سجاد میر:
«بیرون پشت در» نقطه عطفی در کارنامه کاری من است
بدون تردید نمایش «بیرون پشت در» و نقش بکمان نقطه عطفی در کارنامه کاری و مسیر زندگی من است.
نمایش «بیرون پشت در» به کارگردانی پرهام خاکزاد و تهیهکنندگی سجاد افشاریان این روزها مهمان سالن قشقایی تئاتر شهر است. این نمایش به نویسندگی محمد رحمانیان ثابت و بر اساس نمایشنامه معروف ولفگانگ بورشرت به همین نام است. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با سجاد میر بازیگر این نمایش را میخوانید.
مراحل آمادگی و رسیدن به این نقش چه بود؟
نکته بسیار مهم برای من در نمایش «بیرون پشت در» این است که من قبلاً با این نمایشنامه آشنا بودم و چند سالی بود که این متن را خوانده بودم و میشناختم. خیلی دوست داشتم که نقش بکمان را بازی کنم و از طرفی همیشه این اطمینان را داشتم که بالاخره یک روز بکمان را روی صحنه زیست خواهم کرد تا اینکه بالاخره آن روز رسید و پرهام خاکزاد به من این پیشنهاد را داد و من خیلی سریع و با اشتیاق زیاد پذیرفتم.
طبیعتاً شناخت من روی این کاراکتر با توجه به زمان کمی که برای تمرینات داشتیم تاثیرگذار بود تا بتوانم نتیجه نسبتاً خوبی از کاراکتر بگیرم. بدون تردید نمایش «بیرون پشت در» و نقش بکمان نقطه عطفی در کارنامه کاری و مسیر زندگی من است.
برای نزدیک شدن به نقش بیشتر به کدام وجه کاراکتر توجه کردید؟
به شخصه ایفای کاراکترهایی را که در مرز قرار دارند بسیار دوست دارم. کاراکترهایی که در مرز یک دوگانگی از زندگی قرار دارند و در تکاپو هستند برای یافتن راهی برای آرامش، سکوت و یا رسیدن به یک شرایط عادی و بکمان مظهر این موضوع است. یعنی او در مرز بین تراژدی و زندگی عادی، خواب و بیداری، اسارت و رهایی و درد و التیام دست و پا میزند و این دوگانگی خود موضوعی بسیار روانشناختی در انسان است که نه تنها داستان بکمان است بلکه داستان بسیاری از ما در زندگی است. برای من «بیرون پشت در» جملهای از ولفگانگ بورشرت معنا میشود که همان ابتدا و قبل از شروع متن نمایشنامه نوشته شده و «بیرون پشت در» را نمایشی دانسته که هیچ تئاتری آن را اجرا نمیکند و هیچ تماشاگری آن را نمیبیند. من فکر میکنم که منظور او این است که این اثر نه یک تئاتر، نه یک اجرا و نه حتی امکانی برای تماشا کردن موضوعی است بلکه او بیشتر به خاطر بار تراژدی سنگین این موضوع این جمله را گفته و به این اشاره کرده که ما به عنوان بازیگر یا مخاطب این اثر، در صحنه «بیرون پشت در» درک میکنیم که چرا و چگونه در لحظاتی میتوانیم چشم، ذهن، گوش و قلب نداشته باشیم و به مواقعی در گذشته خودمان فکر کنیم که چطور برای لحظاتی انسان نبودهایم و تبدیل به اجسام شدهایم و این جمله به شدت هدایتگر من در پردازش کاراکتر بود.
برای اینکه آمادگیهای بدنی لازم به این اجرا را داشته باشید به چه تمریناتی نیاز داشتید؟
بخش کوتاهی از شغل یک بازیگر به آنچه که روی صحنه میبینید برمیگردد و عمده آن کاملا به زندگی عادی یک بازیگر و اینکه چگونه دارای شرایط مناسب چه از لحاظ بدنی و چه از لحاظ روانی باشد مربوط است. وقتی اجراهای نمایش «آنتیگونه» تمام شد بلافاصله خود را وارد سیکل جدیدی از تمرینات کردم که بر پایه کتاب «بازیگری روانتنی» بود. این کتاب و تمریناتش بر پایه یوگا، تنفس و سلامت روان شکل گرفته و کاملا به تکنیک بدن بازیگر اشاره میکند و اساسا میگوید که شما با یک شرایط روانی ثابت و بدنی آماده میتوانید آماده پذیرش نقشهای مختلف باشید. این تمرینات برای من بسیار مهم و کمک کننده بود به خصوص مدیتیشن، یوگا و تمرینات ورزشی هر روزه، امروز که بکمان را بازی میکنم متوجه شدهام که همه این تمرینات که تا این لحظه داشتم حتی کم نیز هست و باید بیشتر شود و بازیگر باید همواره دیسیپلین خاصی را رعایت کند.
سخن پایانی
«بیرون پشت در» بهترین ترجمه از تنهایی و بی کسی انسانهاست و مهمترین اثر درباره اهمیت زندگی، یک سکوت کوتاه و یک زندگی عادی است که انسانها میتوانند با آن برخورد کنند، اینکه همه اینها چقدر میتواند برای انسان کارآمد باشد و تا چه حد احتیاج انسان است و بسیار مهم است که از لحظه به لحظه تجربه آرامش در زندگیمان سرسری عبور نکنیم و یادآوری میکند که بیشتر تلاش کنیم انسان باشیم و انسانیت را میان هم گسترش دهیم تا در نهایت به اشیا و اجسام تبدیل نشویم.
There are no comments yet