سرمقاله سید محمد سلیمانی:
جوانگرایی در سینمای ایران و دغدغه با تجربهها
جشنواره از زمانی که بخش فیلم اولیها را به برنامهها و بخشهایش افزوده ،توانسته به یکی از وظایف ذاتی اش که معرفی استعدادهای جوان است ،عمل کند که البته جای خوشحالی و امیدواری هم دارد .
جوانگرایی در سینمای ایران موجی است که از مدتها پیش به راه افتاده و ثمره چند سال اخیرش هم معرفی استعدادهایی بوده که برخی از آنها یک فیلمه باقیماندهاند و برخی دیگر توانستهاند خودشان و تواناییهایشان را اثبات کنند و به فیلمسازی ادامه دهند. نکته مهم و مورد بحث اینکه حاصل تلاش فیلمسازان جوان و تازه وارد به طور معمول اولین بار در جشنواره بینالمللی فیلم فجر روی پرده رفته و مورد قضاوت قرار گرفته است. یعنی جشنواره از زمانی که بخش فیلم اولیها را به برنامهها و بخشهایش افزوده ،توانسته به یکی از وظایف ذاتی اش که معرفی استعدادهای جوان است ،عمل کند که البته جای خوشحالی و امیدواری هم دارد .اما به نظر میرسد اتاق فکری که توجه به نسل جوان را سرلوحه همه امور خود قرار داده است با ید در کنار تلاش برای افزایش آمار تولید فیلم توسط فیلم اولیها و کشف استعدادهای تازه در شهرستانها، مراقب افزایش نگران کننده آمار تولید فیلمهای اولی باشد که یگانه فیلم سازندگان جوانشان باقی میمانند و صرفاً به عنوان تجربه فیلمسازی در سینمای حرفهای در کارنامه فیلمساز و سینمای ایران جای می گیرند. نمونهها متعدد است و میشود در مجالی فراختر به همه آن ها پرداخت .اهمیتی که جشنواره فیلم فجر برای فیلم اولیها قائل است یکی از نقاط قوت آن است ولی در کنار دلخوش بودن به افزایش تعداد کارگردانهای جوان که در جشنواره فیلم فجر تجربه اولشان را به نمایش میگذارند ، شاید بهتر باشد برگزارکنندگان جشنواره به عنوان بخشی از بدنه فعال و تصمیم گیرنده سینمای ایران مجالی را هم برای بررسی معضل توقف فیلمسازی بسیاری از چهرههای جوان سینمای ایران پس از کارگردانی اولین فیلمشان در نظر بگیرند و به نوعی معلوم شود فیلم سازانی که فیلم اولشان را در جشنواره به نمایش گذاشتهاند در سالهای بعد چه سرنوشتی پیدا کردهاند و اصلاً فیلمهایشان رنگ پرده را دیدهاند؟ اگر پاسخ این سوال منفی باشد باید بررسی کرد و دید چرا هنوز برخی از آثار فیلمسازان جوانی که فیلم اولشان ابتدا در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده همچنان منتظر اکران عمومی آثارشان هستند .اگر نتوان پاسخی برای این سوال یا سوالاتی از این دست پیدا کرد، می توان این طور نتیجه گرفت که ظاهرا افزایش تولید فیلم های اول به نوعی حرکت در مسیر ارائه آمارهایی است که میتواند صرفاً نشان دهنده تلاش برای استعدادیابی باشد .بدون آنکه برای آینده استعدادهای کشف شده در سینمای ایران فکری کرده باشیم ؛سینمایی که ظرفیت نمایش فیلم سالانه اش بسیار محدود است و به رغم تلاش برای بالا بردن ظرفیتهای نمایش فیلم در سینماهای ایران هنوز به جایی نرسیدهایم که بتوانیم ادعا کنیم به طور متوسط توان ایجاد مجال برای تداوم فعالیت دهها کارگردان جدید الورود را داریم. پیشنهاد میکنم در کنار سر و سامان دادن به اوضاع ورود فیلمسازان جوان به عرصه سینمای حرفهای با یک بررسی میدانی ، آماری هم از فیلم سازانی که طی سه دهه اخیر به جرگه سینماگران حرفهای پیوستند ومدتهاست فیلم جدیدی از آن ها روی پرده نرفته تهیه کنیم.فیلم سازانی که در مقاطع آثار مهمی را به کارنامه سینمای ایران افزودهاند و حالا به جای آنکه حداقل امکان کارگردانی یک فیلم در سال را داشته باشند به سریال سازی برای تلویزیون یا پلتفرم ها روی آوردهاند .یا اصلا دیگر امکانی برای ادامه فعالیت ندارند.سینمای ایران به ویژه در دهه اخیر تعداد قابل توجهی از سرمایههایش را از دست داده است .بهروز افخمی و مسعود جعفری جوزانی و تا اندازهای هم بهروز شعیبی تنها فیلمسازان فعال نسلهای قدیمیتر سینمای ایران هستند که فیلمی در جشنواره امسال دارند و این نشان میدهد که در ایجاد توازن بین داشته هایمان چندان موفق نبودهایم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است