مریم بختیاری:
بالا رفتن هزینهها جلوی تجربهگرایی را میگیرد
فیلمنامه این فیلم را به همراه یکی از دوستانم امین چادگانی نوشتهام.
بخش هنر و تجربه در بسته فیلمهایی که با عنوان یک سانس چند رویا ارائه کرده مخاطبان را به تجربهای از فیلمهای کوتاه که شاخصههای فرا واقعی دارند دعوت کرد. خبرنگار صبا گفتگویی با این کارگردانان خلاق داشته که در ادمه میخوانید
ایده این فیلم چگونه شکل گرفت و به چه موضوعی میپردازد؟
فیلمنامه این فیلم را به همراه یکی از دوستانم امین چادگانی نوشتهام. این فیلمنامه راجع به شرکتی است که افراد به آن خواب سفارش میدهند و در ادامه داستان مردی است که یک شب خوابش مطابق انتظارش پیش نمیرود و برای حل این مشکل به شرکت مراجعه میکند. از آنجاییکه برای خودم بسیار خوشایند است که دیگران خواب مرا میبینند و برایم تعریف کنند این ایده در ذهنم شکل گرفت و پس از صحبت با یکی از دوستانم به این ایده فکر کردم، اگر وقتی که از خواب بیدار میشوی بدانی شب قبلش چه افرادی و چه خوابی از تو دیدهاند، چقدر میتواند جالب باشد. این ایده مرا به شرکتی که بتوان به آن خواب سفارش داد رساند و اینکه فرد بتواند انتخاب کند در خوابش چه اتفاقی بیافتد و چه کسانی در خوابش حضور داشته باشند. پروسه نگارش فیلمنامه به خاطر تحصیل من در مقطع ارشد کمی طولانی شد و در این مدت ایده دیگری هم به ایده اولیه اضافه شد که باعث شد ایده نیز پختهتر بشود و آن ایده “پذیرش” بود. من به این نتیجه رسیدم که هر فردی در زندگیش مشکلی دارد که احتمالاً اگر از آن گذر نکند نمیتواند به نقطه جدیدی برسد و این ایده را در شخصیت مرد فیلم گنجاندم. او گرهی در گذشتهاش دارد و خوابهایش تحت تاثیر مشکلی است که نمیتواند از آن گذر کند و به همین دلیل مدام یک خواب تکراری میبیند.
در زمینه طراحی صحنه این فیلم بیشتر برایمان بگویید.
در این فیلم ما برای نشان دادن فضای شرکتی که افراد به آن خواب سفارش میدهند به خاطر مسائل مالی و امکانات دچار مشکل بودیم و از طرفی هم تمایل نداشتم طراحی به سمت شرکتهایی که در فیلمهای علمی_تخیلی میبینیم برود. به این دلیل که تصور میکردم با امکانات ما این طراحی، ماکتی از چیزی میشد که در سینمای کشورهای دیگر میبینیم. با طراح صحنهام حامد اصلانی جلسات متعددی راجع به اینکه این شرکت را چگونه تعریف کنیم که برای مخاطب باور پذیر باشد داشتیم و ایده اصلیمان رسیدن به نوعی از مینیمالیسم بود چرا که من مینیمالیسم را در دکوپاژ کار نیز داشتم و فکر کردیم که اگر به سادهترین شکل ممکن صحنه را طراحی کنیم و آبجکتهای استفاده کنیم که در بیسیکترین حالت خودشان هستند مثلاً نشیمنهای فیلم مکعب ساده هستند نتیجه بهتری خواهیم گرفت. ما به این فکر کردیم که هر آکسسواری که بیاوریم برای مخاطب فضایی را تداعی میکند که آکسسوار را آنجا دیده است و از بداعت شرکت میکاست. فکر میکنم در نهایت این تصمیم به باورپذیرتر شدن فضاهای موجود در اثر کمک کرد.
سخن پایانی
به نظر من این باکس از این نظر که فیلمهای آن برخورد متفاوتی با مقوله واقعیت دارند و فیلمها به حوزه فانتزی و فرا واقعی وارد میشوند بسیار جالب است. من احساس میکنم که جای این فیلمها در سینمای بلند ما بسیار خالیست و فقر ما در این زمینه به این خاطر است که به این فیلمهای کوتاه کمتر بها میدهیم.در حالیکه این فیلمسازان میتوانند در عرصه فیلم بلند به تجربههای جدیدی دست بزنند و کارهای جالبتری بکنند. امیدوارم که کمی فضای فیلمسازی برای جوانها راحتتر شود فکر میکنم در حال حاضر بالا رفتن هزینهها به شدت جلوی تجربهگرایی افراد را میگیرد و بسیاری از استعدادها ممکن است که از بین بروند و امیدوارم که این چرخه به یک شکلی بتواند تغییر و تحول پیدا کند تا افراد با استعدادی که در حال حاضر توانایی فیلمسازی ندارند بتوانند وارد آن شوند چرا که این به سینمای بلندمان کمک میکند و اینها افرادی هستند که میتوانند موج جدیدی به این جریان اضافه کنند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است