روزنامه صبا

روزنامه صبا

جلیل اکبری صحت:

«عروسک» یک فیلم قصه‌گوی خوش روایت است


عروسک یک فیلم قصه‌گوی خوش روایت است با یک قصه استاندارد البته باید بگویم که پایان بندی‌اش یک مقدار بداهه کار شده و حسب آنچه که در فیلمنامه بود عیناً پیش نرفته است.

جلیل اکبری صحت با دنیای فیلم از طریق انجمن سینمای جوان همدان آشنا شده و پس از آن بیشتر به فعالیت‌های مطبوعاتی پرداخته است. او سال‌های زیادی دبیر فرهنگ و هنر روزنامه ایران بوده و مجله‌ای به نام سینمای نو که بعدها ماهنامه شد را منتشر می‌کرد. او در زمینه تولید مستند و فیلم کوتاه نیز حضور داشته است. نام او برای اهالی تئاتر نیز بخاطر تهیه کنندگی نمایش‌های «اسفرود بی دم» و «رستاخیز عشق» نیز آشناست. به بهانه اکران فیلم سینمایی «عروسک» با او گفتگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید.

آشنایی و همکاری شما با آقای یوسفی نژاد چگونه شکل گرفت؟

آشنایی من با آقای یوسفی نژاد به فعالیت‌های مطبوعاتی ایشان و من برمی‌گردد. ایشان در مجله تخصصی سینما مطلب می‌نوشت و دانشجوی کارگردانی دانشکده صدا و سیما بود و ما اولین بار تا جایی که یادم هست در صف‌های مشهور تماشای فیلم در جشنواره‌ فجر یکدیگر را ملاقات کردیم. ایشان مدتی در صدا و سیمای تبریز فعالیت می‌کردند. زمانی که ایشان فیلم «او» را ساختند آشنایی و دوستی ما عمیق‌تر شد. آن زمان اختلاف نظری بوجود آمده بود که فکر می‌کردند شناخت از مردم آذربایجان و فرهنگ ترکی آنجا وجود ندارد و فکر می‌کردند اگر فیلم نمایش داده شود مردم آنجا ممکن است اعتراض کنند و سابقه ذهنی این نگرش هم به مسئله اعتراض مردم آذربایجان به روزنامه ایران برمی‌گشت. من آن زمان در سازمان سینمایی کار می‌کردم و اصلاً نمی‌دانستم که فیلم ساخته آقای یوسفی نژاد است از آنجایی که من ترک همدان هستم به عنوان یک مشاور بی‌طرف از من درخواست کردند که فیلم را ببینم و اعلام کردم که این فیلم هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند و توضیح دادم که مسئله روزنامه ایران یک سوء تفاهم بزرگ ملی بود که هم بد مدیریت شد و هم عده‌ای به دنبال ایجاد آن اتفاق بودند و سرانجام پس از گفت‌وگو با دوستان بر سر اجزای فیلم و تاثیر زبان به اجزای فیلم متقاعد شدند که به جشنواره فجر بیاید و در نهایت هم نتیجه بسیار قابل قبولی از این جشنواره دریافت کرد. ارتباط ما پس از این مسائل تنگاتنگ شد  ولی من اصلاً تصور اینکه بخواهم این اثر را تهیه کنندگی کنم نداشتم و در نهایت با اصرارهای ایشان پذیرفتم و از ب بسم الله فیلمنامه در جریان اثر بودم. ایشان فیلمنامه را می‌فرستاد و ما گروه چند نفره‌ای داشتیم که فیلمنامه را می‌خواندند و به این شکل این روند ادامه پیدا کرد.

 درگذشت مرحوم یوسفی نژاد بر اکران اثر تاثیر گذاشت؟

بگذارید اینگونه بگویم، سال گذشته همین موقع در جشنواره فیلم استانبول شرکت کرده بودیم و من حسب چیزی که تصور می‌کردم خواستم یک توضیحات اولیه راجع به فیلم و شرایطش بدهم که یکی از مخاطبان جشنواره گفت که ما سینمای ایران را خوب می‌شناسیم همینطور آقای یوسفی‌نژاد را و مسائل مربوط به فیلم را نیز می‌دانیم من خیلی خوشحال شدم که دنیا آنقدر کوچک شده و با یک سرچ ساده اطلاعاتی که زمانی آنقدر سخت می‌شد به دست آورد در اختیار همگان قرار می‌گیرد ولی می‌خواهم بگویم که فیلم در حال حاضر نیز روی اسم آقای یوسفی نژاد می‌چرخد هرچند که فیلم بازیگران بسیار خوبی دارد اما بزرگترین ستاره‌اش باز هم خود آقای یوسفی‌نژاد هستند. کسانی که فیلم «او» را دیده‌اند و سینمای ترکی ایران را می‌شناسند به فیلم بسیار علاقه‌مند بودند. متاسفانه ما به دلیل شرایطی که در کشور بر حوزه اکران حاکم است نتوانستیم «عروسک» را در گروه‌بندی‌های مرسوم فیلم اکران کنیم چون اصطلاحاً می‌گویند فیلم کله ندارد در واقع منظورشون چهره شناخته شده است ولی هر کسی که فیلم را ببیند بر این صحه می‌گذارد که بازیگران فیلم بازیگران بسیار توانمندی هستند. ما در مسیری قرار گرفتیم که باید انتخاب می‌کردیم فیلم را اکران کنیم یا نه اینجا بود که من و خانم اصلانی، همسر آقای یوسفی نژاد تصمیم گرفتیم که فیلم را اکران کنیم و با تلاش‌های گروه هنر تجربه این امر میسر شد.

استقبال مخاطبان ترک زبان از اثر چگونه بوده؟

البته فیلم «عروسک» صرفاً برای مخاطب ترک زبان نیست و صرفا کاراکترها با زبان ترکی حرف می‌زنند. ما در تبریز استقبال بهتری داریم ولی در اردبیل، ارومیه و شهرهای دیگر استقبال آنقدر که می‌خواستیم نبود. می‌خواستیم در استان‌های ترک نشین که زمینه دیدن فیلم ترکی را دارند این اثر را به صورت گسترده‌تر اکران کنیم که به خاطر شرایط موفق نشدیم ولی باز هم در استان‌های ترک نشین اتفاقات خوبی برای فیلم می‌افتد و امیدوارم که خیلی بهتر از این نیز بشود. از آنجایی که فیلم زیرنویس فارسی دارد و در اکران‌ جشنواره‌های خارجی با زیرنویس انگلیسی ارائه می‌شد کاملا داستانش فهمیده می‌شود. عروسک یک فیلم قصه‌گوی خوش روایت است با یک قصه استاندارد البته باید بگویم که پایان بندی‌اش یک مقدار بداهه کار شده و حسب آنچه که در فیلمنامه بود عیناً پیش نرفته است معمولاً نیز عرف اجازه می‌دهد که فیلم ۲۰ درصد از فیلمنامه متفاوت باشد.

 سخن پایانی

امیدم این است که شرایط به گونه‌ای شود که سینمای بومی ایران مثل فیلم ما و سینمای ترک، بلوچ، عرب خوزستان، کرد و حتی زبان‌ها و لهجه‌های دیگر نیز بتوانند در این سینما امکان ساخت و نمایش داشته باشد. خوشبختانه به نسبت گذشته این مسئله بیشتر جا افتاده است اما نکته‌ای وجود دارد که جهت گیری مدیران سینمایی باید به سمتی باشد که فیلمهای بومی با محتوی جهانی ساخته شود که هم مخاطب بومی را جذب کند و هم مخاطب جهانی را اما متاسفانه مدیران سینما چنین تعلق خاطری به سینما ندارند. بزرگترین چالشی که «عروسک» با آن مواجه شد مسئله جشنواره فجر بود. به نظرم اعضای هیئت انتخاب و اعضای نظارت اصلا فیلم را نفهمیدند و درکی از موقعیت و شرایط فیلم نداشتند که باعث دلخوری شد. معتقدم تالمات ناشی از آن اتفاق و در ادامه توقیف فیلم باعث شد که اصغر را از دست بدهیم. به لحاظ اخلاقی باید بگویم کسی که در اداره ممیزی می‌نشیند باید بداند که آن خودکار قرمزی که در دستش است ممکن است به پایان زندگی کسی منجر شود و این امر خطیری است. تمام مسائلی که درباره فیلم «قولچاق» یا همان «عروسک» می‌گفتند سوتفاهم بود و اصلا ربطی به فیلم نداشت. به نظرم این مسئله باید برای همه درسی باشد که وقتی مسئولیتی داریم و هرکس در جایگاه خودش آن را به شکلی انجام دهد که آسیب جدی به دیگری یا حتی در نهایت مرگ انسانی نشود.

 

مریم عظیمی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است