محمد عسگری:
از ساخت «آسمان غرب» پشیمان نیستم!
ازاین که «آسمان غرب» را ساختم پشیمان نیستم؛ ولی حسرت میخورم که چرا سرنوشت فیلمهایی از این دست باید مهجور بمانند.
در تاریخ سینمای ایران فیلمهای مهمی در ژانر جنگ ساخته شدهاند که برخی از آنها درقیاس با دیگر آثار در این زمینه، فارغ از جذابیتهای بصری و تصویری که شاخصه اصلی یک اثر سینمایی است، به دلیل پردازش به موضوع خاص و داشتن تم زندگینامه محور، بیشتر مورد توجه قرارگرفتهاند. «آسمان غرب» نیز یکی از این فیلمها است که محمد عسگری نویسندگی و کارگردانی آن را بهعهده دارد و تهیهکننده آن حیبالله والینژاد است. این فیلم که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته رو نمایی شد، به روزهای آغازین جنگ و زوایایی از حماسهآفرینی شهید شیرودی درجنگ ایران وعراق اختصاص دارد. میلاد کیمرام در نقش شهیدشیرودی و امیرحسین آرمان، آرمین رحیمیان، تورج الوند، کیوان آزاد، کریم امینی و… از بازیگران این فیلم هستند. خبرنگار صبا با محمد عسگری نویسنده و کارگردان این فیلم به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید.
«آسمان غرب» درحالی اکران شد که فضای اکران سینما، طی سالهای اخیر بیشتر در قبضه فیلمهای کمدی قرارگرفته و دیگر ژانرهای سینمایی مانند سینمای اجتماعی، جنگ و… عملا مغفول واقع شدهاند، دیدگاه شما نسبت به این مسئله چیست؟
من هیچ گاردی نسبت به ژانر کمدی ندارم که بخواهم بگویم این فیلمها در سینما نباشد. همانطور که درکشورهای دیگر تمام ژانرها درسینما در کنار هم قراردارند و هرکدام هم مخاطب خاص خودش را دارد. منتهی امروز غلبه ژانر کمدی به سینمای ما آسیب زده است. شاید یک دلیل آن این باشد که اغلب این آثار از بارمحتوایی و مفید به تماشاگر تهی هستند و صرفا برای سرگرمی ساخته شدهاند. درحالیکه این وظیفه مجموعه مدیریت فرهنگی کشور از صنف سینماداران گرفته تا سازمان سینمایی و دیگر نهادهای مرتبط است که به ریشهیابی این مسئله بپردازند. جای ریلگذاری دراین مسیر خالی است و به همین دلیل است که اغلب مخاطبان در شرایط فعلی به سمت سینمای کمدی رفتهاند. البته ناگفته نماند که شرایط نامطلوب اقتصادی هم درسالهای اخیر باعث شده تا مردم به این سمتوسو گرایش یابند. ولی مسئولین فعلی سینما باید به این نکته برسند که همه چیز پول نیست و در کنار توجه به فیلمهای عمدتا پرفروش کمدی، ضرورت دارد که زیرساخت و سوبیسدهای حمایتی نسبت به دیگر ژانرها مثل اجتماعی و دفاع مقدس هم فراهم شود تا فیلمهایی که در این ژانرها ساخته میشوند دیده شوند. اما متاسفانه این مسئله تا امروز انجام نشده است و ادامه این نوع تربیت، مخاطب ژانرهای دیگر سینما را از بین خواهد برد.
البته تجربه ثابت کرده است که مخاطبان سینما با فیلمهای قهرمانمحور ارتباط بهتری برقرار میکنند و فیلم شما هم ازاین قاعده مستثنی نیست.
درست است! فیلمهای قهرمانمحور بیشتر در سینما موفق بودهاند. کمااین که در «آسمان غرب» هم این مولفه به خوبی رعایت شده است. ما در فیلم شخصیت «شهید شیرودی» را داریم که یک روستازاده کشاورز بوده اما با وقوع جنگ و رشادتهایی که انجام میدهد تبدیل به یک قهرمان ملی میشود، قهرمانی که هم؛ نامش در ردیف افتخارآفرینان ثبت میشود و هم مردم با تماشای زوایایی از زندگی او برپرده سینما، ازاین قصه لذت میبرند.
برای نسل امروز که چیزی از جنگ نمیداند و دانستههایش فقط به خاطرات والدینش محدود شده است، ساخت این فیلم چقدر میتواند باعث شود تا او به شناخت و کندوکاو بیشتری درباره دیگر قهرمانان ملی بپردازد؟
در سینمای جهان فیلمهای جنگی موفقی که مربوط به دو دهه اخیر بوده باشند کم نداشتهایم. نمونه آن فیلمهایی چون «خشم»، «در جبهه غرب خبری نیست»، «نجات سرباز رایان» و… هستند که بسیار مورد توجه قرارگرفتهاند. ژانر جنگ نهتنها در ایران که در همه جای دنیا یکی از مهمترین گونههای سینمایی به شمارمیرود که همه نسلها را در برمیگیرد. اما در کشور ما این قضیه کمی فرق دارد. از آنجایی که ما ۸ سال گرفتار جنگ بودیم، بعد از پایان جنگ در دهههای ۷۰ و۸۰ باحجم بالایی از آثار جنگی، باکیفیت پایین و کلیشهای مواجه شدیم که انبوه این فیلمها مخاطبان را از این ژانر دلزده کرد. وگرنه درکشورهایی که جنگ را تجربه نکردهاند این ژانر هنوز مورد توجه است. درکشورهای هند، ترکیه، چین، ژاپن و امریکا برخورد مخاطبان با سینمای جنگ را دیده و به این نتیجه رسیدهام که فیلمهای اکشن و جنگی جزء بهترین فیلمهایی است که مخاطب به آن علاقه دارد. ولی همانطور که گفتم در کشور ما، چون این ژانر با حجم آثار غالبا کمکیفیت ساخته شده امروز با مشکل جذب مخاطب مواجه شده است. به بیان سادهتر، پیشینه تاریخی ما در این زمینه به این ژانر لطمه زده است. آنچه مسلم است این که یک اثر هنری درهر ظرف و قالبی که ارائه شود باید متناسب و برگرفته از زبان و شرایط روز جامعه باشد. البته این مسئله هم شرایط خاص خودش را دارد و فیلمساز باید تاوان و بهای این مسئله را بپردازد. تاوانش هم این است که تلاش کند تا فیلمی متفاوت با آنچه تاامروز دراین ژانر ساخته شده بسازد که در این مسیر با چالشهای زیادی مواجه میشود. وجود این چالشها باعث میشود تا بین نسل جوان و این ژانر فاصله بیفتد. نکته دیگر این که نسل امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی و فضای مجازی، نمیتواند بعضی از چیزهایی که در برخی فیلمها گنجانده میشود را بپذیرد. بهعنوان مثال، هنوز فیلمهایی ساخته میشود که رزمنده وقتی میخواهد با همسر خودش صحبت کند سرش را پایین میاندازد! باید در سینما به زبان روز و ملموس حرف زد. طبعا اگر چنین مولفههایی در فرم و محتوا اتفاق بیفتد یک فیلم میتواند آینه تمامنمای جامعه خود باشد و مخاطبان جوان را متوجه خودش سازد.
نسل جوان از نظر شما چقدر توانستهاند با «آسمان غرب» ارتباط برقرارکند؟
براساس مشاهدات و آمارهایی که داشتهام خوشبختانه فیلم توانسته با اقشار مختلف جامعه؛ بهخصوص جوانان و نوجوانان ارتباط برقرار کند. هرچند معتقدم، دستاندرکاران فرهنگی میتوانند حمایت و توجه بیشتری نسبت به این فیلم داشته باشند. درواقع، زمانی مخاطب این فیلم افزایش مییابد که نهادهایی چون شهرداری، حوزه هنری و وزارت فرهنگ سئانسهای مناسبی را به آن اختصاص دهند و فیلم بتواند از تبلیغات مناسبی برخوردار شود.
از اکران فیلم رضایت دارید؟
مسلما نه! درنظرگرفتن سانسهای صبح برای این فیلم چطور میتواند انتظار من را به عنوان فیلمساز برآورده کند؟ ضمن این که همانطور که پیشتر اشاره کردم جای ریلگذاری درست و زیرساختهای فرهنگی برای نمایش آثاری ازاین دست همچنان خالی است. متاسفانه سینمای ما امروز به سمت مادیگرایی رفته است. البته اگر با مسئولین سینمایی صحبت کنید و درباره شرایط امروز سینما از آنها بپرسید با ارائه آمار و ارقام، این روند را رضایتبخش قلمداد میکنند درحالی که فقط بلیت را میبینند و فرهنگسازی به انزوا رفته است.
گاهی با کارگردانانی مواجه میشوم که به این نکته اشاره دارند وقتی یک فیلم اجتماعی میسازند، سینمادار به آنها میگوید اگر کمدی بسازند با موفقیت بیشتری روبهرو میشوند و این نگاه را یک آسیب جدی برای سینمای امروز میدانند.
آنچه اشاره میکنید معضلی است که امروز بخش خصوصی سینما با آن دست به گریبان است و قطعا به مراتب کار بخش خصوصی برای ساخت فیلمهای جدی دشوارتر است. اما جای تاسف است که امروز همه به دنبال منافع مادی یک اثر سینمایی هستند. میتوانم بگویم درحالحاضر همه چیز در سینما از خروجی پول میگذرد و با وجود آنکه مدیران فرهنگی، بخشی از سوبسید را دراختیار دارند ولی گویی این سوبسید عملا نباید صرف آثار فاخر شود.
چرا از بین شخصیتهای مختلف جنگ، زندگی شهید شیرودی را دستمایه ساخت فیلم کردید؟
این مسئله چند دلیل داشت. یکی این که کارگردانی بین زمین و آسمان صرفنظراز سختیهایی که دارد جذاب است و من این وجه فنی کار را دوست داشتم. دلیل دیگرش، جنبههای میهنپرستی و توجه به مفاهیمی چون ناموس، وطن، خاک، غیرت و… بوده که ساخت چنین اثری را برایم جذاب کرده است، ویژگیهایی که در خیلی از ما به فراموشی سپرده شده است. از طرفی، پرداختن به غیرت و ناموس همیشه با تشویق و تکریم جامعه توام بوده است. همانطور که بارها در اخبار دیده و شنیدهایم که فردی مزاحم نوامیس مردم شده و فرد دیگری که با این آدم مقابله میکند و جانش را از دست میدهد، از سوی جامعه مورد تکریم واقع شده است و همه از او بهعنوان یک فرد غیرتمند یاد میکنند. بنابراین، اخلاق بالاترین ویژگی یک انسان است، چیزی که در شهید شیرودی توجه مرا به خود جلب کرد.
برخی به این مسئله اشاره میکنند که «آسمان غرب» اثری است که تماشای بعضی سکانسهای آن، یادآور رجعت به سینمای اکشن دهه ۶۰ است، شما چقدر این مسئله را قبول دارید؟
بله؛ ممکن است در سکانسهایی از فیلم حالوهوای سینمای دهه ۶۰ برای مخاطب تداعی شود. ولی از منظر فنی، سعی کردهایم از پیشرفتهترین تکنیکها در ساخت این فیلم بهره بگیریم. ضمن این که امروز فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشوند با فیلمهای دورههای گذشته به لحاظ فنی و تکنیکی تفاوت زیادی دارند. البته شرایط روزبهروز برای ساخت این فیلمها دشوارتر میشود.
چرا؟
بهعنوان مثال، به نسبت گذشته تهیه ادوات و ابزارهای جنگی برای فیلمی ازاین دست با هزینه هنگفتی توام است. یعنی اگر فیلمسازی بخواهد فیلم جنگی بسازد باید بخش زیادی از بودجه فیلم یعنی حدودد ۱۰میلیارد را صرف تهیه این تجهیزات کند. به همین دلیل است که ساخت فیلمهای جنگی خیلی هزینهبردار شده و بعضی از کارگردانان ترجیح میدهند به نمایش تبعات جنگ مانند تاثیرات آن برروی خانواده جانبازان وشهدا بپردازند. در دهههای ۶۰ و ۷۰ فیلمساز راحتتر میتوانست تجهیزات مورد نیاز خود مثل تفنگ و تانک و… را فراهم کند اما هرچه زمان میگذرد، تهیه این ابزارها برای ساخت فیلم دشوارمیشود.
باتوجه به مواردی که مطرح کردید از پروسه تولید تا اکران «آسمان غرب» از ساخت این فیلم پشیمان هستید؟
ازاین که “آسمان غرب” را ساختم پشیمان نیستم؛ ولی حسرت میخورم که چرا سرنوشت فیلمهایی از این دست که بیانگر رشادتهای شخصیتی چون شهید شیرودی هستند باید مهجور بمانند. همانطور که میدانید، تولید در سینما یک چیز است و پخش مسئله دیگر. ۴۰ درصد یک فیلم تولید آن است و باقی به این بستگی دارد که عوامل پخشکننده چطور دراین زمینه درست عمل کنند. من معترضم که چرا نباید شرایطی فراهم شود تا خانوادههای ارتشی که تعدادشان کم هم نیست، به تماشای این فیلم بنشینند. مسلما زمینه اکران فیلم برای این گروه از مخاطبان را باید سرمایه گذاری و مدیران دلسوز بهعهده بگیرند. از ساخت این فیلم پشیمان نیستم، ولی شاید قدم بعدیام در سینما، فیلمی در ژانردیگری باشد. من هم میتوانم یک قصه آپارتمانی را در لوکیشن محدود و به شکلی مهیج بسازم. ولی یک سوال دارم: آیا ساخت فیلمی مثل «آسمان غرب» که یک یادآوری تاریخی است کارغلطی است؟ آیا فراموش کردن قهرمانان تاریخی کار درستی است؟ چرا نباید به مفاخر ملیمان بپردازیم و وقتی هم که فیلمساز به این سمتوسو میرود فیلمش در تبلیغات و جذب مخاطب از بین برود؟ آنچه مسلم است این که این وظیفه دولت است که فرهنگ جامعه را به مدد آثاری درحوزههای سینما، تئاتر، کتاب، موسیقی و… زنده نگه دارد. یک فیلم بد درباره یک شخصیت تاریخی بهمراتب ماندگارتر از فیلم اجتماعی پرفروش است که امروز هست و فردا که اکرانش تمام شد به فراموشی سپرده میشود.
چرا بخشی از نسخه سینمایی فیلم در اکران عمومی با آنچه در جشنواره دیدیم تفاوت کرده است؟
سعی کردهایم برای اکران فیلم در سینماها، در تدوین و زمان فیلم تغییراتی انجام دهیم. بهطوری که ۳۰ درصد نسخه امروزی فیلم با نسخه جشنواره متفاوت است، بهخصوص در زمینه جلوههای ویژه رایانهای. نسخهای که در جشنواره فیلم فجر اکران شد را خود من اولین بار بود که همراه مردم میدیدم و این نسخه درحال بهروزرسانی بود. خوشبختانه در اکران عمومی این تغییرات صورت گرفته و امیدوارم فیلم موردپسند مخاطبان قرار بگیرد.
آزاده صالحی
There are no comments yet