سرمقاله محمدعرفان صدیقیان
هدف از برگزاری جشنواره فیلم فجر چیست؟
مجتبی امینی دبیر این رویداد اعضای هیات انتخاب را وابسته به جریانهای فکری متفاوتی دانست،
در عنوان این سرمقاله سوالی بسیار ساده مطرح شده است، اما به سختی میتوان پاسخی شفاف درباره آن ارائه کرد. در سیاستهای راهبردی و کلان یک کشور، شکل گیری هر اتفاق و رویدادی در حوزههای مختلف، اهدافی خاص و ویژه را دنبال میکند. علاوه بر این، جشنوارههای مختلف سینمایی در جهان در سطوح کیفی مختلف نیز با اهدافی متفاوت شکل گرفته و ادامه پیدا میکنند. حتی با بررسی فیلمهای منتخب و جوایز اهدایی از جانب جشنوارههای رده الف جهانی مشخص میشود که هر یک از آنها نیز برای خود مشخصههای مختلفی را لحاظ کرده و بر اساس رویکردهای خاص خود، فیلمهایی را برای شرکت در بخشهای مختلف انتخاب میکنند. «جشنواره بینالمللی فیلم فجر» نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد و در طول بیش از چهاردهه از زمان آغاز برگزاری، باید دارای نگاه و رویهای هدفمند باشد و خروجیهای آن در حوزه انتخاب آثار و اهدای جوایز، مهر تاییدی بر سیاستهای در پیش گرفته شده توسط این رویداد باشند. اما این موضوع در عمل تا چه اندازه منطبق بر واقعیت است؟ برای روشنتر شدن موضوع، میتوان تاریخچه جشنواره را با نگاهی گذرا رصد نمود. با ظهور بنیاد سینمایی فارابی در دهه شصت و متولیگری آن در سینمای ایران، این مجموعه با هدف هدایتگری، به حمایت از تولید آثاری پرداخت که تحت عنوان سینمای «معناگرا» از آن نام برده میشد. این سیاست با توجه به حساسیتهایی که نسبت به هنر هفتم در سالهای ابتدایی پس از انقلاب وجود داشت، اقدامی قابل درک و حتی تحسین برانگیز به شمار میرفت که نتیجه آن معرفی سینمای ایران به جهان و دریافت جوایز مختلف از معتبرترین جشنوارههای جهانی بود. این رویکرد در اهدای جوایز بخشهای مختلف جشنواره در سالهای ابتدایی حیات این رویداد نیز وجود داشت و بدین ترتیب، میتوان در کنار تکریم از سینماگران، بحث هدایت در تولید آثار را از مشخصههای اولیه شکلگیری جشنواره فیلم فجر به حساب آورد. اما در گذر زمان و خصوصا با توجه به تغییر ذائقه مخاطب و اولویت پیدا کردن سینما به عنوان یک مدیوم سرگرمی ساز، این جشنواره بدون آنکه هدف مشخصی را دنبال کند، سیمرغهای خود را تقدیم سینماگرانی از طیفهای فکری متفاوت کرد. البته این مسئله را نمیتوان به کلی نفی نمود. خصوصا در دو سال اخیر و با ورود فیلمهای ارگانی و دولتی پرتعداد به بخشهای مختلف جشنواره، اهمیت این رویکرد بیش از پیش به چشم میآید. در واقع توجه به فیلمهای متفاوت در جشنواره و قرار گرفتن ملاک انتخاب آثار مبتنی بر مشخصهای همچون کیفیت نهایی، دستاورد مهمی برای این جشنواره ملی به شمار میآید که در برخی سالها، بروز و ظهور این شیوه راهبردی بیشتر به چشم میخورد و دلیل آن را میتوان در شرایط سیاسی حاکم بر کشور و ترکیب دبیر جشنواره و هیات داوران جست و جو کرد. اما این اتفاق ویژه، حداقل در دو سال اخیر در جشنواره فیلم فجر به کلی نادیده گرفته شده است و در نتیجه، این جشنواره تا حدی وجهه مردمی خود را با بیتوجهی به برخی از آثار از دست داده است و متاسفانه اظهار نظرهای برخی ازاعضای هیات انتخاب مبنی بر مطرح کردن ایرادهای محتوایی به فیلمها نیز به این مسئله دامن زده است. این رویداد در مهمترین بزنگاه دوران حیات خود به سر میبرد و باید مسئولان سازمان سینمایی برای نجات آن اقدامی موثر و کارآمد صورت دهند. این جشنواره به عنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور، تا چند سال پیش محل حضور و رقابت مطرحترین سینماگران ایرانی بوده است اما امروز برخی از بازیگرانی که حتی چهرههای مشهوری هم نیستند، از حضور در سینمای رسانه امتناع میکنند. برای برطرف شدن سوتفاهمهای موجود باید تغییراتی اساسی بر جشنواره اعمال کرد و رویکردهایی تازه را در پیش گرفت. پیش از شروع جشنواره چهلودوم، مجتبی امینی دبیر این رویداد اعضای هیات انتخاب را وابسته به جریانهای فکری متفاوتی دانست، اما اظهار نظر برخی از اعضای آن در چند روز اخیر، پرده از روال غیر منطقی و بی توجهی به شاخصههای هنری در بحث انتخاب آثار پرده برداشته است. ادامه این روند در سالهای آینده میتواند حیات مهمترین رویداد فرهنگی- هنری کشور را با مخاطراتی جدی مواجه کرده و موجب کاسته شدن توجه عمومی نسبت به این جشن سینمایی شود. جشنواره فیلم فجر روزی محل رقابت و خودنمایی بزرگان بود و باید به دلایل موفقیت آن در سالهای دور مراجعه کرد و برای فردایش اقدامهایی موثر را صورت داد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است