معاون هنری وزارت فرهنگ:
شعار عدالت فرهنگی را در کشور عملی کردهایم
ما شعاری داشتیم به نام عدالت فرهنگی که در راستای آن تلاش کردیم تا عدالت فرهنگی به بهترین شکل در سراسر کشور برقرار شود.
عرصههای مختلف هنری همواره نیازمند توجه و حمایت دولتی هستند تا در سایهسار این حمایت از خروجی مطلوبتری برخوردار شوند. موسیقی، هنرهای تجسمی و تئاتر در این سالها هر یک به فراخور مولفههایشان فراز ونشیبهای زیادی را پشت سرگذاشتهاند. در روزهای گذشته شرایطی فراهم شد تا با محمود سالاری معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره شرایط و جایگاه هر کدام از این هنرها در دولت سیزدهم به گفتوگو بنشینیم.
اگرموافق باشید سوال اول را به مبحث تئاتر اختصاص دهیم، خاطرم هست درسالهای گذشته وقتی با اهالی این عرصه به گفتوگو مینشستم به این مسئله اشاره میکردند که تئاتر باید به هنرمندان واگذار شود، حالا در چند سال اخیر با افزایش سالنها و شکلگیری تئاتر خصوصی، همچنان گلایهها حاکی از این است که تئاتر بدون حمایت دولت نمیتواند سر پا بماند و به حیات خود ادامه دهد، در دورهای که گذشت چه حمایتهایی از سوی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد نسبت به تئاتر صورت گرفت؟
البته همانطور که مستحضر هستید بودجههای تئاتر همیشه اندک بوده است، ولی حمایت دولت فقط در بودجه خلاصه نمیشود، بلکه باید تلاش کنیم تا فضای کار بیشتری برای اهالی تئاتر ایجاد شود و اصحاب تئاتر بتوانند مجالی برای اجراهای صحنهای و چاپ آثارشان داشته باشند و فعالیتهای مشترک خود را در قسمتهای مختلف پلتفرم و سینما نیز گسترش دهند. بدیهی است که تنها حمایت مالی در این زمینه کافی نخواهد بود و نمیتواند جوابگوی نیاز هنرمندان این عرصه باشد، باید بتوانیم راه این دوستان را هموارتر کنیم.
راهکاری که شما در این زمینه ارائه میدهید چیست؟
راهش این است که تعداد سالنها گسترش یابد، کما این که اصلیترین کاری که در این سه سال انجام دادهایم افزایش تعداد پلاتوها در تهران و استانهای مختلف کشور بوده است. دیگر این که میبایست تعداد اجراها بیشتر از آنچه در حال حاضر هست باشد، یعنی اگر سالنی در روز ۲ اجرا میرود، باید به سه اجرا برسد. همچنین، در کنار این اقدامات باید اوقاتی از صبح هم به آموزش اختصاص داده شود. در کنار اینها، ضرورت دارد که بخش خصوصی را هم به میدان بیاوریم. البته به شرط آن که حضور بخش خصوصی درهنر مدیریتشده و کنترل شده باشد. همان طور که اشاره کردم دولت به تنهایی نمیتواند با این بودجههای اندک پاسخگوی نیازهای خیل عظیم گروههای تئاتر باشد. اما بخشی از حمایت دولت نسبت به تئاتر میتواند در افزایش دستمزدها و گسترش شورای حمایت خلاصه شود و ما تا امروز تلاش کردهایم تا حدودی این کارها انجام شود. هرچند میدانیم که این فعالیتها کافی نیست، به این دلیل که اساسا بودجه تئاتر و نگاهی که به تئاتر در ساختار کلان فرهنگی کشور وجود دارد به نظر من هنوز به پختگی لازم نرسیده است تا بتواند ملتفت شود که تئاتر زیر ساخت مناسبی برای سینما، پلتفرم و سریال سازی به شمار میرود. تئاتر به خدمت گرفتن تعداد زیادی هنرمند برای فعالیت اندیشمندانه فرهنگی است و بخش فکور سینمای ما هم اتفاقا از تئاتر ارتزاق میکند. این تئاتریها هستند که چنین بخشی را در سینما و سریال سازی تقویت میکنند. اگر در کلان ساختار فرهنگی هم این نکته جا بیفتد و به اهمیت تئاتر بیش از پیش پی برده شود میتوان کارهای جامعتری انجام داد. تلاش ما در این بازه زمانی این بوده است که تصویب سند تئاتر بتواند این خلاء را تا حدود زیادی نزد بزرگان فرهنگ و هنر پرکند. از آن طرف هم سعی کردهایم بنیاد تئاتر ملی ایران که میتواند تئاتر خصوصی قابل اعتنا در حوزه تئاتر مردمی، تئاتر بومی و تئاتر برخاسته از ساختارها و قالبهای اندیشمند فرهنگ ایرانی باشد را راه اندازی کنیم که امیدوارم به زودی این اتفاق مبارک بیفتد.
ازآنجایی که وقت کوتاه است از این مبحث میگذرم و به سراغ بخش موسیقی میروم، حتما خود شما هم در این سالها پای صحبت هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی نشسته و به این نکته واقف هستید که درحال حاضر به دلیل غلبه موسیقی پاپ، شاهد عدم توازن برگزاری کنسرت بین موسیقی پاپ و سنتی هستیم، به نظر شما چطور میتوان این توازن را برقرارکرد؟
واقعا اینطور نیست. بله، تجلیات و تبلیغات موسیقی پاپ به قدری زیاد است که بخشهای دیگر موسیقی به طور کلی در تیر رس نگاه عامیانه قرار نمیگیرد و وقتی همه مردم تبلیغات موسیقی پاپ را میبینند، احساس میکنند که موسیقی پاپ درشرایط فعلی غالبترین ژانر است. در حالی که ما گونههای متنوع دیگری چون موسیقی کلاسیک، موسیقی نواحی، موسیقی آموزشگاهی و… را هم داریم و هرسال کنسرتهایی در هر کدام از این حیطهها برگزار میشود که آمار مجوزهایشان در سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز موجود است. ولی باید بپذیریم که علاوه بر این که تجملات و تبلیغات موسیقی پاپ زیاد است، گردش اقتصادی هم در این نوع موسیقی بیشتر است. در حوزه موسیقی سنتی و موسیقی نواحی چون گردش اقتصادی زیادی وجود ندارد متاسفانه تبلیغات گستردهای هم در آن اتفاق نمیافتد. ولی در کلان ماجرا، تلاش ما همواره بر این بوده تا موسیقی سنتی در این دوره به محاق نرود. کما این که جشنواره موسیقی نواحی را در مناطق مختلف برگزار کرده و شرایطی را به وجود آوردهایم تا هنرمندان این حوزه اجراهای صحنهای رایگان داشته باشند. به خصوص این که در سالهای اخیر، در بنیاد روکی سالنی را به اجراهای تخصصی موسیقی نواحی اختصاص دادهایم. ولی واقعیت این است که اقتصاد موسیقی پاپ با اقتصاد این گونه از موسیقی قابل مقایسه نیست. دلیلش هم این است که اساسا اقبال عمومی جامعه به سمت و سوی موسیقی پاپ است. اما آنچه حائز اهمیت است این که ما در جریان حمایت از موسیقی سنتی عزممان جزم است، منتهی گرایش جامعه به سمت پاپ است و نمیتوان به زور افراد جامعه به خصوص نسل جوان را به سمت موسیقی غیر پاپ سوق دهیم. با این حال، آمارهای ما نشان میدهد که نسبت به موسیقی تلفیقی، نواحی و سنتی بیتوجه نبوده و نیستیم. چندان که در سال گذشته ۲۴۱ مجوز برای موسیقی سنتی، درحوزه موسیقی نواحی ۱۱۵ مجوز، در بخش موسیقی تلفیقی ۱۵۳ مجوز و در بخشهای دیگر هم به همین ترتیب مجوزهایی صادر شده است. طبیعی است که کنسرت موسیقی سنتی یک سالن ۳ هزار نفری را به سختی میتواند پرکند، میتوان گفت اندک هنرمندانی در این زمینه داریم که بتوانند با برگزاری کنسرت، چنین جمعیتی را به این سالنها بیاورند درحالی که به دلیل اقبال عمومی جامعه نسبت به موسیقی پاپ، این مسئله راحتتر میسر میشود. البته به معنی این نیست که ما تکلیفی در قبال موسیقی سنتی نداریم، باید حمایت و توجهها نسبت به این نوع موسیقی بیشتر انجام شود.
برخی بر این باورند که ذائقه مخاطبان موسیقی در سالهای اخیر نازل شده است، به نظر شما معاونت هنری به تنهایی میتواند درارتقاء ذائقه مردم نقش داشته باشد؟
حتما نمیتواند؛ چرا که معاونت هنری یک معاونت تنظیمگر است، نه یک معاونت تولیدی. تولید در مراکز دیگری مثل حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری اوج و… اتفاق میافتد و در این مراکز است که باید انتظار داشته باشیم تا ذائقه مردم جامعه نسبت به اثر هنری به خصوص کنسرتهای موسیقی سنتی ارتقاء یابد. ما بودجه تولید موسیقایی نداریم، چون تعداد آثاری که نیاز جامعه است به قدری زیاد است که اگر همه نهادها هم در کنار یکدیگر تلاش کنند حتی به یک دهم آن نیاز هم نمیتوانند پاسخ بدهند. باقی تولیدات موسیقی در حال حاضر از طریق بخش آزاد و خصوصی تامین میشود، حتی رسانههایی چون رادیو «پیام» و رادیو «آوا» هم امروز از بخش موسیقی آزاد بهره میگیرند، چون خودشان این حجم از تولیدات را در اختیار ندارند که بتوانند همه زمانهای برنامه را پرکنند.
اگرممکن است درباره سرنوشت سند ملی هنرهای تجسمی هم توضیح دهید که درحال حاضر در چه مرحلهای قراردارد؟
الحمدالله این سند مراحل نهایی کار خود را میگذراند و در شورای هنر مطرح شده است که اگر اعضای اصلی شورا نظرات خود را نسبت به این سند ابراز کند این سند تصویب خواهد شد و به شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد رفت.
یک سوال هم درباره تخصیص یک درصد بودجه عمرانی کشور به خرید آثار هنری داشتم که از اوایل دهه ۸۰ تا امروز محقق نشده است، از دیدگاه شما چه موانعی بر سر راه تصویب این طرح در مجلس شورای اسلامی بوده است؟
الان این مصوبه وجود دارد که یک درصد از بودجه تمام سازمانها و دستگاهها به خرید آثار هنری اختصاص یابد. نکتهای که در گذشته وجود داشت و باعث میشد که این اتفاق نیفتد این بود که در قاعده و قانونی که مصوب شده بود، از واژه «مجاز» استفاده میشد، وقتی میگوییم دستگاههای دولتی مجاز به خرید آثار هنری هستند، یعنی این که میتوانند این کار را انجام بدهند و میتوانند هم انجام ندهند. اما اخیرا واژه «مکلف» به کار میرود که الزام خرید آثار هنری را برای نهادهای دولتی به همراه دارد. ضمن این که برای استنکاف این قاعده، جریمهای در نظر گرفته شده است، نه به این معنی که کسی را توبیخ کنند، بلکه سازمان برنامه و بودجه حق دارد راسا پول را بردارد و به حساب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بریزد. این اتفاق مهم و بزرگی است و هر سه ماه یک بار هم دستگاهها و نهادها باید گزارش بدهند که چقدر برای این حوزه هزینه کردهاند. اگر این هزینه از یک درصد کمتر باشد قانون مکلف است که آن هزینه را به حساب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واریز کند.
مهمترین دستاورد معاونت هنری دراین دولت درکدام شاخه بیشتر بوده است؟
ما شعاری داشتیم به نام عدالت فرهنگی که در راستای آن تلاش کردیم تا عدالت فرهنگی به بهترین شکل در سراسر کشور برقرار شود. کما این که در حوزه آموزش، طرح آموزش رایگان هنر در مناطق محروم را راهاندازی کردیم و در حال حاضر ۷۲ هزار نفر از این آموزش رایگان بهرهمند شدهاند. خروجی آموزشها هم این طور بوده است که امروز تمام کسانی که تحت این آموزش قرارگرفتهاند میتوانند از تاسیس موسسه و آموزشگاه هنری برخوردار شوند و خودشان مولد باشند که این مسئله در نوع خود گام مهمی بود. نکته بعدی دراین حوزه تمرکز زدایی در جشنوارهها بود. ما جشنواره منطقهای تئاتر را بعد از هفت هشت سال مجددا احیاء کردیم. به خصوص این که اصولا برگزاری جشنواره منطقهای در کل کشور کار هزینه بر و دشواری است ولی به لطف خدا توانستیم این امر را محقق کنیم و نتایج خوبی هم از رهگذر این رویدادها به دست بیاوریم. در حوزه موسیقی نواحی هم دقیقا این اتفاق افتاد و سعی کردیم به جای این که این جشنواره فقط در کرمان برگزار شود، دیگر استانها هم سهمی در برپایی آن داشته باشند. معتقدم وقتی جشنوارهای را به یک استان میبریم، زیر ساختهای هنری آن استان از جمله تجهیزات سالنها هم بازنگری میشوند. از این رو، به نظرم در حوزه عدالت فرهنگی نهایت تلاشمان را کردیم تا این اتفاق در تهران و تمام استانهای کشور صورت بگیرد. در تهران هم به اضافه کردن پلاتوهایی پرداختیم که برج آزادی نمونه اخیر آن بوده است. همچنین درزمینه تجهیزات سالنها قدمهای مثمرثمری برداشته شده است تا گروههای مختلف بتوانند از امکانات این سالنها استفاده کنند. مهمترین هدف ما از تمرکز زدایی این بوده است که گروههای شهرستانی به سالنهای مهم تهران راه یابند، دلیلش این است که وقتی این گروهها میخواهند درجه هنری بگیرند، باید حتما از امتیازاتی مثل برگزاری اجراهای صحنهای یا برگزاری نمایشگاه برخوردار باشند، قبلا چنین امکانی برای بچههای شهرستان فراهم نبود در نتیجه از این امتیاز هم بی بهره میماندند و درجه هنری شان آسیب میدید. اما امروز گروههای شهرستانهای مختلف میتوانند در جشنوارههای موسیقی فجر و موسیقی نواحی حضور یافته و در سالنهای بزرگ به اجرا بپردازند تا برخوردار شدن از امتیاز درجه هنری را از دست ندهند.
نکتهای هست که بخواهید به پایان گفتوگو اضافه کنید؟
ما قائل به این نیستیم که توانستیم همه منویات و نظرات اصحاب فرهنگ و هنر را برآورده کردهایم، چون فاصله زیاد است، بودجهها کم و امکانات محدود است. چه بسا در مواقعی، امکانات اصلا به دست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و نیست. اینها همه باعث شده است تا نتوانیم رضایتمندی صد در صدی اصحاب هنر را فراهم کنیم و از این بابت خود من عذر خواهم. اما نا گفته نماند که هم و غم خود را به کار بستیم تا حمایتها و توجهها بیش از گذشته به سمت حوزه هنر جلب شود. در این مسئله تردیدی ندارم که من و همکارانم در شاخههای مختلفی چون موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی و آموزش تلاش کردیم تا جایی که میشد بودجهها افزایش یابند که الحمدالله این اتفاق افتاد و توجهها به این سمت جلب شد که هنر و هنرمند در مملکت ما مهم است و اگر حرفی برای نظام و انقلاب داریم میتوانیم به زبان هنر و از طریق هنرمندان بیان کنیم. در واقع تلاشهای ما در این زمینه بوده است که منجر به افزایش مقداری عدد و رقمها در حوزه هنر شده است.
با توجه به اینکه گفتوگوی من و شما در روز خبرنگار میسر شده است اگرممکن است درباره جایگاه خبرنگاران در جامعه هم بفرمایید.
من واقعا به تمام چشمهای بیدار حوزه فرهنگ و هنر که خبرنگاران هستند خسته نباشید میگویم، چرا که آنها برای بخشهای تاریک و کمتر دیده شده جامعه به مثابه نورافکن عمل میکنند. اگر خبرنگاران نبودند بسیاری از بخشهای فرهنگ و هنر دیده نمیشد و هنرمندان هم از چشم دولت مغفول میماندند. نیاز هنرمند این است که چراغی روشن است و آن را به همه بنمایاند. امیدوارم قلم خبرنگاران روان و انصاف در کارشان جاری و ساری باشد.
آزاده صالحی
There are no comments yet