روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگو با عوامل فیلم «تدفین»

جنگی که همچنان قربانی می‌طلبد


 «تدفین» فیلمی به نویسندگی و کارگردانی محمد تنابنده و تهیه‌کنندگی امیر سیدزاده است که درامی عاشقانه را در بستری که میراث جنگ هنوز در گوشه و کنارش جریان دارد روایت می‌کند.

«تدفین» فیلمی به نویسندگی و کارگردانی محمد تنابنده و تهیه‌کنندگی امیر سیدزاده است که درامی عاشقانه را در بستری که میراث جنگ هنوز در گوشه و کنارش جریان دارد روایت می‌کند. داستان عشق محمدباقر و ریژوان که دختر دایی اوست و حقیقت هولناکی که پشت مخالفت سخت پدر ریژوان وجود دارد و… نقش‌های اصلی این فیلم را حسین مهری، توماج دانش بهزادی، مجید سعیدی و محمود نظرعلیان بر عهده دارند و فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

 

محمد تنابنده نویسنده و کارگردان: تلاش کردم همه چیز بسیار ساده باشد

سینما برای شما چگونه شروع شد؟

من در دوره مدرسه و کلاس اول راهنمایی یک انشائی به نام باجه نوشتم و معلم پرورشی ما خیلی از این متن خوشش آمد، آنقدر که این متن را در هر مدرسه‌ای که می‌رفت می‌خواند. در آن سال‌ها محسن برادرم به صورت حرفه‌ای تئاتر کار می‌کرد و خیلی مرا به نوشتن تشویق می‌کرد. پس از آن مسئله انشاء احساس کردم که انگار کمابیش استعدادی برای نوشتن در من هست، در همان سال آقای علیرضا نادری در کانون پرورش فکری کلاس‌های خلاقیت و نویسندگی را برگزار می‌کرد و من در کلاس‌های ایشان و آقای حبیب الله دانش که در حال حاضر مکتب تهران را در دست دارند، شرکت می‌کردم و به صورت متمرکز روی نوشتن کار کردم و از سال ۸۳ به نوشتن، بازی و ساختن تئاتر مشغول شدم و از ۸۷ در اراک ادبیات نمایشی خواندم و بعد در دانشکده هنر و معماری بازیگری خواندم. کارم را با تله فیلم آغاز کردم و اولین و جدی‌ترین کاری که انجام دادم سریالی بود که برای آقای برزو نیک نژاد به نام «قرعه» نوشتم که برای شبکه یک بود و خانم الهام غفوری تهیه کننده‌اش بودند، بعد از آن سریال «نون خ ۲» را برای ایشان طراحی موقعیت و طراحی قصه کردم و بعد هم «دودکش ۲» و دو قسمت پایانی فصل ۶ سریال پایتخت را نوشتم. در حال حاضر نیز درگیر نوشتن متنی برای آقای منوچهر هادی هستم که یک سریال ۳۰ قسمتی است.

در مورد ایده و شکل‌گیری فیلمنامه «تدفین» بگویید.

من در ابتدا نمایشنامه‌ای به نام «نگهبان مرگ» نوشتم و بعدها که شاگرد علیرضا نادری شدم بر اساس همان نمایشنامه فیلمنامه‌ای به نام «تدفین» نوشتم و فیلم کوتاهش را ساختم ولی چون متریالم برای فیلمنامه کوتاه خیلی زیاد شده بود ترجیح دادم که فیلمنامه بلندش را نیز بنویسم و خیلی علاقه‌مند شدم که خودم آن را بسازم. پس از آنکه صحبت‌های لازم با تهیه کننده و سرمایه‌گذار انجام شد با همکاری و کمک وحید جعفری متن نهایی‌اش را نوشتیم.

 انتخاب بازیگران به چه شکل انجام شد؟

بعد از اینکه کار نوشتن متن تمام شد و می‌خواستیم وارد پیش تولید شویم، توماج دانش بهزادی را برای نقش توماج و حسین  مهری را برای نقش محمدباقر انتخاب کردم و چون می‌خواستم فیلمنامه را مجدداً بازنویسی کنم با هر دوی آنها قرار ملاقاتی گذاشته و مفصل صحبت کردیم و بعد از آن بازنویسی نهایی روی فیلمنامه انجام شد. البته من و توماج دانش بهزادی از سال‌ها قبل با هم دوست بودیم، ایشان استاد دانشگاه هنر و معماری بودند و من هم شاگردشان بودم و از همانجا رابطه دوستانه صمیمی با هم پیدا کردیم. من احساس کردم که بودن ایشان در این کار به من خیلی کمک می‌کند چون فردی که به صورت آکادمیک بازیگری بلد است هم می‌تواند به کارگردان خیلی کمک کند و هم می‌تواند به نقش خودش به شکلی درست و عالی برسد و فیلم «تدفین» اولین و آخرین تجربه همکاری من و توماج نبود و در تجربه دومم که یک سکانس پلان نود دقیقه‌ای به نام «آبستن» و کارگردانی مشترک من و برادرم مصطفی تنابنده است هم توماج دانش بهزادی جزو نقش‌های اصلی بود و آنجا هم کار کردن با ایشان برایم بسیار لذت بخش بود همینطور کار کردن با حسین مهری که فوق‌العاده بازیگر با احساس و باسوادی است. پس از این مرحله یعنی بازنویسی نهایی آقای نظرعلیان و آقای سعیدی را برای کاراکترهای دیگر فیلم انتخاب کردم، یک ماه تمرین کردیم، با یک مشاور لهجه همکاری داشتیم و مدام روی لهجه ایلامی تمرین می‌کردیم و بعد فیلمبرداری‌ها آغاز شد.

با اینکه عشق تم محوری «تدفین» است چرا لوکیشنی بسیار سخت، خشک و خشن انتخاب شده و هیچ کاراکتر زنی هم وجود ندارد؟

ایده‌ای که از ابتدا برای این قصه داشتم این بود که دوست داشتم بگویم جنگ در هر کجای این دنیا که باشد پیامدهایی دارد که امکان دارد حتی پس از گذشت ۳۰ سال روی زندگی دو جوان تاثیر بگذارد مثل زندگی محمدباقر و توماج قصه ما، بنابراین ترجیح دادم بر خلاف تم فیلم که بر اساس عشق است به اینجا برسم که در فیلم هیچ زنی حضور نداشته باشد اما فیلم درباره عشق حرف بزند، چیزی که انگار در این روزها کمتر به آن پرداخته می‌شود و شاید  حقیقت این باشد که بگوییم عشق دیگر کمتر پیدا می‌شود. در همین راستا تمام تلاشم را کردم و از یک سری المان‌ها استفاده کردم که از طریق آنها زنانگی در اثر خلق شود مثل اینکه دختر پشت پنجره و پرده موهای خود را شانه می‌کند و رنگی که در گلدان‌ها مورد استفاده قرار گرفت به این طریق تلاش کردم تا نشانه‌هایی به کار اضافه شود تا کمابیش مقداری لطافت به اثر ببخشد.

  با توجه به اینکه داستان مربوط به دهه اخیر است شاید استفاده از واکمن به عنوان وسیله ارتباطی عاشق و معشوق کمی عجیب به نظر برسد.

در ابتدا وسیله ارتباطی این کاراکترها را موبایل در نظر گرفته بودم اما وقتی برای بازدید لوکیشنی سمت مرز مهران رفتم تصمیم گرفتم کاراکترها و نوع ارتباطشان را بیشتر به آن فضا نزدیک کنم چرا که دیدم در آن منطقه استفاده از گوشی‌های هوشمند چندان رواج پیدا نکرده، از طرفی کاراکترهای قصه ما هم به سختی پول در می‌آورند. مثلاً در صحنه‌ای می‌بینیم که محمدباقر اشاره می‌کند بارها باتری واکمن را در آب جوشانده تا دوباره کار کند یا توماج از محل دفن زباله پسماند جمع آوری می‌کند تا برای خودش فضایی هنری بسازد.

 تاثیر شهرت برادرتان محسن تنابنده روی رزومه کاری شما چه بود و آیا توانستید مسیر مستقلی که می‌خواستید را طی کنید؟

واقعیت این است که من همیشه تلاش کردم که بتوانم ساختمانی برای خودم بنا کنم. اما همیشه هم از همان کودکی از محسن کمک فکری گرفتم و بسیار آموختم. اما تا جایی که شده چه سال‌هایی که تئاتر کار می‌کردم و چه در سال‌های تحصیلم تمام تلاشم را کردم تا خیلی مزاحم وقتش نشوم چرا که می‌دانم سرش خیلی شلوغ است. اما با وجود این مشغله همیشه به من کمک می‌کند، مشورت‌های زیادی می‌دهد و همانطور که برای یک برادر بزرگتر در میان ما ایرانیان مرسوم است مثل کوه پشتم بوده است.

بازخورد مخاطب تا این لحظه چگونه بوده است؟

شکر خدا هر کسی که تا این لحظه فیلم را دیده و با هر کدام از دوستان و همکاران که در ارتباط بودم همگی نگاه مثبتی به فیلم داشتند و معتقد بودند که «تدفین» فیلم شریفی از آب درآمده است. من هم چه در زمان نوشتن و چه در زمان ساخت تمام تلاشم را کردم که همه چیز بسیار ساده باشد و خیلی درگیر زرق و برق نشدم. این تلاش به این خاطر بود تا تماشاگر بیشتر با متن اتمسفر و فضای اثر ارتباط برقرار کند.

 سخن پایانی

امیدوارم مخاطبان این دست از فیلم‌ها را در سالن‌های سینما ببینند و همه همکاران و فعالین سینما به هم کمک کنیم تا آثاری از این دست که بی ادعا هستند و دغدغه‌ای مشخص و ساده اما قشنگ و بزرگ دارند بیشتر بسازیم.

حسین مهری بازیگر: روانشناسی کاراکتر را مورد توجه قرار می‌دهم

نزدیک شدن به کاراکتر محمدباقر برای شما چگونه بود؟

من فیلمنامه را می‌خوانم و روانشناسی کاراکتر را مورد توجه قرار می‌دهم. اینکه در گذشته چه مسائلی را پشت سر گذشته، چه کودکی، خانواده‌ و موقعیت اجتماعی‌ داشته و پس از آن فیزیک، اکت و ظاهر کاراکتر خودش ساخته می‌شود.

معمولا صحنه‌های زد و خورد چالش برانگیز هستند. آیا صحنه‌ای که بین شما و توماج دانش بهزادی زد و خوردی رخ می‌دهد چالش برانگیز بود؟

حقیقتش نمی‌دانم شاید نگاه من اینگونه است که این صحنه یعنی درگیری دو دوست برایم چندان عجیب نبود و همانگونه که کارگردان خواست برایش بازی کردم. در واقع درگیری این دو کاراکتر باز در همان حریم دوستی‌شان است.

آیا در سینمای ایران بازیگران فرصتی برای تجربه نقش‌های متفاوت دارند یا این مسئله بیشتر به انتخاب‌شان بر می‌گردد؟

من در این چند سالی که دور شده‌ام تلاشم بر این بوده است. مثلا در دو سال گذشته نقش پسری را بازی کردم که تبدیل به دختر می‌شود، در حال حاضر نقش متفاوتی را در سریال «غربت» بازی می‌کنم و همینطور نقشم در فیلم «تدفین» همگی متفاوت هستند و از هم فاصله دارند. تلاشم بر این است اما برای من این مسئله به نوع سینما، پیشنهادات و انتخاب‌ها بر‌می‌گردد.

سخن پایانی

دوست دارم بینندگان این فیلم را ببینند و اگر دوست داشتند نظراتشان را به ما منتقل کنند.

 

 

امیر صیدآبادی، مجری طرح و مدیر تولید:  «تدفین» با رفاقت و عشق ساخته شد

تا این لحظه بیشتر در چه سمتی در سینما فعالیت داشته‌اید؟

من  سال‌هاست که در سمت مجری طرح، مدیر تولید و مشاور تهیه کننده فعالیت می‌کنم. جانشین تهیه کننده فیلم «دو زیست» ، مشاور تهیه کننده فیلم سینمایی «پاکول» و سینمایی «طبقه یک و نیم» و مجری طرح و مدیر تولید سینمایی «خیلی دور نیست» و «دلا»  بودم و در نهایت در فیلم «تدفین» به عنوان مجری طرح و مدیر تولید همکاری کرده‌ام.

 ورود شما به این پروژه به چه انگیزه‌ای شکل گرفت؟

رفاقت من و آقای تنابنده تقریباً به ۲۰ سال پیش و زمانی که در ساخت یک سری فیلم‌های کوتاه همکاری می‌کردیم، باز می‌گردد. وقتی که فیلمنامه «تدفین» به دست من رسید دیدم که قصه خوب و ضد جنگی دارد و پیام فیلم صلح جهانی است و با اینکه فیلم کوتاهش را کار کرده بودیم اما سناریو فیلم بلندش نیز برایم بسیار جذاب بود و تصمیم گرفتیم کار را به مرحله تولید ببریم. من با سرمایه‌گذار آقای فرد حسینی صحبت‌ها را انجام دادم و باقی مسائل هم پیرو همین داستان انجام شد.

 به نظر بزرگترین مشکلی که این روزها به عنوان مدیر تولید و مجری طرح با آن مواجه می‌شوید سرمایه‌گذار است.

حقیقت این است که این مسئله به چند بخش تقسیم می‌شود اما می‌توان گفت که معضل اصلی جلب سرمایه‌گذار است. با توجه به اینکه سرمایه‌گذاران به این مسئله فکر می‌کنند که برگشت مالی آنها به چه شکل خواهد بود به فیلم‌های تجاری و کمدی رو می‌آورند و به فیلم‌های اجتماعی و شریفی مثل تدفین خیلی کمتر از آنچه باید پرداخته می‌شود. نظر من این است که سینمای اجتماعی و هنر و تجربه برای خودش یک حال و هوا و فضای دیگری دارد ولی متاسفانه خیلی از جوانان ما به خاطر نبود بودجه و سرمایه‌گذار و نداشتن رزومه کافی برای مجاب کردن کسی که بیاید و در فیلمشان سرمایه‌گذاری کند، از تولید آثار هنری باز می‌مانند.

 با چه چالش‌هایی برای ساخت این فیلم روبرو بودید؟

حقیقتش فیلم واقعا سختی بود. ما برای بازدید لوکیشن به ایلام رفتیم اما متاسفانه آنجا سبز شده بود در حالی که حال و هوای فیلم ما سرد بود. به همین علت تصمیم گرفتیم به دامغان برویم و در یک روستایی به نام «تویه دروار»  لوکیشن مورد نظرمان را پیدا کردیم. همینطور در زمینه ساخت لوکیشن و آوردن نفربر به آن منطقه هم با چالش‌ جدی مواجه بودیم، تمام منطقه به صورت تپه‌ای بود که با لودر و بولدوزر روی آن کار کردیم تا آن فضایی که می‌خواستیم ایجاد شود.

 پس در واقع لوکیشن سازی کردید!

بله صفر تا صد آنجا ساخته و تانک آورده شد و تمام آن محوطه‌ای که به عنوان محل کار این کاراکترها آنجا می‌بینید را از صفر ساختیم. پروژه سنگینی بود و با بودجه بسیار کمی هم جمع شد. با اینکه کست پشت دوربین ما کست پشت دوربین «تگزاس ۱» بودند و آقایان امیر کریمی فیلمبردار،  سعید هنرمند طراح صحنه، هادی ساعدمحکم صدابردار کار بودند و همینطور کست بسیار خوبی برای پست پروداکشن داشتیم و آقایان بابک قائم در تدوین، علی تصدیقی در اصلاح رنگ و نور، حسین قورچیان  به عنوان مدیر صداگذاری و نیما عظیم نژاد در زمینه موسیقی با ما همکاری کردند و همانطور که در افتتاحیه فیلم هم گفتم این فیلم فقط با رفاقت و عشق ساخته شد و اگر که می‌خواست رفاقتی در این میان نباشد شاید مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر به نیمه هم نمی‌رسید اما این رفاقت و عشقی که پشتش بود باعث شد که همه بچه‌ها تمام خود را بگذارند و خدا را شکر خروجی آن فیلم «تدفین» شد.

 

محمد جعفر فردحسینی سرمایه‌گذار: موسسات پخش برای خودشان حکم فرمایی می‌کنند

چگونه شد که همکاری با این پروژه را پذیرفتید

نمی‌توانم بگویم که عشق من به سینما سبب ساز این مسئله بود. اولین سرمایه‌گذاری من در سینما به فیلم «خرها آدم نمی‌شوند» به کارگردانی آقای اکبر منصور فلاح بود که طرحش از برادرم بود و خیلی علاقه‌مند بودند که این کار را انجام بدهند و من هم با او همکاری  و همراهی کردم و کار را عملیاتی کردیم. در واقع «تدفین» دومین تجربه من در این زمینه و اولین کار بلند آقای تنابنده بود و من ایشان را بسیار خوش فکر، علاقه‌مند و پر شور و نشاط دیدم بر همین اساس به ایشان اعتماد کردم و سعی کردم که در اولین تجربه‌اش،‌ او را همراهی کنم تا بتوانیم به امید خدا پروژه را عملیاتی کنیم.

 پس از این دو تجربه آیا همچنان می‌خواهید در این زمینه فعالیت کنید یا اینکه موانعی که وجود دارد باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاران نسبت به ادامه این راه دلسرد شوند؟

متاسفانه به نظرم همراهی‌هایی که باید، با سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده صورت  نمی‌گیرد.  مراحلی که لازم است مثلاً وزارت فرهنگ و دولت همراهی کنند، وام‌ها و تسهیلات و امکاناتی بدهند. به عنوان مثال ما در همین فیلم نیازمند یک تانک بودیم و می‌خواستیم آن را در صحنه داشته باشیم، خب به هر حال این فیلم هم در مورد جنگ صحبت می‌کند و هم بحث هنری بسیار ویژه و خاصی دارد و انتظار می‌رود که همه ارگان‌ها بیایند و کمک کنند اما در اختیار قرار گرفتن همین تانک برای ما هزینه و زحمت بسیار زیادی داشت. فکر می‌کنم که در این زمینه دوستان در بدنه دولت یک مقدار کم لطفی‌کرده و همراهی و همکاری‌ لازم را نکردند. سرمایه‌گذار هم بالاخره در جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که برگشت سرمایه‌اش به نوعی تضمین شده باشد متاسفانه در حوزه سینما اگر شما بخواهید یک فیلم وزینی بسازید برگشت سرمایه‌تان تضمین نمی‌شود بلکه باید فیلمی بسازید که گیشه پسند باشد و ادبیات خاص خودش را داشته باشد و تنها در این صورت است که می‌توانید به نوعی امیدوار به بازگشت سرمایه باشید.

برنامه‌های آتی فیلم «تدفین: برای پس از اکران چیست؟

در حال حاضر گروه سینمایی هنر و تجربه بخش اکران فیلم تدفین را بر عهده دارد و با توجه به اینکه فیلم به شدت مورد پسند واقع شده و بازتاب خوبی پس از رونمایی داشته فکر می‌کنم در همه شهرستان‌هایی که این امکانات را دارند پخش فیلم انجام شود. همینطور با پلتفرم‌ها نیز صحبت‌هایی انجام شده که به موازات بتوانیم پخش آنلاین فیلم را نیز انجام دهیم.

 سخن پایانی

علی رغم اینکه علاقه‌مندی من به کار فیلم و سینما شاید زیاد نباشد ولی از اینکه این فیلم را ساختم بسیار خشنود و راضی هستم چرا که احساس می‌کنم توانستیم ۱۰۰ نفر را دور هم جمع کنیم و کاری را انجام بدهیم و این یعنی در  وهله اول یک کارآفرینی اتفاق افتاده است که خودش برای من جای خوشحالی دارد و در قدم دوم این است که در این وانفسایی که وجود دارد توجه به مسائل فرهنگی واقعا بیش از پیش لازم و حیاتی است و  فکر می‌کنم که اگر به این سمت و سو برویم در نهایت باعث خوشحالی و لذت روح و روان مردم‌مان خواهیم بود. امروز اگر سرمایه‌گذاری علاقه‌مندی زیادی به سینما داشته باشد تنها همین این شور و شعف است که او را به سمت این کار می‌کشند و نه بازگشت سرمایه و این به خاطر موانعی است که در حال حاضر وجود دارد. مثلا اگر فقط همین بخش اکران را در نظر بگیریم می‌بینیم که موسسات پخش برای خودشان حکم فرمایی می‌کنند و شما باید خوان‌های متعددی را رد کنید تا بتوانید با یک موسسه پخش هماهنگ کنید و همه این‌ها باعث می‌شود که جذابیت و انگیزه لازم جهت سرمایه‌گذاری و تولید فیلم کاهش پیدا کند.

مریم عظیمی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است