پویا جلالی:
قانون و الگوریتم نسل قبل برای نسل جدید قابل پذیرش نیست
آرزو میکنم که تئاتر در جامعه ما بتواند پیشرفت کند و به آن بها داده شود.
رضا ساغری در اولین تجربه صحنهای حرفهای خود به سراغ متنی از جان میلینگتون سینگ رفته و با گروه جوانش در سالن نوفل لوشاتو این روزها فضایی کلاسیک و ایرلندی را به نمایش میگذارد. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را میخوانید.
تئاتر را از کجا آغاز کردید و جذابیت این نقش برای شما چه بود؟
از سال ۹۷ تئاتر به را به صورت جدی و از بخش خیابانی جشنواره فجر آغاز کردم. دانشجوی انصرافی رشته بازیگری هستم و از یک جایی به بعد فهمیدم که دانشگاه واقعا به درد من نمیخورد و رهایش کردم و به کار عملی پرداختم چون فکر میکنم که با تجربه و کار عملی میتوانم پیشرفت کنم و مباحث تئوری را هم با مطالعه و کتاب خواندن جلو ببرم. در این اثر اولین چیزی که مرا بخود جلب کرد متن بود. متنی که در جامعه امروز ما بسیار مورد نیاز است. ما در این کار پدر کشی را داریم و پدر کشی اصلی است که این را به ما نشان میدهد که نسل جدید همیشه میخواهد نسل قبل را از بین ببرد و آن قانون و الگوریتمی که نسل قبل داشته برای نسل جدید هیچ وقت نمیتواند قابل پذیرش باشد. ما در طول تاریخ پسرانی که با پدرانشان مخالفت کردهاند را دیدهایم. حتی در قانون هم این موضوع وجود دارد که هر ۲۰ سال یکبار باید در قانون بازنگری انجام شود تا نسل جدید بتواند آن را درک کند. این نقطه عطف برایم بسیار مهم بود که این اتفاق در این متن رخ میداد. همینطور جامعه مورد بحث نمایش نشان میدهد که جامعه خودش از کسی قهرمان میسازد و خودش هم میتواند آن قهرمان را از بین ببرد و کنترل این قهرمان سازی همواره دست مردم است و خدا نکند اگر آن جامعه آگاهی لازم را نداشته باشد. همه اینها سبب شد که من این نقش را بپذیرم که در واقع نقش یک قهرمان پوشالیست.
چرا برای ایفای این نقش به صداسازی روی آوردید؟
اگر بخوام بیشتر از نقش صحبت کنم باید بگویم که نقش فیزیک بسیار سختی دارد. یک شخصیت ایرلندی که مدام بر روی صحنه دچار غافلگیریهایی میشود، که مهمترینش عشق است. به نظرم خود عشق این خاصیت را دارد که انسان حال و هوای مختلفی را در آن تجربه کند. جدای از این وقتی یک عاشق قهرمان هم میشود با چالشهای احساسی بیشتری روبرو میشود. از آنجایی که این نقش از کاراکتر من بسیار دور بود مجبور شدم هم در فیزیک و هم در صدایم تغییراتی به وجود بیاورم چون به نظرم صدای خودم اصلاً به درد این نقش نمیخورد و مجبور شدم که صداسازی کنم تا کلاً یک کاراکتر جدید به وجود بیاید.
چالش برانگیزترین قسمت نمایش برای شما کدام قسمت است؟
چالش برانگیزترین بخش این نمایش یک دیالوگ است که من عاشق آن هستم و در کل نمایش انگار با این دیالوگ به من یک خسته نباشید گفته میشود. جایی که میگویم شما امروز به دروغ از من یک قهرمان ساختید، حال که فکر میکنم بدتر از تنهایی در این دنیا سر و کله زدن با یک مشت احمق است. من هر شب مشتاق گفتن این دیالوگ هستم.
سخن پایانی
آرزو میکنم که تئاتر در جامعه ما بتواند پیشرفت کند و به آن بها داده شود و ما بتوانیم روز به روز مردم را بیشتر به سمت تئاتر بکشانیم. بسیاری از افراد در جامعه ما حتی نمیدانند تئاتر چیست و چه کاری به روی صحنه تئاتر انجام میشود و یا اینکه تئاتر فضایی دارد. این آرزوی من است که امیدوارم در جامعه و سرزمین ما یک روزی به حقیقت بپیوندد چرا که تئاتر در جامعه بسیار مهم است و آگاهی جامعه را نشان میدهد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است