محمد صدیقیمهر:
نمایش «آرت» به بازنگری در روابط آدمها کمک میکند
تماشای نمایش «آرت»، شاید به آدمها کمک کند یک بازنگری در روابطشان داشته باشند.
بی شک نام علیرضا کوشکجلالی در ذهن علاقهمندان به تئاتر به آثار متفاوتی گره خورده و آثار این کارگردان شناخته شده تئاتر کشور همواره مورد توجه هنر دوستان واقع شده است. اما کوشکجلالی پس از «خدای کشتار» دوباره به سراغ نمایشنامهای از یاسمینا رضا نویسنده شهیر فرانسوی رفته و با کادر بازیگران محبوبش یعنی سام کبودوند و محمد صادقیمهر و آرمین رحیمیان اجرایی پر فراز و نشیب بر بستر کمدی را روی صحنه آورده است. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با محمد صدیقیمهر بازیگر این نمایش را میخوانید.
تکرار تجربه کار کردن با علیرضا کوشک جلالی چگونه است؟
کارکردن با علیرضا اینطوری است که اگر ده تا پیشنهاد خیلی خوب هم داشته باشید، به محض اینکه او زنگ بزند، همان لحظه همهچیز را رها میکنید و میگویید آمدم! من چهار سال تئاتر کار نکرده بودم و تصمیم هم نداشتم کار بکنم، چون شرایط را برای کار تئاتر مناسب نمیدیدم اما پارسال تا آقای جلالی زنگ زدند، رفتم و کار کردم. امسال هم همینطور به گروه اضافه شدم. وقتی با علیرضا کار میکنید، حس خوبی روی صحنه دارید و از خروجی کار مطمئنید. میدانید که با تمام سختیهای تمرین و وسواسهایی که سر تمرین دارد، در نهایت اثر درجه یکی روی صحنه میبرید. یکی از دلایلی که کار نمیکنم این است که متاسفانه سطح اجراها به لحاظ متن و کارگردانی و چیزهای دیگر، خیلی پایین آمده اما در همکاری با آقای جلالی، خیالتان راحت است که روی صحنه شریف و درجهیک خواهید بود. او بازیگر را خوب هدایت میکند. ضعفهایی را که دارد میپوشاند و در نهایت بهترین بازی را از او میگیرد و این آرزوی هر بازیگری است.
چه ویژگیهایی در کاراکتر ایوان برای شما پررنگ تر بود؟
نقش «ایوان» که من بازیاش میکنم، یک آدم صلحجو است؛ یک رفیق که سعی میکند بین دو دوست دیگرش میانجی باشد و بینشان صلح برقرار بکند. البته نه فقط در موقعیتی که میبینیم، بلکه در تمام ده سال گذشته همین کار را میکرده. او آدم شوخ و شنگی است که وارد بازیها و دعواهای هنری آنها نمیشود و اساساً دنیایش با آنها فرق دارد. ایوان نماینده قشر خاصی از جامعه است که به نظرم خیلی دوستداشتنی هستند. حتی میتوانید آنها را نمایانگر دو جریان سیاسی ببینید. اینجا یکسری آدم را میبینید که از بحثهای تئوریک و حال به همزن فراریاند. دوست دارند فقط زندگی بکنند و سختیها و خوشیهای آن را با تمام وجود در آغوش بگیرند و از تمام «ایسم»ها فارغ باشند.
زاویه دید آقای کوشک جلالی را در این اجرا نسبت به نمایشنامه چگونه میبینید؟
نمایش «آرت» پتانسیل بسیار بالایی دارد، یعنی هر کارگردان میتواند با زاویه دید مختلفی به آن ورود بکند. این نمایشنامه، زمینه کامل و درستی دارد اما شما میتوانید آنچه میخواهید به آن اضافه کنید. بستر آماده است تا نگاهتان در آن بنشیند. آقای جلالی شاید میخواهد یک نگاه سیاسی به آن وارد بکند و آن سه نفر را به عنوان نماینده و سردمداران حزبهای سیاسی ببیند که میخواهند حرفهای سیاسی بزنند و تاثیرگذار باشند، یعنی با نقد اپوزوسیونها میخواهد به نمایش ورود بکند و امیدوارم این نگاه شکل بگیرد.
درباره تمرینهای دشوار کوشکجلالی اکثرا شنیدهایم برای مخاطبان شاید جالب باشد که بدانند آیا کارگردان «آرت» به بازیگرانش اجازه میدهد در تمرینها، خلاق و ایدهپرداز باشند؟
شاید آقای جلالی در تمرینها با جزییات بگوید که مثلاً در آن میزانسن اینقدر قدم بردارید یا آنجا فلان دیالوگ را بگویید. او خطوط کلی و جزییات نقش را میگوید اما در نهایت دست بازیگر را نمیبندد. اگر بازیگری خلاق باشد، همانجا چیزی به آن اضافه میکند و به کارگردان میگوید من اینجوری حرکت میکنم. البته علیرضا هم پیشنهاد او را درباره کاری که میخواهد بکند، میشنود، ولی شاید بگوید «نه، چیزی که من گفتم را کنار بگذار! چیزی که خودت اجرا کردی، خوب است»، یعنی یک وضعیت تعامل و گفتوگو در چیده شدن صحنهها و میزانسنها وجود دارد. اینگونه نیست که شما محکوم به انجام یک میزانسن خاص باشید.
سخن پایانی
امیدوارم این نمایش دیده شود چون مفاهیم روانشناسی بسیار درستی در مورد روابط انسانی در این نمایش هست. روابطی که شاید آدمها سالها داشتهاند اما آنالیزش نکرده باشند تا بدانند در ارتباطی که با هم دارند، به کجای رابطه رسیدهاند. آدمها بر اثر یک عادت جلو میروند، ولی یک جایی آتش زیر خاکستر بیرون میزند. این وضعیت در خیلی از روابط وجود دارد. تماشای نمایش «آرت»، شاید به آدمها کمک کند یک بازنگری در روابطشان داشته باشند تا آن آتشها مشخص بشود و مثل این نمایش، ناگهان منفجر نشود.
مریم عظیمی
There are no comments yet