روزنامه صبا

روزنامه صبا

کافه خاطره صبا؛ گفتگو با مینا جعفرزاده

برای بازیگر سن بالا تنوع کاراکتری وجود ندارد


برای بازیگری سن بالا تنوع کاراکتری چندانی وجود نداشته باشد و کمتر پیش می‌آید نقشی چند لایه و جذاب در فیلمنامه‌ای برای این رده سنی نوشته شود و این نوع نقش‌ها در بیشتر موارد شبیه هم هستند.

ویژگی فیزیکی و منش و چهره ظاهری برخی از بازیگران گویی خلق شده تا نقش مادران و پدران را بازی کنند. یکی از این بازیگران مینا جعفر زاده بازیگر توانمند و با سابقه سینما و تلویزیون است که از میانسالی به رفتن در قالب نقش‌های مادران شهرستانی با لهجه‌های مختلف و یا مادران تهرانی طبقه مرفه و پایین و سنتی شروع کرد و همه آن نقش‌ها را به شایستگی ایفا کرد.

جعفرزاده در فیلم‌ها و مجموعه‌های پر مخاطب و جذاب و موفقی مثل آوای فاخته، برج مینو، کیفر، اخراجی‌ها ۲، خاله جان ، دختری با کفش‌های کتانی، برج مینو، شوق پرواز به خوبی توانست شمایل درستی از مادر صبور و باوقار و متین ایرانی را در پرده به مخاطبش ارائه کند. در کافه خاطره صبا مروری به دوران پنج دهه بازیگری‌ جعفرزاده و همکاری با همسرش زنده یاد بهمن زرین پور داریم.

 

خیلی از هم نسلان شما در دوران جوانی با حضور در اردوهای فرهنگی و هنری رامسر وارد این عرصه شدند .آیا برای شما هم چنین ویژگی‌ای مصداق دارد؟

اردوهای جذاب و خوبی بودند. من از کلاس هفتم تا سالی که دیپلم گرفتم در این اردوها حاضر می‌شدم. در آن دوران هم جذب رادیو و برنامه کودک شدم.

در آن دورانی که به اردوهای رامسر می رفتید آیا جوانی بود که بعدا تبدیل به هنرمند معروف و صاحب نامی بشود؟

بله، داریوش اقبالی که بعدا تبدیل به خواننده و بازیگر معروفی شد که در قسمت اردوی پسران حضور داشت و بچه‌ها می‌گفتند صدای خوبی دارد. در آن دوران اردوی رامسر جهانی بود و تعداد زیادی دانش آموز از سراسر دنیا در این اردوها حضور پیدا می‌کردند.

در این اردوها برنامه‌های متنوعی آموزش داده می‌شد؟

بله، به خصوص برنامه‌های گروهی که بسیار موثر بود و فضای سالمی در اردو وجود داشت. در این اردوها با شاهرخ نادری و فریدون توفیقی آشنا شدم.

این آشنایی منجر به حضور شما در رادیو شد؟

بله، از این دوستان خواستم با توجه به بالا رفتن سنم از من در برنامه‌های بزرگسالان استفاده شود و قرار شد بعد از دادن امتحان این کار انجام شود.

کار در رادیو چقدر در تکوین شخصی کار شما موثر بود؟

خیلی مهم بود و من تبدیل به یک هنرپیشه پر کار رادیو شدم و نزدیک به ۴۰ سال در رادیو حضور داشتم. در دوره اول حضورم در رادیو به واسطه صدایم بیشتر بچه‌گو بودم.

یکی از بچه گوهای شاخص رادیو و دوبله ناهید امیریان بود؟

ناهید امیریان بیشتر در دوبله فعالیت می کرد و چند سالی از من کوچکتر بود.

به چه دلیل در دوبله فیلم‌های سینما فعالیتی نداشتید؟

علاقه زیادی به دوبله نداشتم. بعد از انقلاب در فیلم «دزد عروسک ها» بچه گویی کردم. البته نسخه دوبله شده به زبان ترکی بود. قبل‌ترش هم تاجی احمدی من را به دوبله معرفی کرده بود. منتهی من چون علاقه زیادی نداشتم مدام از کارم غیبت می کردم و دیگر نرفتم.

تاجی احمدی هم بعد از حضور درخشانش در فیلم «خشت و آئینه» دیگر بازیگری را ادامه نداد.

ایشان عاشق دوبله و کار در رادیو بود و بازی در سینما برایش اولویت اصلی نبود.

اولین برنامه رادیویی که نقش اولش را عهده‌دار بودید کدام برنامه بود؟

برنامه «داستان شب» اولین کاری بود که نقش اولش را گفتم. در این برنامه در نمایش «الیور تویست» نقش الیور تویست را گویندگی و بازی کردم.

بتدریج نقش‌های بزرگسالانه را با شایستگی ایفا کردید؟

بله، در کارهای درخشانی نظیر «بینوایان» نفش کوزت را بازی کردم.

در آن دوران با چه بزرگانی کار می‌کردید؟

ژاله علو، مهین دهیم، مهین نصری، فریماه فرجامی، مریم معترف، مریم فرخ نیا و خیلی نام های دیگر بودند که با آنها کار کردم.

قبل از انقلاب هم تجربه بازی در یک فیلم را داشتید…

بله، در فیلم «شیر زن» به کارگردانی زنده یاد شهلا ریاحی بازی کردم که ضبط تلویزیونی شد و از شبکه دو خصوصی ثابت پاسال روی آنتن رفت.

شهلا ریاحی به عنوان یک هنرمند زن پیشرو چه ویژگی متفاوتی داشت؟

ببینید من نمی‌توانم درباره این بزرگان قضاوتی داشته باشیم. ایشان جایگاه رفیعی در سینمای ایران دارند و در شرایط سخت دهه سی و چهل که خانواده‌ها نظر خوشی روی سینما نداشتند توانست حضور موثری در فضای مردانه آن دوران سینمای ایران داشته باشد. برای من ایشان خیلی قابل احترامند. هنرمندی که ضمن موفقیت در کارش در حوزه زندگی خانوادگی هم بسیار موفق بود و مثل حالا نبود که بعد از یکی دو سال ازدواج طلاق بگیرد. من هم برای بازی در فیلم خانم ریاحی و کلا کار در فضای هنری سختی‌های زیادی متحمل شدم.

آیا پیشنهاد بازی در فیلم فارسی هم داشتید؟

خیلی از کارگردان‌ها سر برنامه صبح جمعه می‌آمدند و پیشنهاداتی می‌دادند و من چون می‌دانستم پدرم مخالف است این پیشنهادات را رد می‌کردم. بعد از انقلاب و در دهه هفتاد با توجه به شرایط مناسب سینمای بعد از انقلاب پیشنهاد نعمت حقیقی برای بازی در فیلم «فیل در تاریکی» را که فرامرز قربیان هم در آن بازی داشت قبول کردم.

آیا ازدواج شما با زنده یاد بهمن زرین‌پور این فرصت را به شما داد تا با فراغ بال بهتری به فعالیت‌های هنری‌تان ادامه بدهید؟

بله، پدرم در این زمینه خیلی سخت‌گیر بودند و بعد از ازدواجم با زنده یاد زرین پور در سال ۵۲ بهتر و متمرکزتر در زمینه‌های مختلف هنری فعالیت کردم.

کار کردن در کارهایی که همسرتان زنده یاد بهمن زرین پور ساختند برای شما چه ویژگی‌هایی داشت؟

من  در تمام کارهای ایشان بازی داشتم و کار کردن با زنده یاد بهمن زرین پور به خاطر صبوری و متنان‌شان لذت بخش بود.

آیا بهمن زرین پور مثل بازی‌های‌شان که نقش آدم‌های آرام و مهربان را بازی می‌کردند در زندگی شخصی هم چنین ویژگی‌هایی داشتند؟

ایشان فوق‌العاده مهربان و آرام و محجوب بودند. این افتخار را داشتم که بیش از چهار دهه در کنار ایشان زندگی کردم و زنده یاد زرین پور برای من و دخترمان هیچ چیزی کم نگذاشت. مهم‌ترین خصلتش بی توجهی به مادیات و ثروت اندوزی بود و بارها می‌گفت کسی پولش را با خودش نمی‌برد.

آیا مرحوم زرین‌پور از سبک خاصی در کارگردانی پیروی می‌کرد؟

ایشان با خیلی از بزرگان سینما همکاری داشتند. او با ابراهیم گلستان، سهراب شهید ثالث، علی حاتمی و خیلی نام‌های دیگر امکان کار کردن را به دست آورد. هیچ وقت بدون دکوپاژ سر صحنه نمی‌رفت و موقعی که صبح سر صحنه می‌آمد دکوپاژ همه را در اختیارشان قرار می‌داد تا طبق آن فیلمبرداری انجام شود. در حد فاصل آماده شدن نور و دوربین آرام و بدون دغدغه می‌نشست و جدول حل می‌کرد. البته شب قبلش ممکن بود برای آماده شدن دکوپاژ تا صبح بیدار می‌ماند.

بازیگر قابلی بودند. بازی درخشان و مینی‌مال ایشان در قالب یک آدم وقت شناس و وسواسی در فیلم «زرد قناری» عالی بود.

خود بهمن فیلمنامه «زرد قناری» را نوشته بود.

آدم درویش مسلکی بود؟

موافقم، میراثی که برای من و دخترم باقی گذاشته از صد تا خانه و ویلا ارزشمندتر است.

بعد از انقلاب به عنوان بازیگر حضور بیشتر و موثرتری داشتید؟

بله، به هر حال محیط سینما و تلویزیون خیلی تفاوت پیدا کرد و برای من به عنوان یک بازیگر خانم شرایط مساعدتری فراهم کرد و با اشتیاق بیشتری کارم را ادامه دادم.

یکی از نقش‌های متفاوت شما نقش‌تان در سریال «عطر گل یاس» است که مخاطب زیادی داشت و نقش شما دیده شد؟

همینطور است. البته سریال قبلی‌ام «گالش‌های مادر بزرگ» هم نزد مخاطب محبوب بود. اما نقشم را در این سریال که نقش یک زن تحصیل کرده و مغرور بود دوست داشتم.

در سریال «عطر گل یاس» تعداد زیادی از بهترین‌های سینما و تئاتر مثل اکبر زنچانیور، زنده یادان داود رشیدی و اسماعیل شنگله و دیگر بزرگان حضور داشتند که به موفقیت سریال خیلی کمک کرد؟

بله، هم حضور این بزرگان و هم متن و کارگردانی زنده یاد زرین پور در این موفقیت نقش داشت.

از این سریال خاطره‌ای دارید؟

یکی از لوکیشن‌های اصلی بیمارستانی بود که قسمتی را مدیریت بیمارستان برای فیلمبرداری در اختیار گروه قرار داد و بعد متوجه شدیم این قسمت سردخانه بیمارستان بوده و ناهار و شام را در همین لوکیشن می‌خوردیم!

در سریال «آوای فاخته» هم حضور موفقی داشتید؟

البته در این سریال علی‌رغم حضور پروانه معصومی، من نقش زن شخصیت اصلی (مرحوم منوچهر حامدی) را بازی کردم که بازتاب‌های مثبتی داشت.

در سینمای اجتماعی با حضور در فیلم‌هایی مثل «دختری با کفش‌های کتانی» نیز تجارب موفقی داشتید؟

تا به امروز بیش از ۲۵ فیلم سینمایی بازی کرده‌ام و همه آنها فیلم‌های قابل دفاع و خوبی هستند.

قطعا یکی از این فیلم‌های خوب‌ شما فیلم «برج مینوی»  ابراهیم حاتمی‌کیا است.

حاتمی‌کیا کارگردان با دقت و مسلطی بود و رابطه خوب و توام با احترامی با من داشت. یادش بخیر، من در این فیلم نقش مادر علی مصفا را بازی کردم.

در چند سریال که در دهه‌های شصت و هفتاد نظیر «آوای فاخته» بازی کردید نقش زنان جوان بود اما در سال های بعد فقط در نقش مادر بازی کردید دلیل تغییر چنین رویکردی چه بود؟

ترجیح می‌دادم مادر بازی کنم و این جور راحت‌تر بودم.

یعنی دیگر علاقه‌ای به ایفای نقش‌های تینیجری در سال های دورتر نداشتید؟

در شرایط سینما و تلویزیون آن دوره این نوع نقش‌ها کمتر وجود داشت و مثل حالا نبود که جوان ها شخصیت محوری فیلم ها هستند. بازی من در نقش مادر با سریال «خاله جان» شروع شد. بعد از این حضور مدام این نوع نقش‌ها پیشنهاد شد و من این روند را ادامه دادم. دوستان کارگردان هم من را با چنین نقش‌هایی قبول کرده بودند.

همان طوری که در بالا اشاره کردید در خیلی از فیلم ها نقش مادر بازیگران صاحب نام و ستاره را بازی کردید. با کدامیک راحت‌تر بودید؟

همه‌شان خوب و درجه یک هستند. اما اکبر عبدی تفاوت دارد و بازیگر مقابلش باید بتواند از پس بازی مقابل او بر بیاید. اکبر عبدی شخصیت شیرین و جذابی دارد و هر موقع که با اکبرعبدی همبازی شدم راحت وآسوده بودم که بازیگری کار بلد جلویم بازی می کند. در چهار فیلم سینمایی و سه سریال تلویزیونی با عبدی همبازی بودم که همه‌شان کما و بیش کارهای موفقی بودند و مردم دوستشان داشتند.

با کامبیز دیرباز هم به عنوان بازیگری جوان در دو سه فیلم و سریال همبازی بودید.

کامبیز دیرباز بازیگر خوش مشرب و درجه یکی است و با او سر کار خوش می‌گذرد اما مقوله شهاب حسینی فرق می‌کند. با او دوران خوشی را در «شوق پرواز» تجربه کردم. از نظر اخلاقی درجه یک و یک پارنتر همراه و دلسوزی است. با محمدرضا فروتن، عرب نیا هم همکاری خوبی داشتم که در ذهنم مانده است.

با محمدحسن معجونی در فیلم «خوک» هم رابطه مادر  فرزندی جذابی را شکل دادید؟

در «خوک» با مانی حقیقی خیلی راحت بودم و اینکه نوه چه کسی و پسر چه کسی است در رفتارش غروری ایجاد نمی‌کند و به عنوان یک هنرمند شخصیت مستقلی دارد.

با کدامیک از بازیگران زنی که کار کردید راحت‌تر بودید؟

در سریال «ابله» دوران جذابی را با هانیه توسلی داشتم و دختر خوب و حرفه‌ای است. کار کردن با میترا حجار هم برایم خوشایند بود.

یکی از ویژگی‌های متفاوت بازیگری شما تسلط و احاطه به استفاده از لهجه به شکل درستش است. آیا به لهجه گویی هم در بازی‌های‌تان علاقه دارید؟

موقعی که قرار است در سریالی نقشی را بازی کنم که لهجه دارد. درباره لهجه مورد نظر تمرینات زیادی انجام می‌دهم و به محض شنیدن لهجه‌ای سریع آن را در ذهنم ذخیره می‌کنم و تبدیل به همان شخصیت با ویژگی‌های گفتاری و لهجه می‌شوم. لهجه‌ای که درست و منطبق بر حقیقت گفتاری آدم هایی است که از آن لهجه استفاده می کنند. درسریال «دیوار شیشه‌ای» نقشی بازی کردم که کرمانشاهی بود وکارگردان تاکید داشت که باید از لهجه استفاده کنم.

شخصیت خاله در سریال «خاله جان» با نوع تفکرات و برخوردهایش با عروسش حسابی بازی شما را بین مردم در دهه هفتاد محبوب کرد؟

این کار چون قرار بود برای پخش در عید آماده شود در سی و هفت روز فیلمبرداری شد. برخی از روزها به علت فشردگی نمی‌توانستیم خانه برویم و استراحت و تمدد قوایی داشته باشیم. علی‌رغم این سختی حضور اکبر عبدی باعث شد حال همه‌مان در حین کار خوش باشد.

آیا در این سریال منوچهر پوراحمد دست شما و اکبر عبدی را برای بداهه باز گذاشته بود؟

فیلمنامه یک ساختاری داشت و ما بر اساس آن در خیلی از صحنه‌ها بداهه کار می کردیم. منوچهر پوراحمد من و عبدی را آزاد گذاشته بود تا بداهه داشته باشیم. بده و بستان بازیگری دو نفره ما چون من شناخت از نحوه بداهه گویی عبدی داشتم به درستی شکل گرفت.

این پیش بینی را داشتید سریال در زمان پخشش اینقدر موفق باشد؟

نه؛ به عبدی می‌گفتم بازی‌ات به هدر رفت و عبدی مدام به من امید می‌داد که کار خوب می‌شود. البته این شک من به موفقیت کار به دلیل شتابی بود که در تولیدش داشتیم.

سریال «هتل پیاده رو» دوباره زوج موفق شما و عبدی در قالب مادر و فرزند دوباره شکل گرفت.

یک روز عبدی خانه ما بود و بهمن ایده را مطرح کرد و همه از آن استقبال کردیم. اولش قرار بود سریال در قشم فیلمبرداری شود که بعدا به کیش منتقل شد.

استفاده از لهجه آذری برای این مادر و فرزند پیشنهاد چه کسی بود؟

ایده‌اش به همان سریال «خاله جان» و جواب دادنش برمی‌گردد. به نظر من «هتل پیاده رو» ادامه سریال «خاله جان» بود.

استفاده از لهجه به غیر از جذابیت‌های شنیداری برای مخاطب چه ویژگی‌های دیگری دارد ؟

نقش را رنگ آمیزی می کند و باعث تنوع نقش می‌شود.

به چه دلیل در این سال ها اغلب نقش‌هایی که مخصوص شخصیت‌های با تجربه است شبیه به هم هستند؟

طبیعی است که برای بازیگری سن بالا تنوع کاراکتری چندانی وجود نداشته باشد و کمتر پیش می‌آید نقشی چند لایه و جذاب در فیلمنامه‌ای برای این رده سنی نوشته شود و این نوع نقش‌ها در بیشتر موارد شبیه هم هستند.

در کارهایی که بازی داشتید این توانایی را نشان دادید که هم نقش مادران امروزی و مرفه را بازی کنید و هم مادران طبقه پایین و جنوب شهری، این مسئله چقدر برایتان حائز اهمیت است؟

من این تنوع نقشی را هر چند نه چندان گسترده و وسیع اما دوست دارم. نکته مهم داستان و قصه فیلم در کنار نام، اعتبار و تسلط کارگردان بر فیلم و یا مجموعه‌اش است. من زیاد به انتخاب شخصی و سلیقه‌ای اعتقاد ندارم و به نظم باید ملاک‌های استاندارد را برای قبول یک پیشنهاد کاری در نظر گرفت.

چند تجربه بازی در سریال‌های نمایش خانگی هم دارید این تجربه برایتان چگونه بود؟

این سریال ها کیفیت بهتری نسبت به کارهای تلویزیونی دارند و سریال سازی در پلتفرم‌ها در دنیا هم رواج دارد.

کدامیک از کاریتان علاقه بیشتری دارید؟

به اغلب کارهایم علاقه دارم اما بازی‌هایم در «حس پنهان»، «خورشید خانوم» و «کیفر» را خیلی بیشتر دوست دارم.

این روزها به چه کاری مشغول هستید؟

درگیر مداوای بیماری قلبم و نارسایی‌اش هستم.

رابطه تان با نوه‌تان چگونه است؟

عالی، با هم پیاده روی می‌رویم و موقعی که وقت دکتر دارم من را می‌رساند و مراقبم است.

 

احمد محمد اسماعیلی

There are no comments yet