روزنامه صبا

روزنامه صبا

شنبه‌های چالشی روزنامه صبا؛

مروری بر چالش‌های روزنامه‌نگاری در ایران


با نزدیک شدن به روز خبرنگار در چالش این هفته صبا به سراغ روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رفته ایم تا چالش‌های این حرفه را مورد توجه قرار دهیم.

بیست و دومین جشنواره ملی رسانه‌های ایران در حالی آغاز به کار کرده است که فضای رسانه‌ای دوران کنونی تحولات نو به نو و ساختارهای دگرگون شونده‌ای را تجربه می‌کند. امروزه ابزارهای فناورانه و تجهیزات مدرن هر فرد را به مثابه یک رسانه‌نگار به جهان پیرامون خود معرفی کرده است و همین موضوع بر ضرورت توجه به این تحولات و نوگرایی برای رسانه‌هایی که با ساختارهای سنتی و کلیشه‌های خبررسانی دست و پنجه نرم می‌کنند، می‌افزاید. جشنواره ملی رسانه‌های ایران که با عنوان سابق جشنواره مطبوعات میان اهالی‌اش شناخته شده بود، سال گذشته بعد از وقفه‌ای ده ‌ساله شروع دوباره‌ای را تجربه کرد. شروعی که با دریافت ۶ هزار و ۶۴۵ اثر رکورد بی‌سابقه‌ای را در بازه زمانی اندکی ثبت کرد و این اتفاق نویدبخش نگاه مثبت مدیران و اصحاب رسانه به ماجراجویی‌های رویدادی باسابقه اما در حال به روزرسانی در دنیای تکنولوژی و تحول در ساختار، تولید محتوا و توزیع و انتشار رسانه‌ای بود. با نزدیک شدن به ۱۷ مرداد که در تقویم رسمی کشور با عنوان روز خبرنگار به ثبت رسیده است خبرنگار صبا در چالش این هفته صبا به سراغ روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رفته تا چالش‌های این حرفه را مورد توجه قرار دهد.

جبارآذین؛ روزنامه‌نگار و منقد سینما و تلویزیون:

زندگی روزنامه‌ها به زندگی روزنامه‌نگاران وابسته است

با ظهور و گسترش فناوری و تولد رسانه‌های جدید در عصرحاضر، هنر و تخصص روزنامه‌نگاری که در صدر پیشتازان عرصه فرهنگ، اطلاع رسانی و فرهنگسازی اجتماعی بود، افزون برمسایل و مشکلات تخصصی، شغلی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، وارد دوران تازه‌ای ازکشمکش‌ها، بحران‌ها، رقابتها، چالش‌ها و مظلومیت‌ها و محرومیت‌ها شد. بخشی از این مشکلات جهانی است که در  ایران هم  وجود و جریان دارد و جزو مختصات شغل و حرفه و هنرروزنامه‌نگاری است که نوع دولت‌ها و ملت‌ها و فرهنگ جامعه برآن تاثیرمی‌گذارند. روزنامه برای ایجاد ارتباط اجتماعی و اطلاع رسانی به جامعه از سوی افراد و گروه‌های فرهنگ دوست پا به عرصه حیات  فرهنگ گذاشت و ازآنجا که صادق، سلامت، هنر، قلمفرسا و پل ارتباطی سالم و سازنده میان مردم و حاکمیت و بازگوکننده صدیق مسایل و مشکلات اجتماعی است، پیوسته زیرذره‌بین نگاه حاکمان و ممیزی قرار داشته است و چون این حرفه هم مانند تمام مشاغل برای ادامه حیات به تغدیه‌های معنوی و مادی نیاز دارد تا  کادر خود و روزنامه‌نگاران راپوشش دهد، جهت تامین خوراک‌های یاد شده به دانش، تخصص و مسائل مالی وابسته است. بخشی از روزنامه‌ها با توجه به حامیان و اهداف خود، از سوی دولت‌ها و سازمان‌های مرتبط با آنها حمایت می‌شوند و گروه بیشتر به جیب و سرمایه مسوولان نشریه و مردم و آگاهی رسانی ملی متکی‌اند. این موارد جزو چالش‌های همیشگی زندگی و فعالیت روزنامه نگاران و روزنامه نگاری بوده و هست که باید برآن‌ها نداشتن امنیت شغلی و مسائل بیمه‌ای را هم افزود. به رغم تمام مشکلات و معضلات حرفه و هنر روزنامه‌نگاری، روزنامه نگاران و روزنامه‌های  متعهد و مردمی و ملی با وجود انواع موانع و محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و کاستی‌ها، به حکم وجدان و وظیفه، هرگز به مرز هنر و قلم و خودفروشی نزدیک نیز نشده و با سربلندی به رسالت، تکلیف و وظیفه فرهنگی خود ادامه داده‌اند، امابوده و هستند روزنامه‌هایی که  برای ماندن واهداف غیر فرهنگی و به قصد کاسبی و رسیدن و یا رساندن کسانی به قدرت وثروت وارد مسیرهای انحرافی شده و به روزنامه‌های زرد شهره گشته‌اند. با پیدایش و رونق فَضای مجازی عرصه زندگی فرهنگی واجتماعی برروزنامه نگاران و روزنامه‌ها تنگ‌تر شده و بسیاری برای سرپا ماندن خود به مقاومت و مبارزه می‌پردازند و به جز روزنامه‌های دولتی و کلان سرمایه‌داران اقتصادی و سیاسی، دیگران بویژه بخش خصوصی و مستقل‌ها در شرایط نامساعدی به تلاش مردمی، انسانی، فرهنگی و رسانه‌ای خود ادامه می‌دهند. مصایب روزنامه نگار و نویسنده و خبرنگار کم شمار نیست و روند نامطلوب در ایران امروز به دلیل نبود حمایت لازم و وجود مشکلات کاغذ، هزینه‌های چاپ و پرسنل و نظارت‌های سلیقه‌ای بیش از گذشته شده که لازم است با تغییر دولت، تحولی در نگاه مسوولان به روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاری شکل گیرد و این عضو قدیمی و صمیمی و مهربان خانواده‌ها و ملت، حیات مجدد یابد و مانند برخی از کشورها در کنار برخورداری از حمایت‌های دولتی و  ملی به فعالیت سازنده و ثمربخش خود در کنار سایر رسانه‌ها و رسانه‌های نوظهور فضای مجازی بپردازد. باید توجه داشت که زندگی روزنامه‌ها به زندگی و معیشت و حرمت و امنیت روزنامه‌نگاران وابسته است و اگر قرار شود از زندگی روزنامه‌ها حمایت بحق صورت گیرد، این مهم باید از سر و سامان یافتن شغل و امنیت شغلی و سامان یافتن زندگی حیاتبخش روزنامه نگاران فعال و متعهد و مظلوم آغاز گردد.

 

سید حسام فروزان، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد سینما

روزنامه نگاری  در جایگاه مطلوب خود نیست

قصه روزنامه‌نگاری در این دیار بقول حکیم طوس یکی داستان است پر آب چشم… از همان سرآغاز روزنامه نگاری نوین در عهد ناصری، روزنامه نگاران از بد حادثه مرغ عروسی و عزا شدند و بهای سنگینی برای روشنگری و آزادی خواهی پرداختند. سرنوشتی که همچون داغ ننگی تا امروز بر پیشانی سپهر مطبوعاتی این کشور باقی مانده است.  ظلمی که در صدر مشروطه  بر جهانگیرخان صوراسرافیل و یارانش رفت هنوز شرمساری تاریخ ماست. چالش‌های روزنامه‌نگاری در ایران موضوعی نیست که بشود در مجال اندک بدان پرداخت، باید برای آن چندین مقاله و کتاب نوشته شود. اما شاید بشود به مهمترین چالش‌ها اشارتی کوتاه کرد.

درست مثل دیواری که خشت اولش کج گذاشته شده باشد، ژورنالیسم ما هم از ابتدا کج و معوج پا گرفت و پیش آمد. روزنامه نگاری جدید در این سرزمین حدود صد و هفتاد و اندی سال  پیشینه دارد. آنچه در نگاهی گذرا بر این تاریخ پر فراز و نشیب به چشم می‌آید این است که علی رغم کسب تجربه‌های گران‌سنگ در دهه‌های گذشته، نتوانسته‌ایم روند پیشرفت تدریجی را حفظ کنیم. از «کاغذ اخبار» و «وقایع اتفاقیه» گرفته تا روزنامه‌های امروزی می‌بینیم چالش‌هایی که امروز با آنها مواجه هستیم از همان ابتدا نیز وجود داشته است. روزنامه «وطن» در سال ۱۲۹۳ هجری قمری پس از یک شماره از انتشار باز ماند و توقیف شد!

قدر مسلم اینکه وضعیت امروز روزنامه نگاری ما اصلاً در حد کشوری نیست که حدود دو قرن سابقه نشریات چاپی داشته باشد. مطبوعات را «رکن چهارم دموکراسی» خوانده‌اند، یعنی ایده‌ال آن است که مطبوعات آزاد در کنار قوای سه گانه یکی از ارکان حاکمیت مردم سالارانه باشد. اما ما در این دو قرن تنها در سالهایی اندک بهار مطبوعات را تجربه کردیم و در باقی اوقات از فترت و عسرت مطبوعات رنج بردیم.

پس مساله اصلی روزنامه نگاری ما این است که علی رغم سابقه طولانی در جایگاه مطلوب خود نیست و هیچگاه از سوی حاکمان جدی گرفته نشده است و اراده‌ای هم در دولتها دیده نمی‌شود که بخواهند مطبوعات را به جایگاه شایسته شان برسانند. تازه روزنامه نگاری ما باید بحران مخاطب و کمرنگ شدن نقش روزنامه نگاری سنتی در دنیای دیجیتالی شده امروز و سلطه شبکه‌های اجتماعی هم مواجه شود. متاسفانه هنوز برای حاکمیت اهمیت مطبوعات آزاد در جلوگیری از فساد روشن نشده است. تازه پس از دو قرن باید به همگان بفهمانیم که «روزنامه نگاری جرم نیست!» اما در دنیا به روزنامه نگاری که فسادی را افشا کند جایزه می‌دهند.

جای این پرسش هست که وقتی از روزنامه نگاری ایده‌آل حرف می زنیم منظورمان چیست؟ رسانه‌ای حرفه‌ای و تمام عیار را در نظر بگیرید که کاملاً بی طرف و منصف و مستقل باشد بتواند به همه رویدادها براساس اصول روزنامه‌نگاری مدرن امروزی بپردازد و از جایی تحت فشار قرار نگیرد. منابع مالی این رسانه نیز شفاف باشد و با منافع خوانندگان در تضاد نباشد. آنقدر قدرتمند و مستقل باشد که هیچ هسته قدرتی نتواند روی تصمیمات تحریریه آن اثر بگذارد. آیا چنین روزنامه‌ای سراغ دارید؟

مروری کوتاه بر دوره‌های فراز و نشیب مطبوعات در ایران نشان می‌دهد تنها در سالهای کمی بر حسب شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه به شرایط ایده‌آل نزدیک بوده‌ایم. شکوفایی مطبوعات در صدر مشروطه، دوران خفقان و سانسور شدید رضاخانی، دوره آزادی بی حد و حصر پس از شهریور ۱۳۲۰، رکود و عسرت مطبوعات در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد، فضای انتقادی و آزادی نسبی اواسط دهه پنجاه و انفجار مطبوعات و تیراژ بالا در سالهای انقلاب، بهار مطبوعات متکثر در دوم خرداد و بالاخره رکود دوباره‌ای که با توقیف فله‌ای مطبوعات دوم خردادی اتفاق افتاد… همین مرور فهرست‌وار نشان می‌دهد ژورنالیسم وطنی به اندازه دوره‌های پر تب و تابی که گذرانده، قدر ندیده و بر صدر ننشسته است.

 

 

بهمن عبداللهی؛ روزنامه نگار سابق/ بازنشسته امروز!:

امنیت شغلی، مهمترین چالش یک روزنامه‌نگار است

 

آن اوایل کارم، یکی از فامیل‌‌ها که معلوم نبود چه قصد شومی داشت!! پیشنهاد مدیریت یک کارگاه تولیدی را داد، اما من که خبرنگار یک هفته‌نامه بودم سرم را بالا گرفتم و با تاکید بخصوصی گفتم: عاشق کارم هستم.

در آن لحظه خاص آن فامیل گرامی در حالی که خشکش زده بود گفت: این کاری که من پیشنهاد می‌دهم، جدا از درآمد، خودرو و اتاقی که در اختیارت می‌گذارند، آینده دارد.

روی درآمد و آینده هم مثل بازیگران تئاتری طوری آکسون گذاری کرد که عمق و مفهوم کلماتش معلوم شود. اما خب من جوان بودم و جاهل! و بدین سان راه خبرنگاری، نویسندگی، روزنامه نگاری، منتقدی سینما، صاحب قلم بودن یا هر عنوانی که شما نام‌گذاری می کنید را ادامه دادم!

 

اما بعد از ۲۶ سال کار حرفه‌ای در یکی از بهترین و معتبرترین روزنامه‌های مملکت و چند سالی در هفته‌نامه و ماهنامه و گاهنامه‌های متعدد، از دو سال پیش که بازنشسته شده‌ام، به یک نتیجه مایوس کننده رسیده‌ام. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، باید اعتراف کنم؛ احساس می کنم کلاً اتوبوس را اشتباهی سوار شدم!

نمی خواهم بذر یأس بپاشم یا عزیزانی که عاشقانه در این وادی زحمت می کشند را نا امید کنم. اما واقعیت را باید گفت، گر چه تلخ باشد.

در حرفه روزنامه نگاری  که در حکم کارگزینی به عنوان کارشناس ارشد خبرنگاری از ما نام برده و در فیش حقوقی بسان کارگر بیمه‌ای تامین اجتماعی نگاه می شود  ناچاریم در دوران مثلا طلایی بازنشستگی با ده پانزده میلیون تومان مستمری امورات‌مان را بگذرانیم و این معضل کوچکی نیست. در حالی که بسیاری از صاحبان مشاغل، از تکنسین برق گرفته تا حسابداری و… تازه زمان برداشت محصول از سال‌ها مداومت و مرارتشان در بازنشستگی فرا می رسد. نمی‌خواهم با درآمد میلیاردی یک فوتبالیست یا بازیگر و خواننده مقایسه کنم که در ذات خودش مقایسه بی موردی است، اما یک روزنامه‌نگار کجا می‌تواند کار بهتری پیدا کند تا چند صباح آخر عمر را بی تشویش ادامه دهد؟ تازه این وضعیت چون منی است که حکم استخدام داشتم و نه قرارداد (که تنم هر سال از تعدیل نیرو بلرزد).

به این موارد اشاره کردم که بگویم گذشته از نبود رسانه‌های مستقل، آزادی در بیان، کم اهمیت دانستن حرفه‌ای تحت عنوان «خبرنگار» و مواردی که حتما دوستان دیگر به آنها پرداخته و قلمفرسایی کرده‌اند؛ «امنیت شغلی» و داشتن «آینده مطمئن»، مهمترین چالش یک روزنامه نگار است. کاش می‌شد در این زمانه اساسا هیچ شهروندی ناچار نبود در دوران بازنشستگی هم به دنبال شندرغاز درآمد برای پر کردن چاله های زندگی اش باشد.

 

 

امیرعلی نصیری، منتقد و مدرس دانشگاه

روزنامه‌نگاری در ایران، همچنان زنده و پویاست

روزنامه‌نگاری در ایران، همچون بسیاری از عرصه‌های دیگر، با چالش‌های جدی و متعددی روبرو است. این چالش‌ها، از محدودیت‌های قانونی و خودسانسوری گرفته تا فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بر کیفیت و کمیت تولیدات خبری تأثیر گذاشته‌اند. در این یادداشت، تلاش می‌شود تا با نگاهی واقع‌بینانه به این چالش‌ها (به‌ویژه از زاویه رسانه‌های سینمایی) پرداخته شود.

محدودیت‌های قانونی: زنجیری بر پای حقیقت

یکی از بزرگترین موانع پیش روی روزنامه‌نگاری در ایران، قوانین و مقررات دست و پاگیر است. قوانین مطبوعاتی موجود، اغلب به گونه‌ای تدوین شده‌اند که فعالیت روزنامه‌نگاران را محدود می‌کنند. این محدودیت‌ها، موجب خودسانسوری در میان روزنامه‌نگاران شده و از تنوع و عمق اخبار و گزارش‌ها کاسته است.

فشارهای اقتصادی: بحران معیشت و تهدید استقلال

فشارهای اقتصادی نیز یکی دیگر از چالش‌های مهم روزنامه‌نگاری در ایران است. بسیاری از رسانه‌های ایرانی، به دلیل مشکلات مالی و کاهش درآمدهای تبلیغاتی، با بحران روبرو هستند. روزنامه‌نگاران یا حق ‌تالیف نمی‌گیرند، یا اگر بگیرند بسیار ناچیز است. این وضعیت، باعث شده است که روزنامه‌نگاران تحت فشار باشند تا به هر قیمتی خبر تولید کنند و به دنبال جذب مخاطب بیشتر باشند. در این شرایط، رعایت اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در اولویت قرار نمی‌گیرد و خبرهای زرد، جایگزین اخبار دقیق و موثق می‌شوند و مخاطب بیشتری را جذب خود می‌کنند.

فشارهای اجتماعی و سیاسی: خط قرمزهایی که جابجا می‌شوند

فشارهای اجتماعی و سیاسی نیز بر روزنامه‌نگاران ایرانی تأثیر گذاشته است. جامعه ایرانی، جامعه‌ای سنتی و مذهبی است و برخی از موضوع‌ها حساسیت‌ برانگیز هستند. روزنامه‌نگاران برای پوشش این موضوعات، باید احتیاط زیادی به خرج دهند و از ترس واکنش‌های منفی، از انتشار برخی اخبار خودداری کنند.

فقدان آموزش حرفه‌ای و استانداردهای کیفی

یکی دیگر از چالش‌های مهم در حوزه روزنامه‌نگاری ایران، فقدان آموزش حرفه‌ای و استانداردهای کیفی است. بسیاری از روزنامه‌نگاران بدون گذراندن دوره‌های آموزشی تخصصی وارد این حرفه می‌شوند و این امر بر کیفیت تولیدات خبری تأثیر می‌گذارد. رشد روزافزون رسانه‌های اجتماعی نیز عامل دیگری در این زمینه شده است. همچنین، نبود استانداردهای مشخص برای ارزیابی کیفیت اخبار و گزارش‌ها، باعث شده است که اخبار نادرست و شایعات به سرعت در جامعه منتشر شوند.

راهکارهایی برای بهبود وضعیت

برای بهبود وضعیت روزنامه‌نگاری در ایران، چه کارهایی می‌توان کرد؟

اصلاح قوانین مطبوعاتی: قوانین مطبوعاتی باید به گونه‌ای اصلاح شوند که از آزادی بیان حمایت بیشتری کنند و به روزنامه‌نگاران اجازه دهند تا بدون هرگونه ترس یا خودسانسوری، به وظیفه خود عمل کنند.

حمایت از رسانه‌های مستقل: دولت باید از رسانه‌های مستقل حمایت کند و به آن‌ها اجازه دهد تا بدون دخالت دولت فعالیت کنند.

تقویت آموزش‌های حرفه‌ای روزنامه‌نگاری: باید به آموزش‌های حرفه‌ای روزنامه‌نگاری اهمیت داده شود و استانداردهای مشخصی برای ارزیابی کیفیت اخبار و گزارش‌ها تدوین شود. در زمینه ادبیات سینمایی، انجمن نویسندگان و منتقدان می‌تواند موثر باشد.

شفافیت و پاسخگویی: دولت باید شفاف و پاسخگو باشد و به پرسش‌های روزنامه‌نگاران پاسخ دهد.

توسعه فرهنگ نقد و گفت‌وگو: باید فرهنگ نقد و گفت‌وگو در جامعه تقویت شود تا روزنامه‌نگاران بتوانند آزادانه به نقد و بررسی مسائل بپردازند.

در نهایت، می‌توان گفت که روزنامه‌نگاری در ایران، با وجود همه چالش‌ها، همچنان زنده و پویاست. روزنامه‌نگاران ایرانی، با وجود همه محدودیت‌ها، تلاش می‌کنند تا صدای مردم باشند و حقایق را به آن‌ها بگویند. با این حال، برای بهبود وضعیت روزنامه‌نگاری در ایران، نیاز به تلاش همه‌جانبه و همکاری همه بخش‌های جامعه است.

احسان هوشیارگر، مدیر اسبق روابط عمومی بنیاد فارابی و روزنامه‌نگار:

روزنامه‌نگاران تخصصی کم داریم

حوزه روزنامه‌نگاری چالش‌های متعددی در ایران دارد. شاید بخشی مربوط به نبود روزنامه‌نگاری تخصصی بخصوص در حوزه‌های مختلف هنر از جمله تئاتر، سینما، رادیو و تلویزیون و هنرهای تجسمی می‌شود. ما در دورانی به سر می‌بریم که تعداد روزنامه‌نگاران این حوزه‌ها به صورت تخصصی کم شده و اکثر کسانی که جذب این حرفه بخصوص در حوزه هنر می‌شوند بیشتر علاقه به حواشی این حوزه دارند و زمانی که با واقعیت‌های این حرفه مواجه و سختی‌های کار را می‌بینند عملا دل سرد شده و خیلی سریع ترجیحشان این می‌شود به حوزه‌هایی گرایش پیدا کنند که اصطلاحا با چالش و سختی کمتری رو به رو شوند.

این موضوع باعث می‌شود در دهه اخیر دیگر مانند زمانی که ما وارد این حرفه شدیم روزنامه‌نگار تخصصی که چهره‌ای تاثیرگذار باشد نمی‌بینیم. کما این که همان روزنامه‎‌نگاران تخصصی‌ای که سراغ داشتیم امروزه رغبتی به ادامه کار ندارند و برای امرار معاش و گذران زندگی جذب شاخه‌های دیگری از جمله مشاور رسانه‌ای و روابط‌عمومی‌ها شده‌اند و یا حتی به خاطر سختی‌هایی که در این کار وجود دارد ترجیح داده‌اند از این حرفه خداحافظی کنند که این خود آسیبی جدی به شغل روزنامه‌نگاری زده است.

از طرفی دیگر ورود بی رویه مدیرانی که اطلاعات و تخصصی از این حرفه ندارند نیز روزنامه‌نگاری را با چالش و معضل بزرگی رو به رو کرده است چرا که به دلیل نداشتن اطلاعات کافی رسانه خود را وابسته به اخبار فیک فضای مجازی کرده و به این اخبار اعتبار می‌دهند.

چالش دیگری که حوزه روزنامه‌نگاری با آن مواجه هست در زمینه اقتصادی است. واقعیت این است که با تمام مخاطراتی که در این کار وجود دارد بخاطر تراکنش مالی پایین آن، روزنامه‌نگاران با اولین پیشنهاد مالی خوب بلافاصله کار خود را رها می‌کنند که همین موضوع به مشکلات دامن می‌زند و رسانه‌ها از افراد متخصص خالی و عملا کارایی خود را از دست می‌دهند. در گذشته ما خبرنگارانی داشتیم که به دلیل برقراری ارتباط درست و اصولی با حوزه‌های کاری‌شان تبدیل به مرجع می‌شدند. مرجعیتی که از استمرار و سپس اعتبار و اعتماد بوجود می‌آمد و متاسفانه امروزه در افرادی که تازه به این حوزه ورود کرده‌اند کمتر شاهد چنین مرجعیتی هستیم و البته باید مراقب اندک افراد با استعدادی که با عشق به این حرفه به کار خود ادامه می‌دهند باشیم.

نکته آخر که به اندازه نکات بالا مهم هست مواجه با مدیرانی است که نقد پذیر نیستند و هر نقدی را برای خود نوعی دشمنی و تخریب تفسیر و تلقی می‌کنند. در واقع این فاصله گذاری بخصوص از سوی مدیران فرهنگی و هنری آنها را از رسانه‌های مرجع دور کرده و به سمت فیک نیوزها می‌کشاند و با رفتار عجیب و غریبی، بجای برخورد منطقی با نقدها و پاسخگویی مناسب، از طریق صفحات مجازی‌ای که وام دار روابط‌عمومی‌ها و مدیران هستند یا همان فیک‌نیوزها که منافعشان در تعریف و تمجید بدون فکر از همان مدیران است به منتقد پاتک می‌زنند که باعث می‌شود خیلی از نقدها شنیده نشود. و یا با تماس گرفتن با مدیران بالا دستی و شکایت از منتقد موقعیت شغلی خبرنگار را متزلزل می‌کنند! تا بتوانند میز خود را حفظ کنند که این خود به تنهایی نکته درآوری در حوزه روزنامه‌نگاری است.

 

بهناز وفایی‌وحدت

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است