قربانعلی طاهرفر:
میخواستم اولین فیلم بلندم اثری ماندگار باشد
یکی از مهمترین دلایلم برای اقتباس ادبی توجه به کیفیت و رویکرد جدید در عرصه کاریام بود و می خواستم اولین فیلم بلندم اثری ماندگار و متفاوت در سینمای ایران باشد.
یکی از فیلمهای جذاب و شیرین اکران نوروزی امسال که برای اولین بار در جشنواره ۴۲ فیلم فجر از آن رونمایی شد فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر است. این فیلم عاشقانهای آرام درباره سینما است و دلبستگیهای یک نقاش ساختمان عاشق سینما را روایت میکند که با اشتیاق تمام موفق به تولید چند فیلم کوتاه شده و در آرزوی ساختن نخستین فیلم سینمایی خودش است. خبرنگار صبا به بهانه اکران عمومی این فیلم که طبق آخرین بروز رسانی فروش گیشه آن تا تنظیم این مطلب با مبلغ حدود ۵۰۰/۱۶۶/۸۰۹/۳ تومان در رتبه چهارم جدول اکران نوروزی قرار دارد با قربانعلی طاهرفر کارگردان این فیلم به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
قربانعلی طاهر فر فیلمساز آذری زبانی است که تجربه نخست فیلمسازیاش را در مقام کارگردان روانه اکران سینماها کرده است. او با درک درست مختصات شخصیتی که عاشق فیلم است، روایتی گرم، شیرین و دراماتیک ارائه میکند.
برای اکران عمومی «آپاراتچی» چه تغییراتی در نسخه اکران شده فیلم در جشنواره فجر انجام دادید؟
تغییراتی که انجام دادیم برآیند نظر مخاطبانی بود که «آپاراتچی» را در جشنواره فیلم فجر دیدند. خدا را شکر مخاطب بعد از دیدن فیلم حالش خوب است. تلاش کردیم جنس شوخی و کمدیهایی که در فیلم استفاده شده نجیب و شریف باشد و از لودگیهای رایج فیلمهای کمدی دوری کردیم.
یکی از سکانسهایی که میشود از فیلم حذف شود و به ریتم هم آسیبی نرساند شوخی چند باره شما با بردن سیمرغ جلیل در مراسم اختتامیه جشنواره در تالار وحدت است که میتواند کم بشود؟
سکانس های رویای جلیل و سیمرغ بردنش را در تدوین مجدد تغییر دادیم. در فیلم سه بار جلیل چنین رویایی میبیند و ریتمش را کمی تندتر کردیم.
آیا در این صحنه هجو یا هزلی را انجام دادید؟
نه، هجو و هزل را قبول ندارم. همانطوری که گفتم فقط شوخی کردیم و با همه قشری در فیلم شوخی انجام دادهایم. لحظات طنزی هم در فیلم وجود دارد که میکسی از کمدی کلامی و موقعیت است.
چند سکانس مواجه جلیل با امام جمعه تبریز چه بازتابی میان روحانیون داشت؟
با جامعه روحانیت در ارتباط بودیم و تلاش کردیم یک روحاتی تراز را در «آپاراتچی» نشان بدهیم. البته نه از نگاه خودمان، بلکه از نگاه مردم عامه.
یعنی یک امام جمعه مردمی را به تصویر درآوردید؟
بله و چند روحانی که فیلم را دیدند با این شیوه روایت شخصیت روحانی موافق بودند. خودم پا منبری هستم و با مسجد و نماز جمعه رفتن بزرگ شدم و عضو پایگاه مسجد محلهمان هم بودم. بنابراین همه این فضاهای ارتباطی بین مردم با امام جمعهها را درک کرده بودم. در دهه شصت نوجوانیام در پایگاههای بسیج، نماز جمعه و دعای کمیل سپری شد. بنابراین با درک درست و صحیح به سراغ شوخی با روحانیت رفتم.
این نوع شوخیها در حکم راه رفتن روی لبه تیغ است؟
بله، خیلی از شوخیها مثل سکانسهای اعزام نیرو، تشیع شهدا و خانواده شهدا و بخش مسجد و حضور امام جمعه را در تمرینات و با بازخوردهای تیم سازنده تغییرش میدادم. در دهه شصت در تقابل با هنر مردمی دو جریان فکری وجود داشت. یکی شبه روشنفکری متجدد مابانه و دیگری تحجر. پدر جلیل، نماد و نشانه تحجر و تفکری است که از سینما فقط فیلم فارسی را میشناسند. پدر و مادر خود من هم تلویزیون و دیدنش را قبل از انقلاب حرام میدانستند.
بنابراین از رابطه خود و پدرتان در جهت ملموستر شدن شخصیت بشیر با بازی رضا ناجی استفاده کردید؟
از پیرامون و زندگی شخصیام در دهه شصت استفاده زیادی در فضای فیلم کردم. در فامیل ما خیلیها حتی تا پایان عمرشان تلویزیون ندیدند و سینما هم نرفتند.
علیرضا استادی هم با جنس بازی شیرینش به ملموستر شدن کاراکتر امام جمعه کمک کرد؟
خود استادی هم با روحانیون در تماس بوده و خیلی سریع خودش را در قالب روحانی پیدا کرد.
فضای فیلم خیلی مردانه است. آیا نمیشد با بیشتر کردن حضور زن جلیل این فضا را تطلیف کنید؟
فضای هنر و سینما در دهه شصت کلا مردانه بود و بازیگران زن نقشهای محدودی در فیلم ها داشتند و ما هم بر اساس این الگو کارمان را انجام دادیم. البته خودم هم دوست نداشتم فضای فیلم اینقدر مردانه باشد و حتی رمان هم فضایش از این مردانهتر بود و ما تلاش کردیم تا حدی نقش زن را پر رنگتر کنیم.
نکته برجسته «آپاراتچی» اقتباس ادبی است؟
یکی از مهمترین دلایلم برای اقتباس ادبی بعد از ساخت چند فیلم تلویزیونی توجه به کیفیت و رویکرد جدید در عرصه کاریام بود و می خواستم اولین فیلم بلندم اثری ماندگار و متفاوت در سینمای ایران باشد و کتاب مشتمل بر خاطرات پراکنده از زندگی جلیل طائفی از دوران کودکی و علاقه ایشان به سینما شروع و به بزرگسالیشان ختم می شود. جلیل طائفی از کودکی به عکاسی پرداخت و بعدا دوربین سوپر ۸ می خرد و با تاسیس گروهی به فیلمسازی می پردازد و آنها را به نمایش در می آورد. نکته مهم بحث سواد این آدم است که تا دوم ابتدایی درس خوانده و فیلم نامه های کارهایش را دوستانش می فرستند. دورانی که او تلاش می کند با ساخت فیلم های کوتاه و آماتوری بتواند فیلم بلند سینمایی بسازد و حسین تراب نژاد بر اساس دیدگاه و تفکراتش فیلمنامه را نوشت و کتاب را برای ساخت دراماتیزه کرد. این آدم همه این مسیر را به این خاطر طی میکند که بتواند روزی فیلم سینمایی بسازد و اکرانش کند اما در این راه ناکام می ماند و نمیتواند به آرزویش برسد.
فضا و تنوع لوکیشن در فیلم نقش مهمی در جهت ارتباط گیری مخاطب با فیلم دارد؟
بله، داستان فیلم در فضای زندگی یک خانواده آذری زبان رخ می دهد و المان مکانهایی چون مسجد جامع، کبود و… در شهر تبریز، دیده می شود. فیلمنامه «آپاراتچی» اثر پر لوکیشنی است و به همین دلیل در حین فیلمبرداری با چالش های زیادی روبه رو بودیم. هر لوکیشن و خیابانی که برای فیلمبرداری انتخاب می شود بعد از خاتمه کار با استفاده از ویژوال افکت معادل و شباهت لوکیشن های شهر تبریز را پیدا میکند.
اکران فیلم «آپاراتچی» برای چه جنس از مخاطبانی می تواند دارای جذابیت باشد؟
مخاطب عام و اهالی سینما. به همین دلیل از زیرنویس در فیلم استفاده نکردم که دیدن فیلم مختص آذری زبانها نشود. تجربه فیلم هایی مثل «خانه و پوست» با داشتن زیر نویس نشان داد تعداد زیادی از مخاطبان فیلم دچار ریزش می شود و از لهجه شیرین و دوست داشتنی آذری استفاده درستی انجام دادیم.
احمدمحمداسماعیلی
There are no comments yet