روزنامه صبا

روزنامه صبا

روناک جعفری:

«مورس» به حافظه عاطفی‌ام در دوران کودکی بازمی‌گردد


«مورس» به حافظه عاطفی من در دوره کودکی و نوجوانی باز می‌گردد، همینطور به قصه‌ها و خاطراتی که از یک سری افراد می‌شنیدم.

«اتاق فرار» عنوان بسته فیلم کوتاه نوروزی گروه سینمایی «هنروتجربه» است که اکران خودش را از هفته پایانی اسفند ماه ۱۴۰۲ آغاز کرد. بسته فیلم کوتاه «اتاق فرار» شامل فیلم‌های کوتاه «مورس» ساخته روناک جعفری، «اسپاسم» ساخته صحرا اسداللهی، «نفس نکش» ساخته میلاد نسیم‌سبحان، «رویای نیمه جان» ساخته آرمین اعتمادی و «گوشت تلخ» ساخته فرید حاجی است که در قالب یک فیلم سینمایی ۱۰۴ دقیقه‌ای در سینماهای منتخب «هنروتجربه» اکران می‌شود. به همین بهانه با روناک جعفری نویسنده و کارگردان «مورس» گپ و گفتی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

از شکل گیری ایده فیلم و تاثیر خاطرات‌تان در این روند بگویید.

این اثر به حافظه عاطفی من در دوره کودکی و نوجوانی باز می‌گردد، همینطور به قصه‌ها و خاطراتی که از یک سری افراد می‌شنیدم. بعدها که تصمیم گرفتم فیلم ساز شوم این خاطرات و قصه‌ها برای من به تصاویر تبدیل شدند و آن تصاویر در نهایت تبدیل به آن چیزی شدند که من می‌توانستم آن را در سینما به تصویر بکشم. در واقع ایده‌ها، سال‌ها در ذهن من بودند و مرا قلقلک می‌دادند و درگیر می‌کردند و زمانیکه تصمیم می‌گیرم فیلمنامه بنویسم انتخاب می‌کنم که چقدر از این متریالی که در ذهنم دارم استفاده‌کنم.

 یک بخش مستند گونه در فیلم شما وجود دارد که این شبهه را در مخاطب تقویت می‌کند که آیا در حال تماشای یک اثر واقع گرایانه از یک زندگی واقعی است یا بالعکس تخیل نویسنده در آن دخیل است.

من چندین بار به این مسئله در مخاطبانم برخورد کرده‌ام و این سوال برایشان پیش آمده و بازیگر را شخصیت اصلی انگاشته‌اند. در اینجا می‌خواهم به چند نکته اشاره کنم. من در هیچ جای فیلم اشاره مستقیمی به این مسئله نکرده‌ام که فیلم در مورد خسرو گل سرخی است شاید المان‌هایی وجود دارد که این ذهنیت را ایجاد می‌کند اما در واقع اسم خسرو برای من نماینده قشری است که می‌خواستم راجع به آنها فیلم بسازم و طبیعتاً در فیلم داستانی آن  قسمت‌ها برای من ماکیومنتری، یعنی به صورت مستند نمایی است و علتش این است که من سال‌ها مستندساز بودم و مستند هیچ وقت از من جدا نمی‌شود و من نیز مستند را رها نمی‌کنم. در نتیجه همیشه رگه‌هایی از مستند نمایی و ماکیومنتری در فیلم‌های کوتاه من دیده می‌شود. نقش عاطفه گرگین همسر خسرو گل سرخی را بازیگری که در واقع مادربزرگ یکی از دوستان من به نام پروین خانم بودند که چندین جلسه ما با ایشان تمرین کردیم و با توجه به اینکه سنشان هم بالا بود لطف کردند و پذیرفتند که در این اثر در کنار ما باشند و تمام دیالوگ‌ها رو نیز حفظ کردند.

 بدین ترتیب مخاطب دچار یک ایرونی می‌شود که تعمداً توسط شما شکل گرفته، درست است؟

البته مقصود هر فیلمسازی این است که فیلمش باورپذیر به نظر برسد به خصوص اینکه  اتمسفر سازی برای من بسیار مهم است در نتیجه باعث می‌شود که بیشتر روی این قضیه مانور بدهم که مخاطب کاراکترها را عمیقا باور کند و بپذیرد که همچین چیزی دارد اتفاق می‌افتد و این از نظر من یک امتیاز مثبت است که مخاطبان همچین فکری کرده باشند و برایشان باورپذیر بوده باشد اما چیزی که وجود دارد این است که همه این‌ها بازسازی است.

 طراحی صحنه فیلم خیلی پرکار و پر هزینه به نظر می‌رسد در این مورد برایمان بگویید.

حقیقتش این است که من فیلم را خیلی ارزان ساختم و آنچه که خوشبختانه یا متاسفانه در نهایت روی پرده سینما آمد این ذهنیت را ایجاد کرد که «مورس» فیلم بسیار گرانی بوده و تحت عنوان فیلم‌های گران از آن یاد می‌شود. فکر می‌کنم که در این مسئله خبره شده و تخصص پیدا کرده‌ام که بتوانم از کمترین چیزهای موجود و آنچه که در اختیار دارم بهترین استفاده را بکنم و فکر می‌کنم هنر من در این مورد به خصوص که کار بیگ‌پروداکشن به نظر می‌رسد این بوده که بتوانم از عوامل و عناصر موجود بهترین استفاده را بکنم. ما در کارخانه قدیمی که لوکیشن اصلی فیلم است یک سری ساخت و ساز و تغییرات انجام دادیم که چندان کار هزینه بری نبود و بیشتر از یک سری آکسسوار برای شکل دادن به فضای مد نظرمان استفاده کردیم. در هنر می‌توان کارهای ارزان بسیار خلاقانه‌ای انجام داد. من فکر می‌کنم یک اتفاق بسیار خوبی که افتاد این بود که من با توجه به تیم حرفه‌ای همینطور ایده‌هایی که از ابتدا داشتم این کارها را انجام دادیم و با آقای سلامی نورپرداز فیلم نیز از همان ابتدا صحبت کرده بودیم که نورپردازی فیلم حتماً با شمع انجام شود و ما در اجرا نیاز به یک فضای شام آخری داشتیم که نیاز به اکسسوار، شمع و چیدمان داشت. در نهایت در اینکه همه چیز به خوبی، زیبایی و ژوستی انجام شد مسلماً هنر مسعود سلامی هم هست که باعث شده یک مقداری همه چیز گران به نظر برسد. ما بخش اعظم اکسسوارهایمان را با هزینه بسیار پایین از شهرک سینمایی گرفتیم و بخشی را نیز از جای دیگری اجاره کردیم همینطور هیچ کدام از عوامل فیلمم، همینطور بازیگرانم از من هزینه دریافت نکردند چرا که همه رفقا و دوستانم بودند و فیلم را با هزینه‌ای حدود ۱۵۰ میلیون تومان در سال ۹۹ جمع کردیم.

  نحوه شکل‌گیری بسته اتاق فرار به چه شکل بود.

من منتظر بودم تا پخش جهانی فیلم «مورس» به پایان برسد و پس از آن تصمیم گرفتم که فیلم را اکران کنم چرا که پیش از آن نیز تجربه اکران هنر تجربه خوبی داشتم. خب من سرگروه این باکس بودم و قرار شد که فیلمسازهای دیگر را خودم دعوت کنم. ما پنج فیلمساز در این باکس دور هم جمع شدیم و در نهایت از آنجایی که بخشی یا حتی تمام این فیلم‌ها در اتاقی روی می‌دهند و کاراکترها یا بازجویی می‌شوند یا در حال فرار از آنند و انگار همه در اتاق واحدی حضور دارند، این تم اصلی که در هر ۵ فیلم وجود داشت ما را به اسم اتاق فرار رساند.

 سخن پایانی

اکران این باکس ادامه دارد و من از عموم مردم دعوت می‌کنم که به تماشای فیلم‌های این باکس بنشینند. جمله بسیار زیبای یکی از دوستان بازیگرم پس از اینکه فیلم‌ها را دیدند گفتند که اتاق فرار برای من اتاق درمان بود چرا که در هر فیلمی از نظر او یک کاتارسیس برای مخاطب اتفاق می‌افتد و این کاتارسیس و تحول بسیار جذاب است و می‌توان ساعت‌ها در موردش صحبت کرد چه در فیلم آرمین اعتمادی که کاملاً روانکاوانه است و چه در فیلم صحرا اسداللهی که مسئله کاراکتر مسئله روز بسیاری از خانم‌های بازیگر سینمای ایران است یا در فیلم من که مسئله رفاقت‌ها و خیانت‌هاست همینطور در فیلم گوشت تلخ ساخته فرید حاجی و نفس نکش ساخته میلاد نسیم سبحان.

 

مریم عظیمی

 

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است