علی شیرمحمدی:
افخمی متخصص معرفی بازیگر درخشان به سینما است
هر کسی که ابراز نادیده گرفتن جشنواره را میکند، یا به خودش دروغ میگوید یا به دیگران. همه دوست دارند که کارشان داوری شود.
از اخبار و صحبتهای حول و حوش فیلمهای حاضر در جشنواره، استنباط میشود که میتوان در اثر جدید بهروز افخمی، «صبح اعدام» طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی را تماشا کرد.
فیلم سینمایی «صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی از زندگی طیب حاجرضایی و اسماعیل رضایی است که هر دو در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدهاند و داستان آن در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود.
عوامل این فیلم که محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، از این قرار است: نویسنده و کارگردان: بهروز افخمی، تهیهکننده: علی شیرمحمدی، مدیر هنری: محمدرضا شجاعی، مدیر برنامهریز و دستیار یک کارگردان: اکبر نصیری جوزانی، مدیرتولید: سعید رضاییان، مدیر فیلمبرداری: حسنعلی اسدی، طراح صحنه و لباس: علی شیرمحمدی، مدیر تدارکات: سعید اردستانی، طراح گریم: محسن دارسنج، مدیر صدابرداری: امیرحسین گل محمدی، عکاس: کورش جوان، مدیر روابط عمومی: زهرا دمزآبادی.
گفتگوی خبرنگار صبا با تهیهکننده «صبح اعدام» را در ادامه میخوانید:
چه چیزی شما را مصمم به انتخاب «صبح اعدام» برای اولین تجربه تهیهکنندگی در سینما کرد؟
یکی از دلایل اصلی این انتخاب تجربههای خوب و درخشان قبلی من با بهروز افخمی بود. چه زمانی که در مقام مجریطرح مثل «آذرشهدختپرویز و دیگران» چه زمانهایی که در مقام طراحصحنه و لباس در بسیاری از ساختههای دیگر او همراهش بودم. در واقع تجربههایی که در طی سالها همکاری با هم داشتیم و تفاهمی که در تمام آنها، بینمان وجود داشت من را مصمم به این انتخاب کرد. دلیل اصلی دیگری که مهر تایید این تصمیم شد مضمون فیلمنامه او بود. همانطور که میدانید «صبح اعدام» برگرفته از زندگی یکی از قهرمانان این آب و خاک است. قهرمان موضوع بسیار پراهمیتی در سینما است و به گمان من رکن اصلی و اساسی یک فیلم سینمایی، قهرمان آن است. در کل به دلیل تجربههای همکاری با خود افخمی و قهرمان داستانش، دوست داشتم در ساخت این اثر هم کنار بهروز افخمی باشم و در مقام تهیهکننده، با او کار را پیش ببرم.
در بین بازیگران توانمند «صبح اعدام» چهره شاخصی دیده نمیشود، آیا این عدم حضور بازیگر چهره، دلیل خاصی داشت؟
نه نگاه من به این شکل است، نه نگاه بهروز افخمی و اصلا قائل نیستیم به این ماجرا. فیلم خوب و بازیگر خوب، خودش جامعه هدف و مخاطبش را پیدا میکند و میفروشد. و این در تجربیاتی که با هم داشتیم ثابت شده است. تجربهای مثل «سنپطرزبورگ» که نشان داد حتی یک فیلم طنز هم میتواند بدون حضور هیچ چهره شاخصی مورد وثوق مخاطبش قرار گیرد و اثر درخشان و ماندگاری در تاریخ سینمای کمدی شود. آن که سینمای کمدی است در مورد ژانرهای دیگر که فبهاالمراد، قطعا میتوان با بازیگران باتجربهای که چهره نیستند کار کرد. اصلا دلیل اثبات این ادعا، آثار خود بهروز افخمی است. از «عروس» که قدیمیترین اثر اوست تا «شوکران»، «سنپطرزبورگ» و …. در واقع بازیگران فیلمهای او بعد از حضور در آن آثار، تبدیل به چهره یا به اصطلاح سلبریتی شدهاند. هر دو قائلیم به اینکه میشود بازیگر ساخت. میشود با بازیگرهای خوب، درجهیک، با تجربه و با استعداد کار کرد تا تبدیل به آتیه سینمای کشور شوند.
کاملا درست میفرمائید؛ با این وجود در اولین تجربهها ناخوداگاه حساسیتهای زیادی وجود دارد، چه در گزینش عوامل چه مسائل دیگر تولید. این حساسیتهای اولین تجربه، در دوران پیشتولید هرازگاهی شما را در انتخابهایتان دچار تردید نمیکرد؟
نه به دلیل تجربه همکاریهای گذشته با بهروز افخمی، هیچگونه تردید و حساسیتی برایم وجود نداشت.
چه بازخوردی را برای « صبح اعدام » در جشنواره و بعد ازآن، پیشبینی میکنید؟
«صبح اعدام» فیلمی است مثل بقیه فیلمهای حاضر در جشنواره. امیدوارم که مردم آن را ببینند و خوششان بیاید. من کل سینما را یک خانواده میدانم و همیشه از این منظر به جشنواره نگاه کردهام که یک جشنی است برای این خانواده. همانطور که بهترین حالت ممکن برای تمام خانوادهها عید است و به موجب آن دور هم جمع میشوند، از حال هم باخبر میشوند، کنار همدیگر میوه و شیرینی میخورند و شادند. جشنواره فیلم فجر و بقیه جشنوارههای هنری هم از نگاه من همین است، که به موجب آن خانوادههای هنری کنار یکدیگر جمع میشوند، تجدید دیدار میکنند، کارهای همدیگر را میبینند و در موردشان صحبت میکنند و نظر میدهند و از همه مهمتر کارسازی صورت میگیرد این کارسازی مقوله بسیار مهمی است که من همیشه به آن توجه داشتهام. به همین دلیل در دورانی که دبیر انجمن صنفی شرکتها و موسسات فیلمسازی ایران بودم، یک پیشنهادی برای اکران فیلمهای همکاران داشتم و بحثم هم این بود که وقتی ما تهیهکنندهها کنار هم جمع میشویم، دوستانمان، خانوادههایمان، نویسندهها و بازیگرها را دعوت میکنیم که اثر یکی از همکارانمان را ببینیم؛ هم برای آن همکارمان لذتبخش است، هم برای خودمان. کنار هم جمع میشویم، همدیگر را میبینیم، یک چای و قهوه و شیرینی با هم میخوریم و مهمترین حسن ماجرا این است که به موجب این دیدار، کارسازی صورت میگیرد. خاطرم هست که بعد از آن جریان دوستان زیادی تماس گرفتند و اظهار خوشحالی کردند که بعد از مدتها بیکاری، با آمدن به آن اکران، فلان تهیهکننده آنها را دیده و پیشنهاد همکاری در سریال یا فیلم سینمایی داده است. شکل جشنگونه این اتفاق از این زاویه خیلی خیلی کاربردی است. بعد از جشنواره هم امیدوارم مردم فیلم را ببینند و دوست داشته باشند. ما آنچه که در توانمون بود را در طبق اخلاص گذاشتیم، تمام تلاشمان را کردیم تا فیلمی خوب و درخور بسازیم. امیدوارم که مردم «صبح اعدام» را ببینند و خوششان بیاید.
در دوران ساخت «صبح اعدام» با چالشهای خاصی مواجه نبودید؟
نه چالش خاصی نبود، چون خودم کلا آدم کارهای سخت هستم، کار سخت را دوست دارم و از انجام کاری که ممکن است از عهده خیلی از آدمها برنیاید، لذت میبرم و من را به چالش میکشد. در واقع سالهاست که دارم با خودم مسابقه میدهم و این مسابقه دادن با خودم، برایم خیلی لذتبخش است. در خود گروه نیز هرگز با هیچگونه چالشی روبرو نشدیم. همه عوامل حرفهای و هر کدام در حیطه کاری خودشان درخشاناند، بازیگران هم همینطور. کنار همدیگر یک پروژه خیلی خیلی عالی و درخشانی را تجربه کردیم که همهگی از نتیجهاش راضی هستیم، امیدوارم که مردم هم ببینند و راضی باشند.
از نگاه شما، پدیده «صبح اعدام» کیست؟
به نظرم ارسطو خوشرزم یکی از درخشانترین اتفاقات نه تنها «صبح اعدام» بلکه پدیده این جشنواره خواهد بود. در واقع یکی از درخشانترین بازیهایی که دیدهام، بازیایست که ارسطو ارائه داد و کاملا به این موضوع قائلم که بهروز افخمی جدا از اینکه فیلمساز بزرگی است، در گرفتن بازی بینظیر است و کارنامهاش نشان داده که در ارائه یک بازیگر پر آتیه و درخشان به سینما، حقیقتا متخصص است.
حضور در جشنواره فیلم فجر چقدر برایتان اهمیت دارد؟
هر کسی که ابراز نادیده گرفتن جشنواره را میکند، یا به خودش دروغ میگوید یا به دیگران. همه دوست دارند که کارشان داوری شود. همه دوست دارند که کارشان دیده شود، مخصوصا همکاران، دوستان و داوران متخصص کارشان را ببینند و نظر دهند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم
حرف آخر؟
برای همکارانم آرزوی بهترینها را دارم. همچنین برای سینمای ایران، سینمای آب و خاکی که روح و قلبم برایش میتپد، آرزوی بهترینها را دارم.
بهناز وفاییوحدت
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است