستند و فشاری که مدام بر آنها بیشتر میشود در این فضا و محدودیت به شکل درستی به مخاطب منتقل میشود و دچار سختی در این زمینه نشدم.
به نوعی شما در این زمینه بداهه پردازی میکنید؟
بله صد در صد! مخصوصاً وقتی صمیمیت بیشتر میشود و در دل ماجرای اجرا قرار میگیرید و تمرکزتان بیشتر بر لحظه به لحظهی پارتنرها، بازی خودتان و حتی تمام وسایل بی جانی است که روی صحنه هستند، راحتتر میتوانید با همه آنها ارتباط برقرار کنید.
سخن پایانی
دوست دارم همه را به دیدن این نمایش دعوت کنم. ما تئاتر به روی صحنه میبریم و تئاتر برای همه است. باید بیشتر هوای همدیگر را داشته باشیم به تئاتر بیاییم و یکدیگر را حمایت کنیم.
فائزه زارع زاده فرد
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است