صحرا اسداللهی:
«اسپاسم» هم در ستایش سینماست و هم در نکوهش آن!
یکی از جذابترین وجوه این تریلوژی این است که هم در ستایش سینماست و هم در نکوهش آن و این تناقض بسیار جالب است.
«اتاق فرار» عنوان بسته فیلم کوتاه نوروزی گروه سینمایی «هنروتجربه» است که اکران خودش را از هفته پایانی اسفند ماه ۱۴۰۲ آغاز کرد. بسته فیلم کوتاه «اتاق فرار» شامل فیلمهای کوتاه «مورس» ساخته روناک جعفری، «اسپاسم» ساخته صحرا اسداللهی، «نفس نکش» ساخته میلاد نسیمسبحان، «رویای نیمه جان» ساخته آرمین اعتمادی و «گوشت تلخ» ساخته فرید حاجی است که در قالب یک فیلم سینمایی ۱۰۴ دقیقهای در سینماهای منتخب «هنروتجربه» اکران میشود. به همین بهانه با صحرا اسداللهی؛ کارگردان فیلم «اسپاسم» گپ و گفتی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
لطفا کمی در مورد فعالیتهای پیشینتان در زمینه فیلمسازی بگویید.
من پیش از این دو فیلم مستند ساختهام که مستندهای موفقی شدهاند. مستند «تست دوربین» در جشنوارههای مهمی شرکت و جوایز مهم و زیادی را کسب کرد. «اسپاسم» دومین تجربه جدی فیلم کوتاه من است که در ادامه همان تریولوژی تست دوربین ساخته شده و فیلم سوم این سه گانه به نام «به نوبت» را اخیراً ساختهام و هر سه فیلم در رابطه با سینما هستند.
بازیگری شما در فیلم درخشان است اما من میخواهم بیشتر در مورد کارگردانی اثر برایمان بگویید.
از زمان اکران فیلم کارگردانی آن را بسیار اکسپریمنتال و تجربی دیدند و بیشتر بازیگری را سوار بر اثر میدانند اما من پیش از آنکه به هر چیزی فکر کنم به کارگردانی اثر و نحوه ارائه مفاهیمی که میخواستم فکر کردم. اینکه نباید در این فیلم سر مردان را ببینیم چرا که اینگونه هر زنی با دیدن فیلم در ذهنش این مردان را به جای مردی میگذارد که در زندگی آسیب و یا تعرضی از سمت او برایش رخ داده است. نشان ندادن سرها باعث میشود که مخاطبان این کاراکترها را به افرادی که در زندگی خودشان دیدهاند و در معرضشان بودهاند تعمیم بدهند در حالی که اگر چهره این مردان مشخص بود این ما میبودیم که به مخاطب میگفتیم این کاراکتر را باید چگونه تصور کند. همچنین این اثر به صورت پلان سکانس گرفته شده چرا که میخواستم ریل تایم باشد و دلیل مهمترش این بود که میخواستم مخاطب به چشم ببیند که در یک زمان ۲۷ دقیقهای واقعی دختری سرشار از شور و هیجان و میل به زندگی به نقطهای میرسد که دیگر حتی نمیتواند تکان بخورد و میلی به زندگی ندارد و این اتفاقیست که نه فقط در حوزه سینما بلکه در حوزههای مختلف بر سر ما میآورند. این یک واقعیت است و صرفاً محدود به تجاوز جنسی نمیشود. گاهی اوقات با زیر سوال بردن عزت نفس یک انسان با القای حقارت و مدل رفتاریشان میخواهند به ما یادآوری کنند که ما نمیتوانیم و از عهدهاش بر نمیآییم. در «اسپاسم» از انتخاب دوربین بگیرید تا قابهایی که برای اثر بسته شده همگی به خاطر تمایل من برای نزدیک شدن اثر به فضای مستند بود. یعنی اگر کسی نداند که من یک بازیگر هستم (همانگونه که در بسیاری از جاهای دنیا مرا نمیشناسند و حتی در کشور خودمان ممکن است افرادی مرا نشناسند) حس کند که این یک اتفاق واقعی است که در یک دفتر سینمایی رخ داده. برایم بسیار جالب بود که اثر را تا جایی که میشود مستند گونه پیش ببرم. بماند که من اساساً مستندساز هستم و تمام تلاشم در سینمای داستانی این است که بتوانم فضاهای واقعی را بازسازی کنم. در واقع اینگونه از سینما که فیلم داستانی است ولی مرزش با سینمای مستند قابل تشخیص نیست برایم جذابترین شکل سینماست.
برنامه آتی شما برای فیلم «اسپاسم» چیست؟
بعد از اکران هنر و تجربه تمایل دارم که این تریولوژی که متشکل از سه فیلم «تست دوربین»، «اسپاسم» و فیلم آخرم «به نوبت» است به شکل یک باکس به اکران برسد. یکی از دغدغههای من بحث ورود به سینماست که واقعاً بحث بسیار پیچیدهای است و برای برخی هیچ وقت اتفاق نمیافتد. «اسپاسم» توانست در جشنوارههای خارجی موفقیتهای خوبی کسب کند و همین لحظه که من با شما صحبت میکنم «اسپاسم» در جشنواره فیلم زنان بیروت کاندید بخش بازیگری و کارگردانی است ولی برای من خیلی مهم بود که در داخل کشور خودم فیلمم دیده شود و عکسالعمل افراد پس از تماشای فیلمم برایم بسیار مهم و با ارزش است من مخاطبان زیادی داشتم که از دنیای سینما نبودند، زنان مستقلی بودند که در جامعه کار میکردند همینطور مردان و پس از دیدن فیلم نسبت به آن سمپاتی داشتند و توانستند فیلم را درک کنند و به آن بپردازند. یکی از جذابترین وجوه این تریلوژی این است که هم در ستایش سینماست و هم در نکوهش آن و این تناقض بسیار جالب است. دوست دارم که این تریلوژی به شکل یک بسته واحد اکران شود چرا که «تست دوربین» یا اکتینگ آدیشن راجع به بچهها و کودکانی است که عاشق سینما هستند، «اسپاسم» به یک زن جوان عاشق سینما میپردازد و «به نوبت» به یک سری پیرمرد و پیرزنی که زندگی هیچ وقت فرصتی به آنها نداده تا جلوی دوربین باشند و این سه گانه جذابی است که سه نسل و ارتباط آنها با سینما را به شکلی چند وجهی مورد بررسی قرار میدهد.
سخن پایانی
مایی که مسیر فیلم کوتاه را شروع میکنیم افرادی هستیم که نور را در میان تاریکی میبینیم. من به عنوان بازیگر دو انتخاب دارم یا باید در خانه بنشینم و منتظر باشم یا اینکه خودم دست به عمل بزنم. و من راه دوم را انتخاب کردم بنابراین فکر میکنم که عمیقاً در میان این تاریکی نور را میبینم و خیلی امید دارم و خیلی خوشحالم که این آگاهی به جامعه ما تزریق شده که فیلم کوتاه را میبینند و تحلیل میکنند، میآیند و برایش بلیط میخرند و تماشایش میکنند و این خیلی اتفاق بسیار مهم حتی بهترین اتفاقی است که میشد از نزدیک آن را ببینم.
مریم عظیمی
There are no comments yet