روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگو با عوامل فیلم «لاله کبود»

نگاهی متفاوت به قصه یک انتقام‌گیری!


فیلم سینمایی «لاله کبود» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهرشاد کارخانی که این روزها در بخش هنر و تجربه در حال اکران است با نگاهی متفاوت به قصه یک انتقام‌گیری می‌پردازد.

فیلم سینمایی «لاله کبود» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهرشاد کارخانی که این روزها در بخش هنر و تجربه در حال اکران است با نگاهی متفاوت به قصه یک انتقام‌گیری می‌پردازد. یغما و پروا در مسیر این انتقام با مهتاب زنی که کافه‌ای در کنار ریل قطار را می‌گرداند آشنا می‌شوند که این آشنایی سبب‌ساز تحولاتی خواهد شد. نقش‌های اصلی این فیلم را مهتاب نویدی، شکیلا سماواتی و محسن غفاری بازی می‌کنند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با این بازیگران و کارگردان اثر را می‌خوانید.

مهرشاد کارخانی کارگردان: سبک کارم بازیگر محور نیست

ایده فیلمنامه «لاله کبود» چگونه شکل گرفت؟

ایده اولیه و یک خطی فیلم‌هایم از سینما و عکاسی و نگاهم از گذشته می‌آیند و به زمان حال پیوند می‌خورند، در «لاله کبود» هم همینطور است.

آیا نامگذاری فیلم به ویژگی خاصی از این گل برمی‌گردد؟ اساسا علت این نامگذاری چه بوده؟

نام فیلم همیشه برایم اهمیت بالایی داشته و حتما دلیلی برای انتخاب این نام داشته‌ام. اما همین که برای تماشاگر سئوال ایجاد کند برایم کافی است.

کاراکترهای این فیلم همگی زندگی پرچالشی را تجربه کرده‌اند و شاید در مقطعی از زندگی خودشان ضد قهرمان بوده‌اند. می‌توان گفت که کاراکترها به شدت خاکستری هستند؟ اصولا کاراکترپردازی در آثار شما چه مولفه‌هایی را دنبال می‌کند؟

تعریف اینکه در فیلم‌هایم چه مولفه‌هایی را دنبال می‌کنم و یا تعریف من از ضد قهرمان و یا اینکه آیا این کاراکترها خاکستری هستند شاید در این گفت‌وگوی کوتاه امکان پذیر نباشد.

انتخاب و طراحی لباس‌ها و رنگ و نور کار یادآور  فضایی وسترن اما مدرن است در توضیح این موضوع اگر نکته‌ای است بفرمایید.

قبل از شروع فیلمبرداری هر فیلم برای کامل شدن طرح و فیلمنامه روی کاغذ و در ذهنم وقت زیادی می‌گذارم و بعد به فیلم‌هایی که در زندگی روی من اثر گذاشته‌اند، به عکس‌ها، آوازها و فضاها بر می‌گردم. می‌روم بارها لوکیشن‌ها و فضاها را در فصل‌های مختلف می‌بینم. سینمای وسترن «هاوارد هاکس» و «آنتونی مان» و چند فیلمساز دیگر روی من تاثیر گذاشته است. از طرفی هم سینمای مدرن «روبر برسون» و «آنتونیونی» و همینطور سینمای نوآر «ژان پیر ملویل» و فیلم‌های موج نوی سینمای ایران و حتی بعضی از فیلم‌های تجاری خوب.

در مورد انتخاب لوکیشن و نقش گیاهان خود رو و کشت و کاری که در لوکیشن‌های منتخب شما وجود دارد بگویید.

انتخاب ایستگاه و ریل خط راه آهن و قطار در فیلم‌های قبلی‌ام نیز در حد چند نما وجود دارد. اما در «لاله کبود» تفاوت می‌کند و این کافه‌ی کنار ریل قطار و آن زن با آن پوشش و لباس و دو بازیگر دیگر فیلم همه باید در این فضا، نور و مرغ زارهای حاشیه شهر جا می‌افتادند تا جایی که ما به این رنگ آمیزی و قاب‌های لانگ شات برسیم و از نگاه زیبایی شناسی از میان این منظره، آب و علف و قطارهایی که می‌روند شهر را در دور دست ببینیم.

انتخاب بازیگران به چه شکل انجام شد؟

در سینمای مستقل با تامین بودجه اندک برای اینگونه فیلم‌ها، جایی برای بازیگران سینمای گیشه پسند وجود ندارد. در فیلم‌های قبلی‌ام اگر بازیگری معرفی و شناخته شده پیش از آن چندان مطرح نبوده و دستمزدش نیز ناچیز بوده است. من سعی می‌کنم مناسب با هر فیلم از چهره‌های تازه‌تری استفاده کنم که شناخته شده و به فکر دیده شدن در گیشه سینمای ابتذال نباشند. هرچقدر بازیگر خام‌تر باشد هدایت او مقابل دوربینم آسان‌تر است. سبک کارم بازیگر محور نیست و این فضای فیلم است که او را پیش می‌برد. تا چند روز مانده به فیلمبرداری حتی فیلمنامه‌ای به بازیگران نمی‌دهم فقط قبل از جلوی دوربین رفتن ماجرا را یکبار برایشان تعریف می‌کنم.

نویسنده، کارگردان و تهیه کننده یک فیلم بودن سنگین و چالش برانگیز است اما در جایی گفتید که برای ساخت این فیلم منتظر زمانی بودید که خودتان بتوانید تهیه کننده و سرمایه‌گذارش باشید.

خب بسیار دشوار است که وظیفه کار تهیه کننده را هم به عهده بگیری و حواست باید به زمین و آسمان باشد. البته باید برای این فیلم این ریسک را می‌کردم. هر بار که نوشته‌هایم را پیش رویم می‌گذاشتم از  شروع ساختنش منصرف می‌شدم چرا که اگر مقابل تهیه‌کننده‌ای می‌گذاشتمش احتمالاً فرار می‌کرد. بنابراین تصمیم گرفتم تا زمانی که خودم این توانایی را داشته باشم که بتوانم کار تهیه این فیلم را بر عهده بگیرم و با پول خودم کار را بسازم صبر کنم. البته تهیه کنندگی کار به صورت ۵۰-۵۰ بود و در میانه کار شرکتی آمد و در ۵۰ درصد فیلم شریک شد. آقای محمد کشمیری مجری طرح و سرمایه‌گذار ۵۰ درصد فیلم هستند که در آن مقطع خیلی کمک کردند و زحمت کشیدند و در واقع در میانه‌ی راه به کار مقداری پول تزریق کردند که توانستیم فیلم را ادامه بدهیم.

نماهایی که در فیلم استفاده شده بیشتر لانگ شات هستند. به طور کلی انتخاب نوع نما و قاب بندی‌های شما بر چه اساس است؟

در فیلم‌های قبلی‌ام تجربه گرفتن نماهای بلند و لانگ شات را داشته‌ام اما در «لاله کبود» با آماده شدن فیلمنامه و شناختی که از فضا داشتم و بعد از تجربه ساختن شش فیلم دیگر کاملا می‌دانستم که در این فیلم چه می‌خواهم. در حالی که با شرایط امروز سینمای ما یک فیلم را در لانگ شات ساختن کار آسانی نیست و خطرناک است. همانطور که می‌بینید قاب‌ها و نماها همه ثابت‌اند و گاهی دوربین حرکت آرامی دارد که با کمک دانش و شناخت مدیر فیلمبرداری فیلم منصور عبد رضایی توانستیم به این فضا برسیم. البته صحبت کار تدوین و صدا و رنگ بماند برای فرصتی دیگر.

از موانعی که برای اکران داشتید بگویید.

ما در شرایط سخت و ملتهب یک دروه اجتماعی این فیلم را ساختیم و بازتاب آن در لایه‌های فیلم دیده می‌شود.

سخن پایانی

باید از همه عوامل فیلم تشکر ویژه‌ای کنم که تک تک آنها همراه من و همراه فیلم بودند و یادی کنم از خاطره دو دوست و همکارم یعنی مازیار شیخ محبوبی و علی غرابی طهرانی صدابردار و صداگذار که در این فیلم با ما همراه بودند و متاسفانه سال گذشته از دستشان دادیم.

محسن غفاری بازیگر: «لاله کبود» در مسیر کاری‌ام جرقه تازه‌ای خواهد زد

چگونه وارد حرفه بازیگری شدید؟

من بازیگری را اولین بار با بازی در یک نقش کوتاه در سریال «زمین گرم» از آقای سعید نعمت‌الله شروع کردم. بعد با بازی در چند تئاتر در سالن‌های مختلف تهران کارم را ادامه دادم ولی علاقه و اشتیاق اصلی من سینما و  بازیگری جلوی دوربین بود و با بازی نقش‌هایی در سریال‌های سرگیجه، قهوه ترک، مرداب، گردن زنی، درانتهای شب، برتا و فیلم سینمایی پالایشگاه کارم را به صورت جدی‌تر ادامه دادم.

ارزیابی شما از کاراکتر یغما و نقش‌پردازی که روی آن انجام دادی به چه شکل بود؟

نقش یغما در «لاله کبود» به ظاهر پیچیدگی نداشت ولی در باطن اتفاقی را در من بوجود آورد که بواسطه روند سعودی فیلمنامه مرا وارد چالشی بنام سکوت و بازی با کمترین حرکت فیزیکی بدن و انتقال حس در قاب‌های لانگ شات کرد و قطعا هدایت درست آقای کارخانی در کنار بهره‌گیری از تجربیات زیست واقعی که داشتم در شکل‌گیری شخصیت یغما به من کمک ‌کرد.

وقتی یک نقش دیالوگ کمی دارد بازیگر باید بیشتر روی کدام بعد کاراکتر مانور بدهد؟

به نظرم دیالوگ در این فیلم به اندازه بود و بیشتر این تصویر و قاب‌ها بودند که حرف می‌زدند. اما می‌توان گفت که ما به شنیدن و دیدن آثاری که در نهایت بازیگرها با پرحرفی و اساسا دیالوگ‌گویی حواس مخاطب را  از فهمیدن اصل قصه پرت می‌کنند عادت کرده‌ایم. در این فیلم هر جا که لازم بود شخصیت یغما حرف می‌زد و هر جا که لازم بود عمل می‌کرد. در کل بازی در نقش‌های به قول شما کم دیالوگ برای من چالش و جذابیت بیشتری دارند، از نظر من سینما یعنی اینکه بازیگر بتواند بدون استفاده از ابزار بیان رسالت خودش را در باورپذیر شدن کارکتر به انجام برساند.

فیلم «لاله کبود» چه افزوده‌ای به کارنامه بازیگری شما داشته است؟

نقش یغما در فیلم «لاله کبود» اولین نقش اصلی جدی سینمایی من است. قطعا این فیلم نه فقط به خاطر اینکه نقش اصلی مرد را بازی کردم بلکه به خاطر اینکه فضایی را برایم مهیا کرد تا بتوانم از آن حفظ راکورد و یا در واقع تداوم حس را یاد بگیرم اهمین زیادی برایم دارد و مطمئنم که این فیلم در مسیر کاری‌ام جرقه تازه‌ای خواهد زد.

مهتاب نویدی بازیگر: «لاله کبود» اولین کار سینمایی من است

در مورد پیشینه سینمایی و ورودتان به این عرصه بگویید.

«لاله کبود» اولین کار سینمایی من است. من از کودکی گرایش زیادی به دوربین عکاسی و دیدن عکس داشتم و فیلم‌هایی که در قاب تلویزیون می‌دیدم را در خانه و مدرسه تقلید می کردم. ۲۰ سالم بود که بازیگری را با استاد جعفری‌زاد بصورت تجربی و با تله تئاتر شروع کردم و در ادامه چند کار تئاتر، فیلم کوتاه و تله فیلم کار کردم و بعد چندین سال کار نکردم. بعد از سالها دوری با کلاسهای دکتر قطب‌الدین صادقی دوباره شروع کردم و تاتر «آنتیگونه» را سال ۹۸ به روی صحنه بردیم و سال ۱۳۹۹ در ورک شاپ‌هایی که آقای کارخانی برگزار می‌کردند شرکت کردم و نهایتا از میان کاندیدها برای نقش مهتاب انتخاب شدم. هر چند که زمینه تحصیلی‌ام در ابتدا متفاوت بود و لیسانس زبان انگلیسی داشتم اما لیسانس بازیگری سینما از دانشگاه علم و فرهنگ تهران را نیز دارم و مدرس نمایش خلاق کودک و نوجوان هستم.

نقش مهتاب را چگونه دیدید و برای نقش‌پردازی آن به چه مسائلی دقت کردید؟

قبل از هر چیزی نقش مهتاب در «لاله کبود» برای من نماد یک زن مستقل و داناست که شیوه‌ی زندگی در تنهایی را بلد است و با المان‌هایی که در کافه‌ی کنار خط راه آهن که محل کار و زندگی او می‌بینیم متوجه می‌شویم او زنی است که گویا راه‌های سختی را گذرانده و به یک پختگی رسیده است. از تجربیات و رفتار او در می‌یابیم که دانای کل فیلم است اگر چه این را به رخ نمی‌کشد و سعی می‌کند بشکل غیر مستقیم و با سکوت‌های معنا دارش روی شخصیت‌های یغما و پروا تاثیر بگذارد. تا جایی که اسلحه قدیمی خود را برای انتقام در اختیار یغما می‌گذارد.

تجربه همکاری با آقای کارخانی چگونه بود؟

تجربه همکاری با آقای مهرشاد کارخانی در این فیلم برای من بیشتر از یک دانشگاه بود، ایشان شناخت و تجربه بسیار بالایی از سینما دارند و بدرستی بازیگر را در فضای فیلم هدایت می‌کنند .

با توجه به اینکه هم خود و هم نقش کم دیالوگ هستند با چه چالشی در این زمینه روبرو بودید؟

نقش مهتاب بسیار پرچالش، سخت و در عین حال درونی و جذاب بود و تاثیر زیادی در کلیت فیلم داشت. نزدیک به سه سال است که از روزهای فیلمبرداری گذشته اما همچنان با دیدن فیلم، این شخصیت در فضای آن کافه‌ی کنار ریل قطار و آن لوکیشن مرا رها نمی‌کند. بطور کلی فیلم کم دیالوگ است اما دیالوگ کاراکتر مهتاب هم کمتر از باقی بازیگران است، مهتاب خیلی حرف نمی‌زند، شعار نمی‌دهد و نصیحت نمی‌کند. او به شخصیت‌ها حق انتخاب، همینطور اندیشیدن، ‌ تامل و تفکر کردن می‌دهد.

سخن پایانی

از گروه محترم هنر و تجربه ممنونم و امیدوارم از این نوع فیلمها بیشتر حمایت شود تا سینماگران مستقل انگیزه بیشتری برای ساخت فیلم‌های خود داشته باشند.

شکیلا سماواتی بازیگر: «لاله کبود» فیلمی بسیار صمیمی و روان است

از شروع بازیگری و چگونگی ورود به سینما بگویید.

من تقریبا از سال ۹۱ وارد عرصه تئاتر شدم و از سن خیلی کم یعنی از ۱۶ سالگی نقش‌هایی به من سپرده شد که روی صحنه اجرا کردم تا اینکه سال ۹۸ با آقای علیرضا امینی آشنا شدم و ایشان برای فیلم «راند چهارم» بدنبال بازیگری برای نقش مکمل زن بودند و آشنایی من با ایشان نیز به زمان حضورم در ورکشاپ‌هایی که برگزار می‌کردند مربوط بود. به هر حال من برای نقش مورد نظر تست دادم و قبول شدم و اینگونه بود که به سینما معرفی شدم. بعد از آن در سریال «دراکولا» ساخته مهران مدیری و سریال « مگه تمام عمر چند تا بهاره» به کارگردانی سروش صحت کار کردم تا اینکه با آقای کارخانی آشنا شدم و ایشان هم برای فیلم «لاله کبود» دنبال یکی از نقش‌های اصلی می‌گشتند و تست می‌گرفتند. من از طریق دوستانم به ایشان معرفی شدم و تست دادم. البته تست نبود بلکه به نوعی یک مصاحبه بود چون ایشان شیوه کارشان این است که تا روزهای شروع فیلمبرداری فیلمنامه به بازیگر نمی‌دهند که بخوانیم و بر اساس آن تست بدهیم. در نهایت طی چند جلسه که بخشی از آن تست عکس و بخشی گپ و گفت من و کارگردان در مورد نقش و فضای فیلم بود ایشان مرا برای نقش پروا که یک دختر جسور و در واقع بی‌ پروا است انتخاب کردند. این نقش برای من بسیار جذاب بود هم به این علت که در تجربه‌های تئاتری‌ام نقش‌های مشابهی بازی کرده بودم و هم بخاطر نقشی که در فیلم «دختران دریا» داشتم و این فیلم بنا به دلایلی به اکران نرسید و بعد نسخه قاچاقی آن بیرون آمد و از آنجایی که آن فیلم را یک فیلم ناکام می‌دیدم سعی داشتم تا در فیلم «لاله کبود» خودم را بهتر به نقش نزدیک کنم.

شاید بتوان کاراکتر پروا را یک کاراکتر درونگرا و مرموز دانست آیا از این جهت کاراکتر به شما نزدیک بود؟

نه؛ می‌توانم بگویم که در این وجه اصلا به من نزدیک نبود چون من به شدت یک کاراکتر برونگرا و اور اکت هستم. من در این کاراکتر یک نوع درون‌گرایی همراه با خشم و عصیان دیدم.

عصیانگری کاراکتر حتی در لباس پوشیدن، راه رفتن و حتی حرف زدنش نیز مشهود است.

بله و دقیقا از این نظر کاراکتر شباهت زیادی به من داشت. و همینطور از متدهای بازیگری که در این چند سال آموخته بودم استفاده کردم و سعی کردم خودم را به نوعی به نقش نزدیک کنم و آنچه که در فیلم می‌بینید شکل بگیرد.

در مسیر رسیدن به نقش خود آقای کارخانی چه کمک‌هایی داشتند؟

آقای کارخانی بسیار اهل دیالوگ و گپ و گفت هستند و این برای من بازیگر خیلی خوشایند است. به خصوص که من تجربه کارگردانی هم دارم و کار کردن با برخی از کارگردان‌ها ممکن است برایم سخت باشد. اما ارتباط گرفتن با آقای کارخانی بر اساس همان گپ و گفت‌هایی که وجود داشت راحت بود. آقای کارخانی طی روند شکل‌گیری نقش نیز خیلی درباره فضای فیلم و قرار گرفتن این کاراکترها در چنین فضایی به من کمک کردند. ایشان فیلمنامه را روزهای نزدیک به فیلمبرداری یک بار برای ما خواندند و با اطلاعاتی که به بازیگر می‌دادند با شناختی که از فضای کار داشتند در روند اجرای نقش کمک می‌کردند.

سخن پایانی

از صمیم قلبم از مخاطبان دعوت می‌کنم که به دیدن این فیلم بیایند چون این فیلم علی رغم اینکه ممکن است برای مخاطب خاص در نظر گرفته شده باشد، فیلمی بسیار صمیمی و روان است. برایش خیلی زحمت کشیده شده و یک تیم بسیار همدل و خوب در کنار هم بودند تا این فیلم ساخته شود و حال که فیلم به اکران رسیده امیدوارم که مخاطب از آن حمایت کند. به مخاطبی که این فیلم را انتخاب می‌کند نوید فیلمی متفاوت، پر از تصاویر زیبا در سکوت و سکون را می‌دهم که اگر اغراق نباشد می‌توان آن را نزدیک به سینمای شهید ثالث و یا کیارستمی دانست. در انتها می‌خواهم از آقای کارخانی تشکر کنم که به من اعتماد کردند و خوشحالم افتخار این را داشتم که در فیلم «لاله کبود» با ایشان همکاری کنم.

 

مریم عظیمی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است