روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا با عوامل «کاتورسک»؛

رقص کاریکاتورهای متحرک بر صحنه نمایش


ما در انتخاب جنس و نوع حرکات بازیگران و فرم بدنی‌شان صرفاً و صرفاً از کاریکاتور پیروی می‌کنیم چون غایت ما این بوده که یک کاریکاتور متحرک را روی صحنه داشته باشیم.

نمایش «کاتورسک» به نویسندگی و کارگردانی محسن مصطفی پور که این روزها در تماشاخانه ارغوان روی صحنه است با نگاهی کاریکاتور گونه به جهان و آنچه تجربه زیست بشر است تلاش دارد تا مفاهیم بنیادین جوامع را به چالش بکشد. خبرنگار صبا به بهانه اجرای این نمایش گفت‌وگویی با عوامل نمایش «کاتورسک» انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

 

محسن مصطفی پور: هر بار که تئاتر کار می‌کنم دوباره متولد می‌شوم

محسن مصطفی پور که در مقطع کارشناسی در رشته بهداشت به تحصیل پرداخته بنا برعلاقه‌ای که از کودکی به تئاتر داشت در دوره دانشجویی به فعالیت‌های تئاتری خود ادامه داده و در مقطع ارشد در رشته کارگردانی مشغول به تحصیل می‌شود. او در یک پروژه پژوهشی به ادغام کاریکاتور و گروتسک می‌پردازد و امروز با نمایش «کاتورسک» روبروی مخاطبان قرار گرفته است.

مسیر زندگی شما از رشته بهداشت تا صحنه تئاتر چگونه شکل گرفت؟

در سال ۷۸ که من در مقطع دوم ابتدایی تحصیل می‌کردم در شهر پیرانشهر که متولدش هستم نه تئاتری بود و نه سینمایی و نه ارتباطی با جهان هنر وجود داشت. تنها یک معلم داشتم به نام آقای محمدپور که تصمیم گرفت نمایش چوپان دروغگو را با ما کار کند با اشتیاق زیادی که برای بازی کردن نقش داشتم توانستم نقش را میان رقیبان دست بیاورم از آن روز  به تجربه دیگری از زندگی علاقه‌مند شدم. انگار یک بار زندگی کردن دیگر برایم کافی نبود برای همین هر بار که تئاتر کار می‌کنم  انگار دوباره متولد می‌شوم و زندگی دیگری را تجربه می‌کنم. ولی این عشق و علاقه خاموش شد تا سال ۹۱ که در تبریز در رشته بهداشت شروع به تحصیل کردم. در این مدت توانستم جوایز زیادی دریافت کنم بعد از آن هم مسئول انجمن نمایش پیرانشهر شدم و چند گروه تئاتری راه انداختم و در نهایت نیز ارشد کارگردانی را در دانشگاه هنر تهران دنبال کردم.

 ایده «کاتوسک» چگونه شکل گرفت و قرار است به چه شکل ادامه پیدا کند؟

«کاتروسک» حاصل یک سال و نیم کار پژوهشی در دانشگاه هنر بود. پژوهشی در این راستا که ما چگونه می‌توانیم یک در هم آمیزی بین هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی داشته باشیم و از میان هنرهای تجسمی کاریکاتور را انتخاب کردم. چرا که جهانی که در آن زیست کرده‌ام را از هر جنبه‌ای کاریکاتور گونه می‌بینم. دنیایی که زشتی و نامتجانسی‌اش مرا به یاد گروتسک می‌اندازد. بنابراین من تصویری می‌خواستم که در فرم کاریکاتور و در باطنش ترسناک، خنده‌دار، مقداری سیاه و عجیب و غریب باشد و آنرا در نمونه‌هایی که اجرا می‌شد نمی‌دیدم. بنابراین تصمیم گرفتم که خودم آن را بسازم و اینگونه شد که «کاتورسک تجربه شماره ۱» را کار کردیم.

من عقیده دارم که این گروه است که باید کار تولید کند نه اینکه به بهانه یک کار عده‌ای دور هم جمع شوند. چند ماه در کنار هم باشند و بعد از اجرا نیز همه چیز تمام شود. از آنجایی که فلسفه ما داشتن گروه است و یک نگاه حدودا ۱۵ ساله به این گروه داریم نامش را گذاشتیم «کاتورسک تجربه شماره ۱»، حال ممکن است در تجربه شماره ۲ اصلاً من کارگردان نباشم. وقتی که شما گروهی دارید و آن گروه روز به روز پیشرفت می‌کند اگر اعضای اصلی تشکیل دهنده اسکلتش حفظ شود و هدفدار باشد یا تزی را دنبال کند می‌تواند در دراز مدت بسیار موفق باشد. به نظر من نبود گروه‌ها خلای است که من همه جا آن را احساس کرده‌ام. من هیچ وقت بدون گروه چه در تبریز چه در پیرانشهر و چه در تهران فعالیت نکردم هیچ وقت نتوانستم وارد جمعی بشوم و ۴۰ روز همراهشان باشم و پس از آن همه چیز تمام شود. همین اسکلت اصلی نمایش «کاتورسک» هم متشکل از چند نفر از گروه پیرانشهر و گروه تبریز و در نهایت بچه‌هایی است که در تهران به گروه ملحق شده‌اند.

 چه مولفه‌هایی در شکل‌گیری این حرکات دخیل بودند؟

ما در انتخاب جنس و نوع حرکات بازیگران و فرم بدنی‌شان صرفاً و صرفاً از کاریکاتور پیروی می‌کنیم چون غایت ما این بوده که یک کاریکاتور متحرک را روی صحنه داشته باشیم و در کاریکاتور هم ما چند فاکتور اصلی داریم. خط به عنوان عنصر اصلی، یعنی بازیگرها در این اثر روی خطوطی حرکت نمی‌کنند که مثلاً یک بازیگر در یک نمایشنامه رئالیستی روی آن حرکت می‌کند. خطوطی که بازیگرهای این اثر روی آن حرکت می‌کنند به شدت غیر قابل پیش‌بینی است. دومین مورد اغراق و دفرمگی کاریکاتور است، همه سعی ما در این بوده که این اغراق و دفرمگی در بدن بازیگران، شیوه رفتارشان و تقابل‌ها و کنش و واکنشی که نسبت به هم دارند رعایت شود. علاوه بر اینها در کاریکاتور مقوله‌ای به نام همزمانی برداشت‌ها داریم به عنوان مثال زمانی که به یک کاریکاتور نگاه می‌کنیم نیاز نیست که به دنبال ابتدا یا انتهای آن باشیم به آن شکل که نسبت به تابلوهای دیگر یا سینما یا مدیوم‌های دیگر هستیم. اینجا در یک لحظه و در سریع‌ترین تایم ممکن پیام اصلی تصویر را دریافت می‌کنیم. اگر «کاتروسک» را در یک لحظه متوقف کنید فکر می‌کنم که آن لحظه می‌تواند یک کاریکاتور باشد و این در مورد همه لحظه‌های آن صدق می‌کند. «کاتورسک» یک اثر تجربی است و ما قدم در این وادی گذاشته‌ایم و زمان باید در مورد اینکه تا چه حد موفق بوده‌ایم قضاوت کند.

 به کاریکاتور گونگی و اغراق اشاره کردید این دو مولفه در ماسک‌های نمایش شما نیز دیده می‌شود در مورد ایده ماسک‌ها بگویید.

من نمی‌خواستم مخاطبی که می‌آید و کار را می‌بیند فکر کند که با یک پرستار یا یک مهندس و … روبرو است. من دوست داشتم از طریق حرکات، احساس را بفهمد من به دنبال این بودم که یک عده و یک توده تیپ را به مخاطبم نشان دهم. اگر چهره‌ها مشخص می‌بود مخاطب از روی آن چهره‌ها درگیر همزاد پنداری می‌شد. مسلما اینکه یک آقای زیبا یا یک خانم زیبا حرکتی را انجام بدهد تفاوت بسیار دارد چرا که چهره او در ذهنیت مخاطب تاثیر می‌گذارد اما زمانی که ماسک‌ روی صورتشان است این اتفاق نمی‌افتد. این هم یک تجربه جدید برای من بود که وقتی با ماسک مواجهم باید چگونه هدایت بازیگر انجام بدهم و هم برای بازیگرانم یک چالش دوست داشتنی بود که چه می‌شود اگر صورتم را از من بگیرند و مثل بازیگرهای دیگر دیده نشوم.

چرا  در زمینه نور پردازی اثر مخاطب را دخیل می‌کنید؟

از آنجایی که جهان بینی و ذهن من این گونه است نگرشم این بود که هیچ اتفاقی را خارج از خودم و اجتماع نمی‌بینم و فکر می‌کنم در هر آن چیزی که در جامعه اتفاق می‌افتد اگر اسمش گرانی یا  تورم است ما مردم قبل از هر چیزی مقصریم. بنابراین در اثرم اگر نور مخاطبان نباشد هیچ کدام از این اتفاقات روی صحنه رخ نمی‌دهد.

 اگر مخاطبی در این نورپردازی همراهی نکند چه اتفاقی می‌افتد؟

خب، ما هیچ نور دیگری تعبیه نکرده‌ایم. ما ۱۳ چراغ قوه خیلی قوی داریم که صحنه را روشن می‌کنند و اگر یک روزی در یکی از اجراها هیچ کدام از مخاطبان تصمیم نگیرند که نور بدهند ما باید نمایش را تعطیل کنیم و هیچ کدوم از آن اتفاق‌های بد نیز رخ نخواهند داد.

 در مورد تهیه کننده کار بگویید.

آقای ایرانی دورادور مرا می‌شناختند و زمانی که من درگیر نوشتن طرح بودم شرایط را جویا شدند و اعلام آمادگی کردند که تهیه کننده کار شوند.  ایشان به صورت حرفه‌ای در زمینه تهیه کنندگی تئاتر و سینما فعالیت نمی‌کنند اما همیشه دغدغه فرهنگی اجتماعی داشته‌اند. من و گروهم بی‌نهایت از ایشان ممنونیم که ما را حمایت کردند.

مرجان حسینی: باید انعطاف پذیری‌ام را بالا می‌بردم

مرجان حسینی با نام هنری «آیلار مرجان» به فعالیت‌های هنری می‌پردازد. او فعالیت‌های هنری‌اش را از کانون پرورش فکری آغاز کرده و ۹ سال به کار قصه گویی پرداخته و از ۱۵ سالگی به نقالی معطوف شده و در زمینه نقالی، شاهنامه خوانی و آموزش و تدریس شاهنامه فعالیت کرده است.

کاتورسک برای شما از کجا آغاز شد و چگونه به این پروژه ملحق شدید؟

آقای محسن مصطفی پور از دوستان قدیمی من بودند که برای پایان‌نامه‌شان تصمیم گرفتند اثری که ادغامی از کاریکاتور و گروتسک است به عنوان «کاتورسک» روی صحنه ببرند. پروژه در ابتدا صرفا پایان‌نامه بود و بعد آقای مصطفی پور به صورت جدی به این نمایش فکر ‌کردند و تهیه کننده و سرمایه‌گذار پیدا کردند. در دوره اول تمرینات «کاتورسک» یعنی یک سال و نیم پیش من صرفاً دستیار آقای مصطفی پور بودم و بعدا در قالب بازیگر وارد کار شدم و همکاری‌ام با ایشان در چند وجه ادامه پیدا کرد. برای «کاتورسک» ما نزدیک به ۱۲ بازیگر را رد کردیم و در این پروسه گروه پوست‌ اندازی زیادی را تجربه و بارها بازیگران و عواملش تغییر کرد و آنچه به شکل نهایی شما روی صحنه می‌بینید بازیگرانی هستند که به صورت ثابت و آماده به همراه تیم هستند.

 چه چالش‌هایی در ایفای این نقش داشتید؟

از آنجایی که زمینه فعالیت اولیه من قصه‌گویی و نقالی بود همینطور در ورزش حرفه‌ای هم مشغول فعالیت بودم شکستن قالب بدنی‌ام برایم سخت بود چرا که بسته به نوع ورزش و فعالیت کاری‌ام قالب بدنی قرص و محکمی داشتم و بیرون آمدن از آن به شدت برایم سخت بود. «کاتورسک» از شما می‌خواهد که بدنت را بشکنی و از نو بسازی و قالبی که خودش می‌خواهد را به دست بیاوری. بدن‌های ما به هیچ عنوان آموزش داده نشد ما در طول زمان به این بدن و به این حالت‌های کاریکاتوری که در بدن ما دیده می‌شود رسیدیم و هیچ وقت کسی به ما نگفت که در این لحظه چنین کاری انجام بده بلکه روایت برای ما تعریف و حسش به ما منتقل می‌شد و بچه‌ها وارد بخش تمرین و اتود می‌شدند. ساعت‌های تمرینی ما بسیار طولانی بود معمولاً ۸ ساعت تمرین می‌کردیم و در طی این پروسه زمانی بود که بدن‌های ما شکل گرفت. یکی دیگر از چالش‌های بزرگ من کار گروهی بود چون من همیشه به صورت انفرادی روی صحنه بودم و معمولاً بازیگر و کارگردان مخصوصاً در حیطه کارهای آیینی سنتی خودم بودم. این گروهی کار کردن برای من بسیار چالش برانگیز بود و شدیداً باید انعطاف پذیری و پذیرشم را بالا می‌بردم.

یک گروه دانشجویی مثل شما آیا پلنی برای آینده دارد؟

افراد حال حاضر این گروه با هم رفاقت‌های قدیمی داریم و تک تک بازیگرانی که از گروه خارج شدند هم دوستان ما هستند و نشده که شبی از اجرا ما رو تنها بگذارند. می‌خواهم بگویم که اخلاق و منش  آقای مصطفی پور و تیم کارگردانی‌شان به حدی ارزشمند و محترم است که ما هیچ جوره دلمان نمی‌آید که ایشان را رها کنیم. توانایی بازیگردانی آقای مصطفی پور و صبری که در برابر یک بازیگر از خودشان نشان می‌دهند همینطور بهایی که بر خلاف بسیاری از کارگردان‌ها به بازیگرشان می‌دهند ناخودآگاه عاملی است جهت استوار ماندن این تیم و من بعید می‌دانم «کاتورسک» از هم بپاشد مگر اینکه مشکل شخصی برای کسی پیش بیاد و مجبور به ترک گروه شود و بله ما این برنامه را داریم که به زودی با تجربه‌های بعدی «کاتورسک» روی صحنه باشیم.

دریا پارسا: کاتورسک شروع قدرتمندی برایم در تئاتر بود

دریا پارسا که نریتور نمایش «کاتورسک» نیز هست تئاتر را به شکل آکادمیک از هنرستان سوره آغاز کرده است و در ادامه در دانشکده سوره تهران مشغول به تحصیل شده است. او بیشتر در پروژه‌های تصویر که توسط استادانش به آنها معرفی شده به نقش آفرینی پرداخته است.

نمایش به شکل صامت اجرا می‌شود ولی ما یک سری آواها از طریق بازیگران می‌شنویم. زمانی که دیالوگ از یک بازیگر تئاترگرفته می‌شود اما قرار نیست کاملاً در سکوت و پانتومیم وار بازی کند به نظر خیلی کار را سخت می‌کند.

به نظرم زمانی که کلمه‌ها از یک بازیگر گرفته می‌شوند ما باید غریزه‌مان را به کار بگیریم درست مانند حیوانات. حیوانات صحبت نمی‌کنند اما می‌توانند تا حدودی از طریق آواهایی که تولید می‌کنند خواسته خودشان و یا حسشان را ابراز کنند و آن ارتباط برقرار می‌شود. حتی اگر ما نفهمیم که دقیقاً  چه می‌گویند متوجه منظورشان می‌شویم.

در ارتباط گرفتن با نقش دچار چالش نشدید؟

کاتورسک شروع بسیار قدرتمندی برای من در تئاتر بود و احساس می‌کنم جوری مرا در خود فرو برد که انگار سالهاست که روی صحنه‌ام. برای من حدود یک سال این کار طول کشید و بازیگران زیادی رفتند و به ما اضافه شدند و افراد زیادی نتوانستند با اثر ارتباط بگیرند. برای خود من نیز اوایل این ارتباط گرفتن بسیار سخت بود روبرو شدن با این نوع بازیگری برای من یک تجربه جدیدی بود و سخت بود که وارد جهانش شوم. اوایل واقعاً ناامید شده بودم و از اینکه هیچ کدام از تجربیاتم اینجا به کارم نمی‌آمد ناراحت بودم اما با تمرینات و راهنمایی‌های کارگردان به مرور توانستم با کار ارتباط بگیریم. آقای مصطفی پور چون جهان خودشان را ساخته بودند بخوبی منظورشان را انتقال می‌دادند و من از یک نقطه‌ای به بعد همه دانسته‌های خودم را کنار گذاشتم و با گفته‌های کارگردان پیش ‌رفتم و تلاش کردم تا از صفر خود را بسازم و رفته رفته دیدم که همه چیز آن طور که باید شکل گرفت. من تلاش کردم تا آن بعد حیوانی را درونم بیدار کنم و به شکل دیگه‌ای در این اثر کار کنم.

 پس بعد غریزی در این اثر بسیار مهم است  و یک بدوی گونگی دارد…

دقیقاً، به خصوص وقتی کلمات حذف شوند هیچگونه ارتباطی که انسان را تعریف می‌کند وجود نخواهد داشت و به نوعی این شکل از ارتباط، موجودات را تعریف می‌کند. موجوداتی که دارای احساسات مشترکی هستند و آن احساسات را از طریق بدنشان، حرکاتشان و همینطور آواهایی که تولید می‌کنند نشان می‌دهند.

اهورا دنیادیده: کاتورسک، یک کار گروهی است

اهورا دنیا دیده دانشجوی رشته مجسمه‌سازی است که از کودکی با بازی در نمایش‌های عروسکی و گذراندن دوره‌های آموزش بازیگری و تئاتر به صورت حرفه‌ای به فعالیت خود در این عرصه ادامه داده است.

تئاتر از کی برای شما جدی شد؟

تئاتر برای من از دوره ابتدایی و در مدرسه آغاز شد یعنی از نمایش‌های عروسکی دوران مدرسه. پس از آن در اداره فرهنگ مهاباد در سال‌های ۹۵ و ۹۶ کلاس‌های بازیگری را طی کردم و بعد از آن دوره‌های حرفه‌ای بازیگری را گذراندم. اولین تجربه اجرای عموم من اثری به شکل پرفورمنس آرت و تئاتر خیابانی بود به اسم «هیچ چیز نو» بعد از آن در چند فیلم کوتاه حضور داشتم. خودم یک فیلم کوتاه ساختم و در دانشگاه رشته مجسمه سازی را دنبال کردم. از آنجایی که همیشه به کار فرم و بدن علاقه داشتم زمانی که با «کاتورسک» آشنا شدم دقیقاً آن فضایی که می‌خواستم و در سرم بود را می‌توانستم ببینم و در این اثر همان تصویرسازی‌های زیبای بصری و فرمیک که از زیباشناسی خوبی برخوردار است را دیدم.

آیا کارگردان خواسته‌های خود را با توانایی بازیگرانش تطبیق می‌داد؟

«کاتورسک» یک کار گروهی است. شاید در میان ما برخی از بازیگران این توانایی را داشته باشند که بدنشان را به آنچه که کارگردان مد نظرش است برسانند و شاید برخی توانایی‌شان در آن حد نباشد. ما هشت بازیگر هستیم که تلاش می‌کنیم نقش یک فرد را بازی کنیم اگر به ماسک‌هایی که در طول اجرا استفاده می‌کنیم دقت کرده باشید به شکل‌گیری یک انسان واحد از طریق چند انسان پی خواهید برد. به نوعی ما اعضای مختلف یک انسان هستیم و فکر می‌کنم شاید کارگردان در برخی مواقع در طراحی‌ها توانایی ما را در نظر گرفته و تمرینات ساده‌تری رو در پیش گرفته باشد. از آنجایی که خودم به بدن، فرم و توانایی‌ها و ویژگی‌هایی که می‌تواند داشته باشد علاقه‌مندم امیدوارم توانسته باشم خودم را به بدنی که مد نظر کارگردان بود.

 با این جدیتی که در کار دارید می‌توان در مهاباد تئاتر خوبی روی صحنه برد؟

متاسفانه شهرستان مهاباد زیاد شرایط خوبی برای کار روی صحنه بردن ندارد و باید موانع بسیاری را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم کاری روی صحنه ببریم. با این حال افراد بسیار بزرگ و مهمی در شهرستان مهاباد هستند که واقعاً لایق‌اند. متاسفانه حدود ۴ سال بود که هیچ کاری روی صحنه نرفته بود و تا اینکه در چند ماه گذشته بالاخره یک اثر روی صحنه آمد در حالی که افراد زیادی در مهاباد هستند که بازیگری خوانده‌اند یا به صورت تجربی بازیگری را دنبال کرده‌اند. همینطور کسانی که در حیطه کارگردانی فعالیت‌های زیادی داشته‌اند اما همیشه مسائلی به وجود می‌آید که اجازه نمی‌دهد کارها خوب پیش بروند و با سنگ اندازی جلوی پیشرفت کارها را می‌گیرند.

 

مریم عظیمی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است