روزنامه صبا

روزنامه صبا

الیسا عبدویس:

موج مثبت تماشاگران به ما انرژی داد


کارگردان ما علاوه بر جوانی بسیار دلسوز بچه‌ها بود و از آنجایی که کار کردن با بچه‌هایی که صحنه اولی و جوان هستند.

حسین فردوسی کارگردان جوان تئاتر که مخاطب تئاتر او را از نمایش «ناریا» می‌شناسد این بار نمایشی به نام «دجال» را در سالن شهرزاد به روی صحنه آورد. با پایان یافتن دوره اول اجرای این نمایش خبرنگار صبا به بهانه استقبال مخاطب و امتیاز بالای کاربران تیوال گفت‌وگویی با عوامل این نمایش داشته که در ادامه می‌خوانید.

شما را کمی بیشتر بشناسیم.

در رشته‌ای متفاوت از تئاتر تحصیل کردم و دانشجوی دکتری هستم. از حدود یک سال پیش در زمینه سینما و تئاتر در کلاس‌های آموزشی موسسات هنری شرکت کردم و اساتید بسیار خوبی داشتم. علاقه‌ام به تئاتر به صورت ناگهانی شکل گرفت و برای اولین بار بود که تهیه کنندگی تئاتر انجام می‌دادم.

 چگونه شد که در دو بخش بازیگری و تهیه کنندگی با این اثر همگاری کردید؟

از ابتدا که قصد ورود به تئاتر و سینما را داشتم به بحث کارگردانی و تهیه‌کنندگی بسیار علاقه‌مند بودم و در واقع علاقه داشتم که تهیه‌کنندگی کار خودم یا بستگان و کسانی که می‌شناسم و مورد تاییدم هستند را بر عهده بگیرم و از کارشان حمایت کنم. من در ابتدا به عنوان بازیگر وارد این کار شدم ولی آنقدر از نمایشنامه خوشم آمد که به نظرم آمد می‌توانم سرمایه‌گذار این کار باشم. تمام انرژی خودم را روی این کار گذاشتم چرا که تمام افراد و اعضای تیم را بسیار دوست دارم و باور دارم که لیاقت‌شان است دیده شوند. تمام عوامل نمایش «دجال» از جان و دل مایه گذاشته‌اند و من هم تا جایی که در توانم بود تلاش کردم در هر زمینه‌ای آنچه که بهترینم بود را انجام دهم تا این کار دیده شود البته آقای حسین کلبادی نیز در کنار من تهیه‌کننده کار بوده‌اند که ایشان هم یکی از بازیگران کار هستند. مسلماً هر کاری کم و کاستی‌هایی دارد، اکثر ما بچه‌های تیم «دجال» سن پایینی داریم و یک تیم جوان هستیم که با هزاران ناپختگی سعی کردیم تا در طول این مسیر خود را رشد دهیم و تکامل پیدا کنیم.

 به عنوان اولین تجربه سرمایه‌گذاری و تهیه‌کنندگی آیا توقع بازگشت سرمایه داشتید؟

من از ابتدا بسیار بیزینسی فکر می‌کردم چون قبل از اینکه وارد این کار شوم در بیزینس پدرم مشارکت داشتم و خودم نیز تجربه چند شغل را داشتم. ابتدا اعتقاد داشتم باید از آنچه که گذاشته‌ای حتما سودی برداری اما زمانی که وارد این کار شدم اکثر افراد به من گفتند که این کاردلی است، هنر فرق می‌کند و آن نگاه بیزینسی می‌تواند درست از آب در نیاید. من اعتقاد دارم که فرد در هر کاری باید تلاشش را بکند و باقی قضایا را به دست پروردگار بسپارد و مهم تمامیت آن انرژی است که می‌گذارید و باوری که به کارتان دارید. خوشبختانه افراد بسیار خوب و حاذقی مثل دکتر قطبی‌زاده پشت این کار بودند و البته این احتمال را می‌دانستم که ممکن است سرمایه‌ام اصلاً باز نگردد و حتی ضرر کنم اما بخاطر تیم بسیار خوبی که این کار داشت به خود گفتم که تا حدی هم اگر ضرر کنم مشکلی ندارد. پس از آن تمام عزمم را جزم کردم تا پیش از هر چیز با هدف دیده شدن کار مسئولیت انجام بدهم و سپس به بعد بیزینسی آن فکر کنم. یکی از بزرگترین خوشحالی‌های من این است که با سالن شهرزاد قرارداد بستم چرا که تیم شهرزاد در مسائل تبلیغات و همه امور دیگر به من کمک کردند و دقیقاً با همین دید که گروه «دجال» مجموعه‌ای از افراد جوان است که انرژی گذاشته‌اند و باید نتیجه بگیرند برای ما تلاش کرده‌اند. من بسیار راضی هستم چون علاوه بر تلاش تمام اعضای گروه، افراد بزرگی بودند که پشت این تیم ایستادند و تشکر می‌کنم از دکتر قطب‌الدین صادقی عزیز بابت جلسه نقد و حمایت‌شان از نمایش «دجال» همینطور از خانم ایزدی و آقای خدایی عزیز که به عنوان منتقد در این جلسه شرکت کردند.

 استقبال مخاطب چگونه بود؟

ما استقبال بسیار خوبی داشتیم من روز اول تمام تلاشم را می‌کردم اما چون تجربه نداشتم فکر می‌کردم که مدتی طول بکشد تا ما بتوانیم سالن را پر کنیم. خوشبختانه اتفاق خیلی خوبی برای ما افتاد و ما از روز اول به هیچ عنوان با سالن خالی مواجه نشدیم به خصوص با توجه به اینکه سالن ما گنجایش ۳۰۰ نفری داشت و پر کردنش ترسناک بود اما خدا را شکر در تمام این پروسه شاید کلاً یک روز فقط با تماشاگر ۷۰ یا۸۰ نفره کار را اجرا کردیم و باقی روزها و سانس‌های‌مان تقریباً پر بوده است و کامنت‌های تیوال هم به ما انرژی بسیار زیادی داد. مخاطبان بعد از اجرا با ما صحبت می‌کردند و تبریک می‌گفتند. مثلاً  چند مخاطب سالخورده داشتیم که بعد از اجرا به ما گفتند در طول اجرا بغض کرده‌اند و بعد راجع به سبک اجرا از ما پرسیدند و وارد گفت‌وگو شدیم، خوشبختانه ما موج مثبت بسیار خوبی از طرف تماشاگران دریافت کردیم و اینکه توانسته‌ باشیم حتی به اندازه ذره‌ای تاثیرگذار باشیم احساس بسیار خوبی به ما می‌دهد.

 در مورد نقش دکتر کمی برایمان بگویید.

من قبل از اینکه این نقش را بازی کنم بر اساس اینکه خودم تحصیل کرده روانشناسی هستم پیشینه‌ای برای این کاراکتر مشخص کردم و سپس به ایفای آن پرداختم. این نقش کمترین دیالوگ را دارد و  من باید با همین کمترین دیالوگ بیشترین تاثیر را می‌گذاشتم در نتیجه برای او یک گذشته طراحی کردم تا بتوانم با تکیه بر آن داستان و گذشته پیش بروم. در حقیقت شخصیت دکتر از خودم بسیار دور است و شخصیت بسیار سختی کشیده و گرم و سرد چشیده‌ای است برخلاف من که دختری هستم که سیر طبیعی زندگی خود را پیش می‌برم. دکتر شخصیت تنهایی دارد، هرگز عاشق نشده و همواره پیگیر پدر و مادر گمشده‌اش بوده است. همه چیز از نظر او سیاه و سفید است و همیشه سعی کرده در جبهه حق باشد و بر علیه باطل مبارزه کند و من تا آنجایی که می‌توانستم و در توانم بود سعی کردم کاراکتر را بر اساس همین داستان و ویژگی‌هایی که در ذهنم ساختم پیش ببرم و امیدوارم که موفق بوده باشم و در نهایت باید مخاطبان در این مورد قضاوت کنند.

 تجربه کار کردن با یک کارگردان جوان به شما چه چیزهایی افزود؟

کارگردان ما علاوه بر جوانی بسیار دلسوز بچه‌ها بود و از آنجایی که کار کردن با بچه‌هایی که صحنه اولی و جوان هستند قطعاً بالا و پایین بیشتری دارد و با چالش و سختی مواجه بود. اینکه بخواهید با ۳۰ نفر و ۳۰ اخلاق متفاوت یک پروژه را جلو ببرید سختی‌های خودش را دارد. من خوشحالم که به ایشان اعتماد کردم چرا که بسیاری از افراد برای گذاشتن یک سرمایه در این حد روی اثر کارگردانی که تازه دومین اثرش را روی صحنه می‌برد تردید می‌کنند اما من  خدا را شکر می‌کنم که چنین تیمی را سر راهم قرار داد.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است