مسعود بهمنی:
از بازیگران و تیم کارگردانی بسیار آموختم
به نظرم بزرگترین چالشی که داشتیم مربوط به زمان آغاز اجراها بود.
حسین فردوسی کارگردان جوان تئاتر که مخاطب تئاتر او را از نمایش «ناریا» میشناسد این بار نمایشی به نام «دجال» را در سالن شهرزاد به روی صحنه آورد. با پایان یافتن دوره اول اجرای این نمایش خبرنگار صبا به بهانه استقبال مخاطب و امتیاز بالای کاربران تیوال گفتوگویی با عوامل این نمایش داشته که در ادامه میخوانید.
در مورد تمرینات این نمایش برای ما بگویید.
تمرینات این کار پس از اینکه در چندین مرحله از بازیگران تست گرفته شد آغاز شد. یک سری توضیحات کلی راجع به اثر به ما دادند و تا زمانی که متن کامل به دستمان برسد ما یک پروسه تمرینی سه هفتهای را طی کردیم که بیشتر مبتی بر آشنایی بازیگران با هم و تلاشمان برای تبدیل شدن به یک گروه منسجم بود. در این تمرینات اتودهای مختلفی برای اینکه نقشها تقسیم شود اجرا میشد. پس از سه هفته که متن به دستمان رسید روی آن شروع به کار کردیم و در ادامه خانم یاسمن میرزایی طراح حرکات و فرم به کار اضافه شدند و خود آقای قطبیزاده هم از جایی به بعد سر تمرینات حاضر میشدند و تلاش میکردند که تیم کارگردانی و بچهها درست پیش بروند و چند جلسه هم آقای شهرام شاه حسینی تشریف آوردند و این فرایند تا دی ماه ادامه داشت و قرار بود که کار ۲۰ آذر اجرا شود ولی با توجه به طولانی شدن پروسه مجوز زمان اجرا نیز به تاخیر افتاد، اسم کار عوض شد و شرایط جوری پیش میرفت که دیگر از به اجرا رسیدن کار نا امید شده بودیم اما خدا را شکر نهایتاً روی صحنه رفتیم.
آیا این نمایش و نقشتان روی روند رشد بازیگری شما تاثیری داشت؟
در ابتدا میخواهم بگویم که بچههای این تیم بسیار خوبی بودند. یک تیم و گروه درجه یک که همه به هم کمک کردند و من به شخصه بسیار از آنها و تیم کارگردانی یاد گرفتم. حسین فردوسی به خاطر اثر قبلیاش که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته بود با افراد زیادی آشنایی پیدا کرده بود و از این افراد دعوت میکرد که سر تمرینها بیایند و از تجارب آنها برای رشد کار استفاده میکردیم و نظریات، پیشنهادات و انتقادات این افراد برایمان مثل یک ورکشاپ بازیگری بود و کار از همان ابتدا خیلی درست بسته شد. آقای فردوسی در تمرینات از متدی استفاده میکردند که نمونه اولیه آنرا میتوانیم همان ایده تا اجراهایی بدانیم که افراد مختلفی روی صحنه میبرند ولی عملکرد آقای فردوسی به یک نمونه جذابتر از این متد که در حال حاضر در فرانسه استفاده میشود نزدیکتر بود. همانطور که در جلسه نقد و بررسی هم اشاره شد این اثر یک اجرای مدرن است و به شخصیت پردازی آنچنانی نیازی ندارد ولی آقای فردوسی تاکید داشتند که بچهها هر لحظه توانایی این را داشته باشند که در کاراکترشان باشند و از آن خارج نشوند و تلاش داشت تا با یک شخصیتپردازی درست جلو برود و به نظرم این بسیار کمک کرد که هر لحظه بازیگران ایدههای شخصیتی، رفتاری برای کاراکترشان داشته باشند.
چالش برانگیزترین بخش نمایش برای شما چه بود؟
به نظرم بزرگترین چالشی که داشتیم مربوط به زمان آغاز اجراها بود. یعنی شروع اجراها به خاطر شرایط مجوز، بازبینی و تایید متن به گونهای شد که دیگر فاصلهای بین بازبینی و اجرای ما وجود نداشت. فرض کنید چهارشنبه متنمان مجوز گرفت و فردای آن بازبینی باید انجام میشد و این در حالی بود که ما تا آن لحظه در شهرزاد تمرین نکرده بودیم، فضا را نمیشناختیم و پس از بازبینی هم با فاصله یک روز باید اجراها را آغاز میکردیم و هنوز در سالن شهرزاد نه با نور و نه با موسیقی تمرین نکرده بودیم. در نهایت با تلاش زیاد تیم، اجرا برای چند روز به تعویق افتاد و فرصتی فراهم شد که ما بتوانیم با نور و موسیقی بر روی صحنه تمرین کنیم.
آیا تا این لحظه با نقدی روبرو بودهاید که از نظر خود شما بر کار وارد باشد؟
برای این نمایش ما یک جلسه نقد و بررسی داشتیم که دکتر قطب الدین صادقی، خانم ایزدی و آقای خدایی منتقدین آن بودند و این اتفاق جدید و جذابیست که در حال حاضر دیگر کمتر دیده میشود و در چند سال اخیر گروههای زیادی نیستند که خودشان را در زمینه نقد به چالش جدی بکشند. ولی گروه ما نگاهش اینگونه نبود و به خواسته آقای کلبادی تهیه کننده اثر این جلسه نقد برگزار شد چرا که واقعاً قصد ما این بود که یاد بگیریم و بیشتر از کاری که انجام میدهیم لذت ببریم. مسلماً نقدهایی به کار وارد بود اما یک گروه جوان پشت این کار بود و با هزینههای سنگین این کار بسته شد. این در حالیست که در کشورهای خارجی یک سال و نیم تا دو سال روی یک کار تمرین میشود و اگر ما بخواهیم یک نمایش را با این میزان از تمرین روی صحنه بیاوریم با یک رقم وحشتناکی در زمینه اجاره پلاتو روبرو خواهیم شد. حتی اگر این کار انجام شود کار چقدر باید بفروشد که آن تهیه کننده بتواند حداقل به اندازه مبلغی که گذاشته از اثر بردارد. آقای قطبالدین صادقی که مسلماً همه او را به عنوان فردی که تعارفی در این زمینه ندارد میشناسند جملاتی با این مضمون گفتند این اثر یک کار مدرن و جدید است، کاری که در حال حاضر در دنیا به آن پرداخته میشود و اینکه کار تلاش کرده تا ویژگیهای گفتمان و اعتراض محور بودن را داشته باشد. همینطور به اشکالاتی اشاره کردند که اگر تمرینات بیشتری بود و کار صیقل بیشتری میخورد و در نهایت اثر بهتری خلق میشد و به نوعی به نظر من دکتر صادقی از اجرای ما راضی بودند و فکر میکنم اگر کار ما باگ آنچنانی داشت مسلماً ایشان خیلی رک به کارگردان ما میگفتند که کارت قابل به اجرا نیست و جمعش کن. ما با مسائل دیگری هم مواجه بودیم که یک نمایش ۹۰ دقیقهای در نهایت به اثری ۷۰ دقیقهای تبدیل شد. همینطور استرس بحث تحویل سالن که آقای کلبادی هر شب این فشار را تحمل میکرد که کار به لحاظ تایم بیشتر نشود و همه اینها شاید باعث شد برخی از صحنهها کمی شلخته به نظر بیاید و این نقدی است که من آن را میپذیرم.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است