حسین مزینانی؛ کارگردان:
چرا نباید از «آکادمی پرندگان» حمایت شود؟
چرا این اثر نباید حمایت شود و چرا نباید من که برای ایده، نوشتن و تولید این نمایش وقت گذاشتهام برداشت مالی از کارم نداشته باشم.
حسین مزینانی بیش از ۲۵ سال است که به بازیگری، کارگردانی و نویسندگی در حوزه سینما و تئاتر کودک میپردازد. در این مسیر با چهرههای شناخته شدهای مثل مجید قناد، هومن بهمنش، روزبه رایگا و… همکاری کرده و آثار زیادی مثل هفت سنگ، آن مرد در باران آمد، لوبیا زود بیا و … را در کارنامه کاری خود دارد. نمایش کودک «آکادمی پرندگان» در حالی به آخرین روزهای اجرای خود در تالار هنر نزدیک میشود که با استقبال خوب مخاطبان روبرو بوده است. گفتوگوی خبرنگار صبا با حسین مزینانی نویسنده و کارگردان این نمایش را در ادامه میخوانید.
از اهداف آموزشی و هنری که در این نمایش دنبال کردید بگویید.
من همواره متن خودم را کار میکنم و به این شکل نیست که متنی خارجی را اقتباس کنم اما برای من بسیار جذاب است که بتوانم در لایههای زیرین کار چیزی را که مد نظرم هست را داشته باشم. این را نیز در مقطع دکترا و از اساتیدم آموختهام که همیشه به من یادآور میشدند مخصوصاً یکی از اساتید عزیزم دکتر علی عباسی همیشه میگفتند میدانید چرا همه جهان کشتی ایران را نگاه میکند حتی اگر قهرمان جهان نشود؟ پاسخ این بود که ما در کشتی اسطوره داریم به همین دلیل است که کشتیگیران ما عاشقانه و شاعرانه کشتی میگیرند. وقتی که آن اسطوره باشد اتفاق عجیبی در کار رخ میدهد و من هم سعی کردم در کارهای جدیدم این اتفاق بوجود بیاید. با کمی دقت میبینید که عنصر زمان در نمایش ما موج میزند اینکه همه چیز باید سر وقتش باشد، زمان را نباید از دست بدهیم، زمان میتواند چقدر مهم باشد و چه کارهایی برای ما بکند و ما باید چگونه زمان را در لحظات بحرانی مدیریت کنیم. همه اینها را در لایه زیرین داستان میبینیم. بچهها با اساطیر آشنا نیستند و من نیز نمیخواهم در این نمایش اسطوره را برای کودکان بشکافم اما چقدر جذاب خواهد بود که حتی اگر شده در لایههای زیرین آثارمان از این اسطورهها استفاده کنیم و اینجاست که حتی مخاطبان بزرگسال ما وقتی یک اثر کودک را میبینند به دلشان مینشیند و لذت میبرند. حال باید در لابلای این زیر لایه چند نکته آموزشی نیز قرار دهید و عناصری که برای نمایش کودک لازم است مانند نکات آموزشی و شادی آفرینی را مورد توجه قرار دهید تا کودک همان لحظه هم لذت ببرد و هم آموزش ببیند و هم حس کند که پیش از این نمایش چیزی را همراه خود داشته و با دیدن این نمایش تلنگری به آن حس زده شده که در نمایش ما این همان عنصر زمان است.
از اهمیت موسیقی در این کار بگویید.
آهنگساز این نمایش آقای رضا حقگو و از دوستان بسیار با تجربه و خوب من هستند که در کارهای تلویزیونی مخصوصاً در برنامه ململ که برای کودکان بود نیز بسیار فعال هستند. زمانی که ما صحبتهای اولیه این کار را انجام میدادیم ایشان فکر میکردند مثل همه آثار دیگر من یک رفرنس یا شعر در اختیارشان میگذارم تا بر اساس آن ملودی بسازند. ما دو هفته تمام فقط گفتوگو میکردیم تا بتوانم خط فکریم را به ایشان انتقال بدم و خط فکری ایشان را نیز درک کنم و به یک اجماعی روی موسیقی این اثر برسیم. در این زمینه چالشهایی پیش روی ما بود. ایشان نتهای بسیار دقیق، زیبا و ژوستی مینواختند ولی من میگفتم که کار مد نظر من این نیست. در نهایت موسیقی زیبای کار را ساختند و مدام میگفتند که در این موسیقی اشتباه و نت فالش وجود دارد ولی این دقیقاً چیزی بود که من میخواستم چرا که شخصیت اصلی کار هم یک موزیسین است که در ابتدای کار در حال تمرین قطعهای است و هر از گاهی هم فالش مینوازد و ما برای فضااسازی ابتدای نمایش دقیقاً به همین نتهای فالش نیاز داشتیم. شعری روی آهنگهای این نمایش وجود ندارد و مثل باقی کارهای کودک نیست و موقعیت این نمایش به شکلی است که بچهها باید خودشان حس کنند، بشنوند و شعر را درونشان بسازند، من با این دید جلو آمدم و موسیقیها نیز درست در این موقعیت نشست و بچهها کاملاً حس میکنند و همراه میشوند. امروزه اکثر بچهها در این سن و سال حداقل به یک کلاس موسیقی میروند و ما همراه با کاراکتر موزیسین نمایش کدهای موسیقی به بچهها میدهیم اینکه موسیقی از اوج و فرود تشکیل شده و… ما این مسئله را در قالب طنز و به شکل یک مسابقه نشان میدهیم و کودک هم با شادی میخندد و این نکات را آموزش میبیند و از همه مهمتر اینکه با مسئله مدیریت زمان نیز آشنا میشود.
سخن پایانی
خیلی دوست دارم مخاطبان عزیز همانطور که دوست دارند غذای سالم بخورند و به فرزندشان نیز بهترین غذا را بدهند تا رشد کند به کالاهای فرهنگی و سبد فرهنگی خانواده خود نیز توجه زیادی داشته باشند و بچهها را به سالنها و برای دیدن نمایشهایی ببرند که نمایشهای سالمی باشند. هستند نمایشهایی که بچه از ابتدا تا انتها در سالن بالا و پایین میپرد و دست میزند ولی در آخر زمانی که سالن را ترک میکند هیچ چیزی در وجود او نقش نبسته است و مثل این میماند که بچهها چیپس و پفک رو خیلی دوست دارند ولی این نوع خوراکیها هیچ کمکی به رشد فکری، روحی و ذهنی آنها نمیکند و نکته آخر اینکه مدیران تئاتر کودک را کوچک نبینند. من در همین اثر به شخصه با ضرر مالی مواجه هستم ولی پای این کار ایستادهام و به عنوان نویسنده، کارگردان، طراح صحنه و بازیگر این کار که در جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان امسال برنده جوایز زیادی کسب کرده و نشان از این است که نمایش خوب و شایستهای بوده میپرسم چرا این اثر نباید حمایت شود و چرا نباید من که برای ایده، نوشتن و تولید این نمایش وقت گذاشتهام و سالها تجربه کاریام پشت آن هست برداشت مالی از کارم نداشته باشم و صرفاً به این فکر کنم که بتوانم پاسخ زحمات و عرقی که بازیگران روی صحنه میریزند را بدهم و جلوی آنها سرافکنده شوم. متاسفانه کسی پاسخگو نیست و هیچ کس به داد ما نمیرسد مدیران این سخنان ما را بشنوند و به کار کودک کمک کنند تا کارهای خوب و شایسته تولید شود همکاران حرفهای ما به صحنه برگردند.
مریم عظیمی
There are no comments yet