گزارش صبا از برنامه «از سرگذشت»
قصه دوراهیهای زندگی…
آنچه این شبها تحت عنوان «از سرگذشت»، نزدیک با ماهیت ماه محرم و صفر از شبکه نسیم سیما در حال پخش است را باید مصداق دقیقی از یک فرمول خوش انرژی دانست.
همه ما بارها در زندگی به دوراهیهای خاصی رسیدهایم. همه ما یک لحظه مهم تصمیمگیری سخت داشتیم که باید بین ماندن و رفتن، بخشیدن و نبخشیدن و پذیرفتن و نپذیرفتن انتخاب کنیم. دو راهیهایی که ما را به تصمیمگیریهای سخت میرساند چرا که میدانیم یک انتخاب میتواند سرنوشتمان را تغییر دهد. آن لحظه از دیگری پرسیدهایم که اگر تو در این دوراهی گیر میکردی چه میکردی؟ تاریخ، کربلا و عاشورا قصه همین دوراهیها و رفت و برگشتها را به ما یادآوری میکند و همین یعنی یک تیتر دراماتیک که سر فصل مهم برنامه «از سرگذشت ۲» را به نمایش میگذارد. برنامهای گفتوگو محور که با ساختاری متفاوت سراغ روایت قصههای کمتر شنیده شده رفته و از ماه محرم تا پایان ماه صفر هر شب ساعت ۲۱ از شبکه نسیم پخش میشود. «از سرگذشت» که سال گذشته به دلیل دکور و مختصات برنامهاش توانست مخاطبان بسیاری را جلب کند، سرگذشت آدمها و غلبهشان به تردیدها و تصمیمهایشان را در دوراهیهای زندگی به تصویر میکشد. این برنامه دو قسمت دارد؛ قسمت اول با مطرح کردن داستان سوژه اجتماعی و در قسمت دوم با حضور یک مهمان آشنای اجتماعی در حوزههای مختلف هنری، فرهنگی و… که نقطه عطفی با سوژه برنامه دارد و زندگی خودش را مطرح میکند ترسیم شده است. در پایان هر قسمت یک کوله به مهمانان برنامه تقدیم خواهد شد تا شاید در روز اربعین مسافر کربلا باشد و نشانی از این دیدار را نزد سیدالشهدا (ع) ببرند.
تا به حال به این فکر کردهاید که یک دکور میتواند شما را هوایی کند، حالتان را دگرگون کند و شما را وارد وادیای کند که قرار است از آن صحبت کنید؟ اگر شما هم مهمان برنامه «از سرگذشت» بودید، وقتی وارد لوکیشن ضبط این برنامه میشدید همین حس را داشتید و حتی چشمهایتان از شکوه و جلال کلاهخودی که نماد حضرت عباس (ع) بود خیس میشد. در سکوتی سنگین باید خود را پیدا میکردید و آن وقت بود که با قدم زدن بر کف این کلاه خود که به یاد خاک مقدس کربلا، با شن پوشانده شده حالی عجیب پیدا میکردید و در بخشی از دکور و زیر یک کلاهخود عظیم ایستادن برایتان تداعیگر خود حرم امام حسین (ع( میشد. این همان حسی است که خیلی از مهمانان «از سرگذشت» از آن گفتهاند و دقایق زیادی زیر آن کلاهخود عظیم منقلب شده از دو راهیهای زندگیشان گفتهاند. مهمانانی که هرچقدر هم بخواهند خودداری کنند اما انگار دلشان میرود و زبان به قصههایی باز میکنند که شاید بعداً خودشان هم از حالی که داشتند حیرت کنند. برای آنها نشستن زیر سایه کلاهخود حضرت عباس (ع) یادآور فضای امنی است که از توسل به این خاندان برای هر دلدادهای فراهم میشود.
محسن نجفیسولاری تهیهکننده: حس نوستالژیک دوران کودکی را تداعی کردیم
دکور کلاهخود حضرت عباس(ع) به قطر ۷ متر و ارتفاع ۹ متر که با بیش از دهها هزار قطعه زنجیر به همدیگر وصل شده در سولهای در شرقیترین نقطه تهران واقع شده است. سولهای که در محوطهای بزرگ قرار دارد و برای ورود به داخل سوله و رسیدن به محوطه دکور که خیلی بزرگتر از استودیوهای معمول برنامههای تلویزیونی است، ابتدا باید از راهرویی تنگ و باریک عبورکرد. گوشه سوله اتاق فرمان کوچکی تدارک دیده شده است و دوربینهای مختلف گفتوگو را ضبط میکنند. محسن نجفیسولاری تهیهکننده برنامه که حواسش به گفتوگوی مهمان و علیاکبر قلیچ مجری برنامه است گاهی با عوامل پشت صحنه نکاتی را چک میکند و گاهی هم به محمد پیوندی کارگردان برنامه موضوعی را یادآوری میکند.
نجفی که برنامه «برمودا» را هم در همین سوله تهیه کردهاست، گویا میداند اولین پرسشم درباره ویژگی فصل دوم «از سرگذشت» است میگوید: درفصل دوم، سراغ چهرههای آشنای اجتماعی از حوزههای مختلف هنری، ورزشی، مذهبی و…رفتیم تا روایتگر زندگی خود باشند. داستان زندگی خود را از آنجا که خط سیر زندگیشان با جامعه و باورها و اعتقادها پیوند خورده بازگو میکنند و از نقطه عطفی که در حرکت فردی و اجتماعیشان شکل گرفته میگویند.
وی در خصوص تفاوت فصل دوم با برنامه سال قبل، گفت: ایده برنامه همان است، قصههای مردم عادی و سوژههایی که سر دو راهی، تصمیمی سرنوشتساز میگیرند. دکور برنامه را هم به دلیل جذابیت و ویژگی خاصی که داشت تغییر ندادیم و دو دکور حسینیه و کلاهخود را اجرا کردیم. روال «از سرگذشت» سال گذشته بدین شکل بود که مهمان اول میآمد و قصه را میشنیدیم و پس از آن، مهمان دوم اضافه میشد. اما مهمترین تغییر برنامه این است که در شب دوم هر گفتوگو، قصه مهمان سرشناس را بهطور کامل و بدون حضور مهمان اول که فردی معمولی است میشنویم. نحوه ورود به برنامه نیز تغییراتی کرده و فضای برنامه قدری شکل تیزری به خود گرفته و در انتهای برنامه نیز مجدد فضای برنامه متفاوت شده است.در فصل دوم مهمان برنامه که چهره شناخته شده است قصهاش را میگوید و بعد از کامل شدن روایت، سراغ نفر بعد میرویم.
نجفی سولاری درباره قصههای «از سرگذشت» بیان کرد: قصههای این برنامه از دل جامعه بیرون آمده است؛ قصههایی که هرکسی میتواند با موضوع اجتماعی آن همذاتپنداری کند؛ قصههایی که در زندگی هر یک از مخاطبان ساری و جاری بوده و شاید به چشم تلنگر به آن نگاه نشده است و این برنامه فرصتی پیش آورده تا به اتفاقات زندگی با چشم دل نگاه کنیم و از کنار اتفاقات روزمره زندگی به سادگی نگذریم.
وی در خصوص حضور چهره سرشناس برنامه توضیح داد: هدف ما در این برنامه استفاده و دعوت از همه افراد از گروههای مختلف جامعه در همه حوزههای فرهنگی، ورزشی، هنری، اجتماعی و علمی و گاهی هم سیاسی است و تلاش خود را میکنیم تا به واسطه یک نقطه اتصال از طریق قصه، توجه مخاطبان را جلب کنیم.
این تهیه کننده افزود: نکتهای که در انتخاب چهرهها در نظر داشتیم این بود که سراغ افرادی برویم که در مسیر زندگیشان، با زندگی فرد معمولی برنامه اشتراکاتی داشته باشند. این اشتراک میتواند به واسطه شغل، خانواده یا هر موضوعی باشد که این دو نفر را در موقعیتی مشترک قرار دهد.
نجفی درخصوص اجرای علیاکبر قلیچ نیز گفت: قلیچ یکی از گزینههای خوب برای اجرای این برنامه است. آشنایی وی با فضای هیئتهای مذهبی، هنر و ادبیات او را به مجری توانمندی تبدیل کرده است. او یک بچه هیئتی است. با توجه به اینکه قلیچ سال گذشته نخستین تجربه اجرایی خود را پشتسر گذاشت، شاید اشکالاتی داشت و نقدهایی در شکل اجرا بر او وارد بود؛ اما امسال پختهتر و آمادهتر جلو دوربین رفته است و بیننده هم متوجه این تغییرات خوب و مثبت در اجرای او شده است.
وی درباره دکور برنامه هم تاکید کرد: دکور اصلی ما که نماد برنامه از سرگذشت شده، همان کلاهخود بزرگ سال گذشته است که مهمانان به آن کلاهخود حضرت عباس(ع) میگفتند. این ایده آنقدر عظیم و درست بود که امسال هم آن را نگه داشتیم و فقط تغییرات اندکی در ظاهر آن ایجاد کردیم و چون نماد برنامه بود به آن دست نزدیم. ما یک دکور دیگر هم داریم که فضای داخلی یک محله قدیمی و حسینیهای در آن را تداعی میکند و با نمادهای ایرانی اسلامی تزئین شده است. این دکور را هم دوست داریم و از پلانهای مختلف و با دوربینها و قابهای گوناگون آن را به تصویر میکشیم تا آن حال نوستالژیک دوران کودکی در حیاط حسینیهها را برای بیننده تداعی کند.
محمد پیوندی، کارگردان: با نگاهی سینمایی به روایت قصهها پرداختیم
محمد پیوندی ایدهپرداز و یکی از چهرههای اتاق فکر برنامه «ماه عسل» حالا سالهاست خودش کارگردانی برنامههای مختلف را بر عهده دارد. از برنامههای گفتوگو محور «دعوت» و «نفس» تا مسابقههای «شوتبال» و «قهرمان». او میداند که باید چه تفاوتها و نوآوریهایی را در تولید یک برنامه گفتوگو محور در نظر بگیرد. او در این باره گفت: در این سالها برنامههای قصه محور و روایت محور زیادی روی آنتن رفته و نمونههای موفقی هم تولید شدهاست اما مخاطب نیاز به تجربههای نو دارد و ما نیز با برنامه از سرگذشت تلاش کردیم چه با محتوا و روایت قصهها و چه با وجوه بصری تفاوت ایجاد کنیم. در ۶۰ شب، ۶۰ قصه متفاوت از مهمانانی از شاخههای مختلف و افرادی از طیفهای مختلف میشنویم.
این کارگردان افزود: طرح و بیان مسائل و دو راهیهای ملموس و عینی از زبان مهمان برنامه که بسیاری از مردم هم آن را تجربه کردهاند، بیننده را در مسیری قرار میدهد که حس میکند مسائل روزمره خود را در آینه این مهمانان و حرفهایشان میبینند. به همین دلیل قصههایی که از زبان مهمان و چهره سرشناس برنامه بیان میشود، تأثیر خودش را میگذارد و به واسطه این تجربه مهمان، مخاطب هم متاثر میشود.
پیوندی در خصوص نگاه برنامه بیان کرد: از این منظر تلاش کردیم نگاه از سرگذشت نسبت به روایت قصهها متفاوتتر باشد. چرا که دنبال این بودیم جهانبینی را وارد مضمون قصه کنیم تا مخاطبان بر مبنای برداشت خودشان، تحلیل کنند. در این برنامه دو روایت در یک نقطه به هم وصل میشود. یعنی دو روایت را در دو دکور، از دو فرد مختلف میشنویم و در نهایت یک نقطه تلاقی برای آنها پیدا میکنیم.
وی ادامه داد: هسته اصلی برنامه بر ماجرای تاریخی عاشورا تکیه میزند. از این ماجرا سراغ انتخاب آدمها رفتیم عنصر مهمی که سرنوشت بسیاری را در این واقعه و روز عاشورا مشخص کرد. ما نیز میخواستیم مهمترین درسی که از این انتخابها گرفته شده را بازگو کنیم به همین دلیل برنامه ما روایت تصمیمها و دوراهیها شد. این که هر آدمی، در نقطهای از زندگی باید تصمیمی بگیرد که در سرنوشتش چه چیزی برای مردم باقی میماند و از خود چه به جا میگذارد. «از سرگذشت» با این نگاه سراغ آدمها و قصههایی رفت که این تم را داشتند.
کارگردان از سرنوشت براین باور است که در روایت قصهها نگاه سینمایی داشته و اظهار داشت: اگر برای هر قصه فیلمنامه، دکوپاژ و میزانسن نداشته باشیم با یک قصه و روایت دم دستی روبرو میشویم. علاقه من به سینما کمکم کرد که از آن وام بگیرم و سوژهها را با این نگاه ترسیم کنم. با این تفاوت که در اینجا با قصههای واقعیای روبرویید که نمیتوانید اصل آن را تغییر دهید بلکه فقط اجازه دارید فرم روایت آنها را عوض کنید. مثلاً چگونه شروع کنید، ضرباهنگ آن چگونه باشد و یا در کجا آن را تمام کنید تا تأثیرش را بگذارد.
اجرایی به دور از دیده شدن
فصل اول برنامه از سرگذشت که روی آنتن رفت برای خیلیها این سوال پیش آمد که دلیل انتخاب مجری برنامه چه بود و آیا چهرههای تازه جوان میتوانند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند؟ سال گذشته وقتی این سوال را از کارگردان برنامه پرسیدیم او از سختی این انتخاب گفت و اینکه در میان ملاکهای زیادی که برای انتخاب مجری داشت برایش این نکته مهم بود که سراغ مجریای بروند که مردم خیلی از او ذهنیت اجرا نداشته باشند و چهرهای انتخاب شود که برای مخاطبان در برنامه باورپذیر باشد. آنها در مجموع به علیاکبر قلیچ، خواننده آثار مذهبی رسیدند. او نه تنها چهره جوان مناسبی برای اجرا داشت بلکه به دلیل تسلط به زبان انگلیسی و عربی در مواجهه با مهمانانی با این زبانها در برنامه اجرای مناسبی را ارائه میداد. این انتخاب جواب داد و بخشی از موفقیت برنامه در فصل گذشته با همراهی درست و اجرای مناسب قلیچ بدست آمد و مخاطب هم با توجه به ویژگیهایی که این مجری داشت از کار او استقبال کرد. به این ترتیب علیاکبر قلیچ، با اجرای برنامه از سرگذشت به جمع مجریان تلویزیون پیوست. قلیچ در فصل دوم تلاش کرده خارج از چهارچوبهای یک اجرای ساده، نقشی هدایتکننده در بحث داشته باشد و همراه قصه مهمان باشد و تواناتر و مردمیتر ظاهرشده با مهمانان و مخاطبان هوشمندانه و تاثیرگذارتر ارتباط برقرار کند. سکوتهای به موقع و تعمدی او کمک کرده که بیشتر شنونده باشد و فضا در اختیار مهمان باشد تا او نیز احساس راحتی و از سکوت مجری استفادهای بهینه کند. این اجرای او که برخلاف دیگر مجریانی بود که تلاش میکنند ثانیههای بیشتری را در هر سکانس در دست خود بگیرند به چشم آمد. قلیچ به عنوان مجری نمیخواهد خودش دیده شود به فکر وایرال شدن و قاب بسته دوربین از خودش نیست او آمده تا هدایتگر دوراهیهایی باشد که برای مخاطب جذابیت دارند و اجرای برنامه را در خدمت هدف برنامهسازی قرار داده است.
«از سرگذشت»؛ متر برنامهسازی تلویزیون
آنچه این شبها تحت عنوان «از سرگذشت»، نزدیک با ماهیت ماه محرم و صفر از شبکه نسیم سیما در حال پخش است را باید مصداق دقیقی از یک فرمول آرامبخش و خوش انرژی دانست. برنامهای که متناسب با فضای امام حسینی باز تعریف شده است. کارکرد صریح و در عین حال مصفایی دارد. یک جور جلابخشی به روح و دلگشایی بی واسطه. بیننده را از یک «حسینیه» هدایت می کند به سمت «کلاهخودی» که همه حالا آن را میشناسیم. همزمان نکاتی را غیر مستقیم تذکر میدهد که شاید در هجوم روزمرگیها و عادتها، کمرنگ یا محو شدهاند و تصورات اشتباه در زمینه عدم قبول توبه و بازگشت به فطرت انسانی را تصحیح میکند. درست مطابق با وجه تسمیه و درون مایهاش «از سرگذشت» همان قدر روح نواز و لطیف است. در استودیویی که دکورش بی اغراق یکی از بهترین دکورهای تاریخ برنامه سازی تلویزیون است. در واقع همین اتمسفر بیآلایش هم موجب شده تا با همان تیم فصل گذشته، «از سرگذشت ۲»، همچنان حرف برای گفتن داشته باشد. خودش را محدود نکرده به اینکه تنها از مخاطب اشک بگیرد. برای هر قسمت از مهمان گرفته تا آیتمها، سناریو و برنامهریزی دارد. به ماجرای امام حسین(ع) تک بعدی نگاه نمیکند و به اتکای همین نگاه فرامعنا، گستره موضوعیاش را، البته ذیل تلقی عموم از «داستان کربلا» و شأنیت آن شاخ و برگ داده و تنوع بخشیده است. «از سرگذشت» علی رغم تأسی از اصول کلی برنامههای گفتوگو محور و قالب آشنای این دست از تولیدات در سیما، از حیث مضمونی فصلی نسبتاً نو در عرصه ساخت تاک شوهای تلویزیونی محسوب می شود. تمایز مشهودی که سازندگان میان «امام حسین» و «امام حسینی بودن» به عنوان دو دنیای متفاوت و در عین حال مکمل، قائل شدهاند و این دو مفهوم را آگاهانه به موازات یکدیگر پرورش و بسط دادهاند، موجب شده تا راهبرد گفت و گوها را بعد ببخشند. به این معنا که در مواجهه با هر یک از مفاهیم «امام حسین» و «امام حسینی بودن»، هم مهمان با دیدگاهی منحصر به فرد از تجربه زیست در هر یک صحبت می کند و هم مخاطب، فارغ از اعتقادش، مرزهای پیدا و پنهان این دو دریافته را در ذهن خود تجسم میبخشد.
علاوه بر این، سازندگان موارد انسانی و کمتر گفته شدهای مثل «توبه» و «تجربه زیسته در دستگاه امام حسین» را نیز در قالب گفتوگو با مهمان، به آگاهی بیننده میرسانند تا نگاه همه جانبه برنامه حفظ شود. به ویژه که نکات مزبور در سوالات مجری هم لحاظ و مهندسی و کارشناسانه تفکیک شدهاند تا به نتیجه منسجم و جمع بندی کاملی برسند. در این باره باید به «علی اکبر قلیچ» هم اشاره کرد. او در مقام مجری، بدون درافتادن به ورطه واکنشهای غلو شده یا توسل به کنشهای اضافی و معمول بین برخی مجریان، مهمان برنامه را تشویق به در میان گذاشتن نکاتی جذاب میکند. به درونیاتشان فرصت بروز میدهد و روی زبان بدنش تسلط دارد. جملههای معترضه بی مورد ندارد تا رشته کلام از دست مهمان خارج شود. منکر مواردی که نمیداند، نمیشود؛ تحت تأثیر قرار گرفتنش از محتوای صحبتهای مهمان را به نمایشی مبالغه آمیز بدل نمی کند و اگر اشکش از نقل اتفاقی در میآید، طبیعی رفتار میکند و روند گفتوگو را گرفتار وقفه نمی کند. این عملکرد متناسب مجری در همراهی نورپردازی ملایم و متوازن و تصویربرداریای که ترکیب بصری آرامش بخشِ هم راستا با حال و هوای یک برنامه مناسبتی را مد نظر دارد، در کنار کارگردانی تلویزیونیای که بی حوصله نیست و به موقع و به فراخور اکتها دستور سوییچ میدهد و همچنین تهیهکنندهای که از خروجی برنامه مشخص است خوش سلیقه و حرفهای است و «از سرگذشت» را از حیث فرم هم به برنامهای استاندارد بدل کرده است. به نظر میآید «از سرگذشت» این قابلیت را دارد تا به عنوان یک شاخص و شاقول برای برنامهسازان مناسبتی عمل کند.
نیره رضاییمطلق
There are no comments yet